ابراهیم عزیز، پسرعموی گرامی و مجاهد بیبدیل پرواز کرد و جاودانه شد.
ابراهیم به برادرانش غیاث و اسد، که سالها قبل به شهادت رسیده بودند پیوست.
شکی ندارم که در آینده، برای نسل کنونی و نسلی که خواهد آمد، در مورد انتخاب آگاهانه ابراهیم و مجاهدینی که مثل او، در نوجوانی و دهه ۵۷ به مقاومت پیوستند و بیوقفه نیمقرن به مبارزه ادامه دادند، بسیار خواهند نوشت.
برای افرادی همچو من که انقلابها و انقلابیون کشورهای دیگر را از نزدیک دیدهاند و در مورد آن تحقیق کردهاند، خوب میدانند که مجاهدین خلق تک نمونهاند.
یک دلیل مهم، قدمت و مدت طولانی مبارزه آزادیخواهان مبارز و مجاهد، با استبداد دینی ملایان است. خود همین امر در تاریخ مبارزات رهائیبخش کمسابقه است.
آنهائیکه انتخاب میکنند و متعهد میمانند و در طی همه نشیب و فرازها، همچنان استوار، پایداری میکنند و به پیش میروند، بواقع معرف ارزشها و افتخارات ایران و ایرانی هستند.
در سالهای اخیر، ابراهیم با بیماری دردناکی درگیر بود ولی قهرمانانه پیش تازی میکرد.
در نامههایش در مورد بیماری توضیح میداد ولی هرگز اثری از نگرانی نبود. بخاطر همین روحیه قوی بود که توانست یکی از مهمترین و تأثیر گزارترین مصاحبات تحلیلی و ارزشمند را در مورد دادگاه دژخیم حمید نوری ارائه کند.
آنچنان مورد استقبال قرار گرفت که دوستان و فعالین مقاومت گله داشتند؛ چرا پیشتر از این در معرض صحبتهای او قرار نگرفتهاند.
با آنها موافقم- واقعیت اینکه همگی، هنوز از ابعاد پر محتوای یک چنین وجودهای ارزشمند، متفکر و مجرب مجاهد، بخاطر تواضع بی نظیرشان، بی خبر هستیم.
دو سال پیش، ابراهیم در سوگ فوت ناگهانی مجاهد کبیر حمید اسدیان برایم نوشت:
تصورش را بکنید که ناگهان به تو خبر میدهند که دیگر مثل دهها سالی که از ایران تا ترکیه و پاریس و عراق و آلبانی، همیشه عادت داشتیم که گوشه یک اتاق را مال خودمان بکنیم و میزهایمان را به هم بچسبانیم و نوشتههای هم را بخوانیم و روی کارهای همنظر بدهیم. حالا او دیگر نیست. چگونه باور کنم و چگونه نبودنش را تحملکنم. جایگزینی هم دستکم برای من ندارد.
در سه روز اخیر غم سنگینی قلبم را میفشارد و چه میتوانم کرد؟ جز تحمل!”
بزرگ مرد ابراهیم عزیزم- مجاهدین، کانونهای شورشی و مردم ایران، که زندگی خود را تقدیم آزادی آنها کردی، جای خالی تو، حمید و دیگر مبارزین را در میدان آزادی پر خواهند کرد.
دکتر صوفی سعیدی