فارغ ازهر گونه جنجال و هیاهو، رژیمی را تصور کنید که داعیه اقتدار دارد و بنا دارد با ایجاد هلال شیعی، به دکترین سیاست خارجی خود که مبتنی بر صدور انقلاب و احیای امپراتوری اسلامی در جهان است، جامه عمل بپوشاند.
رژیمی که دعوی بیش از ۴۰ سال قدرت بلامنازع در منطقه را دارد و مدعی داشتن ثبات و اقتدار سیاسی و مقبولیت اجتماعی در داخل کشور است.
رژیمی که وانمود میکند به لحاظ امنیتی چنان قدرتمند است که بر همه امور کنترل کامل دارد و تمامی تهدیدات گروههای معاند و ضد انقلاب علیه نظام را در نطفه خفه میکند و حیطه اقتدارش فرای مرزهای کشور چنان گسترده است که سربازان گمنام امام زمان تحت امرش قادرند که در "عملیاتهای چند وجهی" مخالفین خود را دستگیر کرده و به داخل کشور ببرند، محاکمه و اعدام کنند.
اکنون بزعم رژیم یک گروهک ناچیز را در نظر بگیرید. که بازهم بزعم رژیم مورد تنفر شدید مردم و فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی که هیچ نقشی هم در تحولات سیاسی ایران بازی نمیکند، این گروهک اما توانست "تنها در ده ثانیه" آنچنان ضربهای کاری بر اقتدار پوشالی رژیم وارد کند که تا به امروز همچنان از ضربه گیج کننده "دو عکس و دو کلام" به خود میپیچد.
در یک روز روشن و عادی، ۲۷ شبکه صدا و سیما و رادیویی آخوندی در حین پخش برنامههای خود به ناگهان، با از دور خارج شدن ۴۰۰ سرور، قطع شد و پیامهای "مرگ بر خامنهای" و "درود بر رجوی" شنیده و تصاویر آقای مسعود رجوی همراه با خانم مریم رجوی و همچنین تصویر منحوس خامنهای جنایتکار با علامت "باطل شد" نشان داده شد و شنیده شدن "مرگ بر ارتجاع" و پی آن صحبتهای رهبر مقاومت در مورد تعهد مقاومت خونین مردم ایران از روز اول به سرنگونی.
اهمیت این ضربه بسیار سنگین برای رژیم، حداقل از دو جهت قابل تأمل است.
نخست، نقش و جایگاه رسانهها در به خدمت گرفته شدن آنها برای اهداف نظام آخوندی که تماماً بعنوان ابزاری برای سرکوب در داخل از طریق سانسور مطالبات و خواستههای حق طلبانه مردم و وارونه نشان دادن واقعیات و همچنین ترویج تروریسم، بنیاد گرایی و جنگافروزی در خارج از مرزهای کشور و این در حالی است که در نظامهای دموکراتیک رسانهها چهارمین رکن قدرت (در کنار قوای مقننه، مجریه و قضاییه) بحساب آمده و بایستی که منعکس کننده خواست و اراده مردم باشد و مهمترین رسالت آنها، خبررسانی شفاف برای روشن شدن افکارعمومی است.
در میان رسانهها، صدا و سیما، جایگاه ویژهای برای اهداف رژیم ضد میهنی دارد و از چنان اهمیتی برخوردار است که ولی فقیه نظام با انتصاب ریاست آن از میان فرماندهان سپاه پاسداران و تخصیص بودجه کلان برای آن، این دستگاه را تماماً تحت امر و کنترل خود دارد و هیچ ارگانی مجاز به تحقیق و تفحص در مورد آن نیست. به همین دلیل خدشه دار شدن آن برای کلیت رژیم بسیار مهلک است.
سانسور اخبار و پخش گزارشات سراسر کذب در مورد قیامهای مردمی طی سالهای گذشته، تحقیر و توهین به مردم بپا خاسته، این رسانه را در نزد مردم ستمدیده چنان منفور کرده که در هر حرکت اعتراضی، هنگام دیده شدن دوربینهای فیلمبرداری و حضور خبرنگاران وابسته، یکی از رساترین شعارها همانا شعار "ننگ ما ننگ ما، صدا و سیمای ماست" میباشد.
دیگر اینکه، ابعاد این ضربه بسیار سنگینتر از آن است که رژیم به آن اعتراف کرده است، چرا که خود میداند که دامن زدن هرچه بیشتر به این ضربه سیاسی، حیثیتی و روانی، آنهم در مورد یکی از حساسترین ابزار تبلیغاتی خود، بالطبع اعترافی است ناگزیر به قدرت مقاومت خونین مردمی و کانونهای شورشی که نشان از نفوذ گسترده آنها تا درون یکی از امنیتیترین ارگان سانسور و سرکوب میباشد. آتش زدن مجسمه منحوس پاسدار تروریست جنایتکار قاسم سلیمانی، تنها چند ساعت بعد از پرده بردای از آن، نمونه دیگری از این قدرت نمایی بود.
ضربهای دیگر بر جو اختناق که اقتدار پوشالی و ضربه پذیری و شکنندگی و آسیب پذیری رژیم را اثبات کرد، اتفاقی که دوست و دشمن را به بهت زدگی واداشت و اثرات آن بر روحیه مردم و تقویت آن مهم و باعث خوشحالی مردم ایران، بجز مزدوران رژیم در داخل و خارج کشور شد، که خواستند این اتفاق مهم را در ابتدا کتمان کنند و بی ارزش بخوانند و همزمان و همزبان ادعا کنند که این ضربه گیج کننده کار خود رژیم بوده است. ضربهای کاری که جنگ و دعوای گرگها را وارد فاز دیگری کرده است.
قطع کردن شبکههای صدا و سیما توسط عوامل انسانی بواقع یک عملیات و رویداد بی سابقه بود که تأثیر شگفت انگیز این ضربه کاری را میتوان در واکنشهای هیستیریک رژیم با حملات دیوانه وار چند روزه خود برای نفوذ و هک کردن سایت مجاهد و سایت خانم مریم رجوی بخوبی مشاهده کرد.
تهدیدهای همچنانی دستگاههای امنیتی و قضایی و رجزخوانیها برای انتقام گیری نشان از آن دارد که این ضربه دقیقاً به گیجگاه ولی فقیه ارتجاع اصابت کرده که با هک شدن فرضی سایتهای مقاومت چه بسا بر ارزش این ضربه جانانه افزوده خواهد شد و با اینگونه تشبثات آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.
تنها ده ثانیه برای باز کردن چشم مردم به قدرت و نفوذ کانونهای شورشی کافی بود، ده ثانیهای که با طنین فریاد "مرگ بر خامنهای" خوشحالی را به درون خانههای مردم برد و اشک شوق از دیدگان خانوادههای داغدیده رژیم جهل و جنایت جاری و لبخندی از احساس رضایت بر لبانشان نشاند و بار دیگر نام و پژواک صدای پرآوازه مسعود رجوی، مهمان عزیز خانهها و دلهای مردم شد.