در سالهای اخیر و با اوجگیری جنبش دادخواهی صلابت و استواری مجاهدین سرموضع و سربداران قهرمان سال ۶۷ درخشش بیشتری یافته است. همانها که در راستای حفاظت از هویت مجاهد خلق و حراست از نام و راه آن و با اسم مسعود رجوی بر تیرکهای اعدام بوسه زدند. همان شقایقهای خونرنگی که جوشش خونهای آنها امروز در کسوت کانونهای شورشی هزاران جوان غیور و جان برکف را به عرصه نبرد روزانه با آخوندهای سفاک کشانده است.
این صلابت و استواری از کجا نشأت می گیرد و آبشخور آن چیست؟ نمودها و مظاهر آن را در کجا باید پی گرفت؟ نمادها و سمبلها و بعبارت روشنتر اولین سرموضعی ها چه کسانی بودند؟ ریشهها و سرچشمه آرمانی ایدئولوژیک آنرا در کجا باید جستجو نمود؟ و سرانجام اینکه ما در این زمان چگونه می توانیم با الگو قرار دادن همان سمبلها بر مواضع سیاسی ایدئولوژیک خود پای فشرده و با استواری هر چه بیشتر در نبرد سرنگونی علیه رژیم ضد بشری به تلاش و کوشش بپردازیم؟ وانگهی مهمترین الزام صلابت در موضع سیاسی چیست؟ همان امری که فقدان آن فرد و گروه را به تزلزل در مواضع سیاسی کشانده و میتواند به عقبنشینی از مواضع اصولی و تجدیدنظرطلبی منجر گردیده و حتی به همنوایی و همسنگری با دشمن ضد بشری بکشاند.
سخن از نمودها و مظاهر و نیز نمادها و سمبلهای سر موضع بودن در حیات پرافتخار مجاهدین میباشد. فراموش نکردیم که اعضای مرکزیت سازمان بویژه برادر مسعود چگونه در بیدادگاههای شاه خائن رژیم سلطنتی را به چالش کشیدند.
همان دفاعیات شورانگیزی که منبع اصلی انگیزش و سوق دادن بسیاری از عناصر آگاه و جوانان غیور در آنزمان به مبارزه گردید. همان دفاعیات قهرمانانه که این روزها بخشهای کوچکی از آنرا در یادداشتهای پدر آقای مسعود رجوی که مخفیانه از بیدادگاه شاه خائن بیرون آورده بود و برای اولین بار از سیمای آزادی پخش گردید مشاهده کردیم.
این دفاعیات قهرمانانه بمثابه برگهای زرین حیات پرافتخار سازمان مجاهدین، مبین اولین الگوها و سمبلهای پایداری و ایستادگی بر مواضع مبارزاتی و منبع الهام و انگیزش برای عناصر شورش گر و مبارز بوده و خواهد بود.
وانگهی این صلابت و پایداری طی ۵۰ سال اخیر (بعد از علنی شدن سازمان) همواره بچشم می خورد، از مواضع قاطعانه در قبال جریان خائنانه اپورتونیستی و بایکوت و ایزوله کردن آن تا تأکید بر تهدید اصلی دوران یعنی راست ارتجاعی که بر اثر عملکرد اپورتونیستهای چپنما بطور زودرس فعال شده بود. همان جریانی که آخوندهای سفاک حاکم از دل آن بیرون آمده، و حرث و نسل ایران و ایرانی را به تباهی کشاندند.
از نه گفتن به قانون اساسی آخوندی تا تأکید مستمر بر شعار مرگ بر ارتجاع و مرگ بر اصل ولایتفقیه و تا همهگیر کردن شعار سرنگونی و همانطور که برادر مسعود گفت: وقتی گفتیم مرگ بر ارتجاع تا آخر پاش ایستادیم و خواهیم ایستاد همچنانکه وقتی گفتیم سرنگونی، سرنگونی.
از موضعگیری قاطع علیه جنگ افروزی ضدمیهنی خمینی و طرح شعار صلح و آزادی تا تأسیس ارتش آزادیبخش و بدنبال آن ریختن جام زهر آتش بس به حلقوم خمینی سفاک و شکستن طلسم جنگ طلبی او.
از هیهات، هیهات گفتن و تسلیم نشدن در دوران محاصره۱۵ ساله در اشرف و لیبرتی و مقاومت کردن در قبال توطئههای ارتجاعی ـ استعماری مبنی بر انحلال تشکیلات مجاهدین، همان تشکیلاتی که تنها سرمایه و دارایی مردم ایران در نبرد سرنگونی میباشد. تا راه اندازی کانونهای شورشی یا همان نیروهای اختناق شکنی که پیام سرنگونی و ازادی مردم را روزانه در جای جای میهن اسیر فریاد میکنند و قدرتنماییهای پوشالی و «هارت و پورت» های آنرا به سخره گرفته و صبح روشن فردا را نوید میدهند.
از نه گفتن به شاه و شیخ و عوامل و جریانهای وابسته گرا و نیز ریزشیها و آب نمکیهای رژیم تا تأکید بر اینکه افعی هیچگاه کبوتر نزاییده و نفی هر گونه عنصر مدره و اصلاحطلب در درون رژیم و تا دهها بلکه صدها نمونه دیگر که از پرداختن به آن صرف نظر می شود.
میبینید که ایستادگی بر مواضع مبارزاتی در طول حیات پرافتخار سازمان همواره درخشش خیره کننده داشته و نمادها و سمبلهای آن یعنی رهبران پاکباز مجاهدین از بنیانگذاران و اعضای مرکزیت تا برادر مسعود و خواهر مریم همواره این پایداری و استواری را در رگهای سازمان پمپاژ کرده اند.
راستی ریشههای آرمانی ایدئولوژیک اینهمه فداکاری و استواری در مواضع مبارزاتی را در کجا باید جستجو نمود؟ در پاسخ باید گفت صرفنظر از ضرورتهای اولیه یعنی لزوم داشتن ایدئولوژی انقلابی، خط مشی و استراتژی انقلابی، سازمان و تشکیلات مناسب آنهم با عناصر حرفهای و نیز لزوم رهبری ذیصلاحی که کشتی خلق را در اقیانوسهای هولناک به ساحل نجات رهنمون شود باید روی چند پارامتر تأکید نمود.
۱ ـ هر فرد و گروه باید در قدم اول مبارزه را با تمام سختیها و مرارتهای آن انتخاب کند آنهم انتخابی مستمر و لحظه به لحظه و با ارادهای مستحکم و عزمی جزم تصمیم به پیمودن راه در هر شرایطی بگیرد بدون این انتخاب و با مبارزه بصورت امری تفننی برخورد کردن راه بجایی نخواهد برد، باید دیوانهوار به آزادی و مبارزه در راه آن عشق ورزید و بگفته حافظ: «شرط اول قدم آنست که مجنون باشی»
۲ ـ در قدم بعد باید آماده پرداخت بهای مبارزه هر چند هم سنگین باشد بود، از مال و جان و عزیزان تا عاطفهها و پیوندها، باید از همه چیز خود گذشت تا بتوان همه چیز را برای مردم بدست آورد، پرداختی بدون چشمداشت از جمله انتظار پیروزی، باید با پذیرش نابودی فیزیکی و بهعبارت روشنتر با پذیرش حرکت عاشورایی راه بازنموده و همه چیز را در کفه خلق قهرمان ایران برای آزادی و رهایی گذاشت همان شیوه ای که در بسیاری از سرفصلها (از جمله ۳۰ خرداد، پرواز به فرانسه برای معرفی آلترناتیو انقلابی عزیمت به عراق جهت تشکیل ارتش آزادیبخش و نبرد در مقطع آتشبس و فروغ جاویدان و ...) مجاهدین با اتکاء به آن راه خود را بازکردهاند. اینجا همان لغزشگاه خطرناکی است که بسیاری از افراد و گروهها بدلیل عدم آمادگی برای پرداخت بهای مبارزه لغزیده و در نهایت یا پاسیو شده و یا بدامن رژیم سقوط کردهاند.
دررابطه با موارد فوق نگاهی به یکی از کلامهای مولا علی پیشوای آرمانی مجاهدین آنگاه که در «جنگ جمل» پرچم را بدست فرزندش محمد حنفیه می دهد بسیار آموزنده میباشد.
وی بفرزندش توصیه می کند که کوهها بجنبند ولی تو از جایت تکان نخور هیچ گونه تزلزل و سستی بخود راه مده (تزول الجبال و لاتزل). سپس ضمن توصیه به تحمل شداید و سختیها و صبر و پایداری در قبال مشکلات و دندان بر هم فشردن (عض علی ناجذک) تأکید می کند که آماده پرداخت بها حتی به قیمت جان و شهادت باش و سرت را به خدا عاریه بده (اعرالله جمجمتک) با تمام وجود و با گذشتن از سر و جان به نبرد با دشمن بپرداز. در ادامه ضمن تأکید مجدد بر پایداری و استقامت به او توصیه میکند که چون میخ پاهایت را در زمین محکم کن و با صلابت و استحکام هر چه بیشتر به نبرد بپرداز و تمامیت اردوگاه دشمن را تحت نظر گرفته و تا نابودی آخرین نفرات آن از پای ننشین (ارم ببصرک اقصی القوم) و تمامی مکر و حیله و ترفند و توطئههای آنرا مورد دقت قرار داده و از آن غفلت نکن و بعبارت روشنتر در تاکتیکها دشمن را دست کم نگیر.
سپس در ادامه تأکید میکند که مواظب باش مقهور دود و دم تبلیغاتی و قدرتنماییهای پوشالی دشمن نشده و مانورها و یا هارت و پورتهای آن چشم تو را نگیرد (عض بصرک) و با ایمان به پیروزی به نبرد ادامه بده ( و اعلم ان النصر من عندالله).
بطور خلاصه بدون انتخاب لحظه به لحظه نبرد با دشمن ضدبشری و بدون پای فشردن بر مواضع انقلابی و بدون پرداخت مستمر بهای مبارزه هیچگونه موفقیتی حاصل نخواهد شد.
با یادآوری گلریزان همیاری بمثابه رژه شکوهمند ارتش سرموضعها، سرنگونیطلبها، شورشگران و پرداختکنندگان بهای استقلال و ازادی و با آرزوی تلاشهای مستمر و پیگیر همگانی برای جارو کردن آخوندهای ضدبشر.