قریب چهار روز از بررسی صلاحیت برای نامزد های دولت نحس سیزدهم در مجلس حکومتی میگذرد.
حال با نیم نگاهی به روند مباحث ارائه شده از سوی نمایندگان قلابی حکومت، بهخوبی میتوان به بازارگرمیهای تصنعی و مشمئز کننده با هدف گمراه نمودن اذهان عموم و پیشبرد مهندسی خامنهای در این دور رسید.
ابعاد این فضاحت بحدی است که حتی صدای رسانهها و متولیان توسری خورده نظام را به آسمان بلند کرده است. در حالیکه کیهان خامنهای، تقسیم قدرت میان چند ارگان وابسته به بیت خامنهای را« گوشت نذری» میخواند، آخوند میرزایی در این رابطه بند را لو داده و میگوید: «وقتی آقای رئیسی لیست افراد پیشنهادی برای وزارت اطلاعات را بهمحضر حضرت آقا عرضه داشته، معظم له انگشت خود را بر روی اسم آقای خطیب گذاشتهاند، بعضی گفتند بهنظر حضرت آقا وزیر اطلاعات در جناب آقای خطیب متعین است».
همچنین پاسدار قالیباف از بستگان خامنهای نیز بیمحابا تأکید دارد که پستها ی کلیدی مانند وزارت کشور، اطلاعات، خارجه، دفاع و نفت پیشتر از سوی خامنهای تعیین و تکلیف شدهاند و بدین سان زیرآب نمایش بررسی صلاحیتها در مجلس را ناخواسته میزند.
وی میگوید:«همانطور که آقای رئیسی در اینجا اشاره کردند که با حضرت آقا مشورت کردند آنجا بردند و تأیید ایشان را گرفتند».
اما گذشته از این واقعیت باید به کابینه ۱۹ نفری برای دولت وصله پینهای سیزدهم اشاره نمود که دارای چند ویژگی میباشد. نخست تمامی افراد که در بین آنان حتی یک زن نیز پیدا نمیشود، از باند غالب و زیر مجموعههای مدیران«حزب الهی» میباشند.
براین اساس آخوند جلاد رئیسی با« شش کلاس سواد» کلکسیونی از مدیران«درجه سوم» در حکومت را برای قوهای به میدان آورده که قرار تا ۱۲ ابر بحران در دیکتاتوری ولیفقیه را سرو سامان دهند.
سخن از مجموعه بحرانهایی مانند کرونا، سیاستهای منطقهیی و بینالمللی، اقتصاد، تورم و گرانی، محیطزیست، صندوق ورشکسته دولت، سقوط ارزش پول ملی، حجم عظیم نقدینگی، صادرات نفت، بحران بیکاری، برجام، فقر و فلاکت گسترده و از همه مهمتر عمق تنفر اجتماعی میباشند که اکنون کمر حاکمیت را خرد نمودهاند.
آخوند رئیسی به هنگام ارائه برنامه کلی دولت سیزدهم که بنا بر ارزیابی مقاومت ایران، یک کابینه بهغایت امنیتی و نظامی است، الویت امور را بر دو محور استوار نموده است. نخست«اقتصاد مقاومتی» و سپس«مدیریت جهادی»
همچنین این پایهگذاری، ترجمان«گام دوم انقلاب» میباشد که خامنهای آن را در سال۹۹ رسماً اعلام نموده بود. بر این اساس یک دست سازی و یکپارچه سازی بدنه حاکمیت و حذف باندهای بهجان هم افتاده بخشی از این گام محسوب شده که نتایج آن را در ایندور از نمایش انتخابات در خرداد ماه گذشته تجربه نمودیم.
براین اساس خامنهای با حذف باندهای اصلاحطلبان قلابی، بخشی از اصولگرایان مثل لاریجانی و یا احمدینژاد و باند آخوند شیاد روحانی راه را برای بروی کار آوردن آخوند دژخیم رئیسی و دولت«جوان حزب الهی» هموار نمود.
مضافا بر این نکات باید به نقش ویژه سپاه و اطلاعاتیها در سیاست گذاریهای آینده اشاره کنیم که بهعنوان بازوان خامنهای در دولت سیزدهم عمل میکنند.
براین اساس ۴نفر از اعضای این کابینه بهعلاوه آخوند دژخیم رئیسی بهعنوان رئیس دولت، اکنون در لیست تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارند. سخن از پاسداران احمد وحیدی وزیر کشور، قرایی وزیر دفاع، ضرغامی وزیر گردشگری و قاسمی وزیر راه و شهرسازی میباشند.
برای نمونه پاسدار احمد وحیدی به همراه محسن رضایی و علی فلاحیان به اتهام نقش داشتن در بمبگذاری در سال۱۹۹۴ علیه مرکز یهودیان بوینس آیرس تحت تعقیب پلیس بینالملل قرار دارد.
علاوه بر اینها، پاسدار رستم قاسمی، وزیر پیشنهادی برای وزارت راه و شهرسازی نیز اعضای ارشد سپاه و معاون اقتصادی نیروی قدس سپاه امی باشد. وی پیشتر در دولت احمدینژاد بهعنوان وزیر نفت فعالیت و حضور داشت و متهم به نقش داشتن در پرونده فساد سه میلیارد یورویی بابک زنجانی است.
خاطرمان هست که در دوران احمدینژاد، پروندههای فساد مالی و دزدیها بهویژه«دزدی دکلهای نفتی» و یا بهگفته رفسنجانی«مفقود شدن ۴۵۰میلیارد دلار» از درآمدهای نفتی، بخشی از کارنامه وی میباشند.
نمونههای دیگری مانند امیر عبداللهیان از اعضای نیروی تروریستی قدس که قرار است، پست وزارتخارجه رژیم را یدک بکشد، بخشی دیگر از تقسیم« گوشت نذری» میان سپاه، بیت خامنهای و دستگاه قضاییه میباشند.
وی بهصراحت به هنگام معرفی خود از« دیپلماسی میدانی» دفاع نموده است. دیپلماسی میدانی نیز ترجمان همان ادامه سیاست پاسدار کودک کش قاسم سلیمانی، یعنی صدور ترور، بلوا، بمب، موشک و جنگافروزی به کشورهای اسلامی و منطقه میباشد.
خاطرمان هست که جواد ظریف وزیر خارجه قبلی رژیم، در یک فایل صوتی بهصراحت اعتراف کرده بود که این سپاه و نیروی تروریستی قدس میباشند که سیاست خارجی رژیم را تعیین میکنند. بدین سان وی از سیاستی بهنام« دیپلماسی میدانی» پرده برداشته بود.
نکته آخر آنکه الویت برای خامنهای طلسمشکسته و بهویژه آخوند دژخیم رئیسی پاسخ به این سؤال است که چگونه میتوان رژیم را از خطر اصلی یعنی مجاهدین و سرنگونی رهانید؟
این واقعیت یکبار دیگر و طی چهار روز گذشته در مجلس حکومتی بهخوبی نمایان گردید. مخرج مشترک سخنان بسیاری از نمایندگان حکومت همان ترجیح بندی بهنام« دشمن» میباشد. کمتر سخنرانی را میتوان پیدا کرد که مسائلی مانند تأیید صلاحیت را به« دشمن» نسبت نداده باشند. دشمن نیز در عرف آخوندی یعنی مردم و مقاومت ایران با کانونهای شورشی اند.