حدود یک ماه پیش (۲۷ آبان) وقتی جویای حال مسعود شدم، پاسخ داد: «وقتی شماها را میبینم از ته دل خوشحال میشم. امیدوارم که همیشه سالم و سرحال باشید. به امید روزی که به آرمانهای والایتان دست پیدا کنید. پیروز و موفق باشی».
این آخرین پیامی بود که از دوست و همبند عزیزم مسعود مشهدی گرفتم که در روز ۲۸ آذر برای همیشه از میان ما پرکشید.
مسعود مشهدی فتحعلی بزاز متولد خرداد ۱۳۴۳ با شروع انقلاب ضد سلطنتی بهرغم سن پایین به صفوف مبارزه پیوست. بعد از پیروزی انقلاب در بخش دانشآموزی با سازمان مجاهدین خلق ایران شروع به فعالیت کرد. در تیرماه ۱۳۶۰ درزمانی که عازم مأموریت بودند دستگیر شد. بعد از تحمل شکنجه و بازجویی در زندان اوین به ۱۵ سال زندان محکوم گردید. سپس به زندان قزلحصار برده شد.
مسعود جزو اولین زندانیانی بود که بهصورت تنبیهی از قزلحصار به زندان گوهردشت منتقل شد و سه سال و نیم را در سلولهای انفرادی زندان گوهردشت گذراند. این مدت طولانی انفرادی هیچ خللی در اراده او برای مقاومت و ایستادگی در مقابل زندانبانان جنایتکار و رژیم آخوندی ایجاد نکرد. بعد از انفرادی به بند ۱۸ گوهردشت منتقل گردید. مسعود با توان بالایی که در برخورد با مسائل و ارائه راهحلهای مناسب داشت در فرعی ۸ زندان گوهردشت یکی از افراد تعبین کننده بود. بچههای فرعی تماسهای مستمری با مجاهد شهید جعفر هاشمی از زندانیان انتقالی از مشهد داشتند و او مسعود را بهعنوان مسئول تشکیلات پیشنهاد میکند و بقیه بچهها قبول میکنند. مزدور نفوذی ایرج مصداقی به فغان آمده بود و در خاطراتی که ربوده شده از سایر زندانیان است نوشت چرا جعفر هاشمی یک فرد کم سن و سال را برای تشکیلات بند پیشنهاد کرده بود.
مسعود بعد از سپری کردن ۱۲ سال در زندان در سال ۱۳۷۲ از زندان آزاد میشود.
مسعود در سال ۱۳۹۹ وقتی در جریان بیماری خود قرار گرفته بود و از خطیر بودن آن اطلاع یافت گفته بود همان موقع در جریان قتلعام باید اعدام میشدم تا حالا هم زیاد زندگی کردم.
بعد از شهادت دادن اصغر مهدی زاده در دادگاه سوئد، مسعود پیام داد که اصغر این ماجرا را در زندان برای من هم تعریف کرده بود که او را به اتاق اعدام برده بودند.
بعد از درگذشت دوست و برادر عزیزم حمید خلاق دوست، مسعود برای خواهرمان بتول ماجانی (همسر حمید) نوشت:
«... آدم وقتی مشغول روزمرگی هستش به خیلی از موضوعات مهم زندگیش نمی پردازه. اما وقتی از روزمرگی در میاد تازه می فهمه که اشتباهات بزرگی انجام داده و از مسئولیتهایش دور شده ولی دیگه فرصتی باقی نمیمونه و فقط حسرت براش میمونه. بههرحال به قول شما یادش بخیر، پر کشیدن حمید عزیز خیلی برایم سنگین بود. اما پروازش را همیشه به خاطر خواهم داشت....»
به خانواده مسعود خصوصاً مادر عزیزی که ۱۲ سال پشت دربهای زندان زجر کشید و همچنین به دوست عزیزم اکبر بندلی و همسرش (خواهر مسعود) و خانواده او از صمیم قلب تسلیت میگویم. حمید خلاق دوست و مسعود مشهدی اگرچه دیگر در میان ما نیستند اما آنها همواره در کنار ما خواهند بود و در جشن پیروزی انقلاب حضور جاودانه خواهند داشت.
درود بر آنها که مقاومت کردند و در مقابل رژیم آخوندی سر خم نکردند.