ترویج و تبلیغ شعارهای محدود و یا با برنامهریزی از قبل، به نفع دیکتاتوری رضاشاه و نوهاش، چه از سر نادانی باشد، چه از سر تنفر به رژیم و یا از سر عدم آگاهی به جنایات دیکتاتوری سلطنتی پهلوی، دقیقاً به استمرار حکومتهای دیکتاتوری در ایران یاری میرساند. تقویت این شعارها، ارتجاعی و باید تأکید کرد که بنیادگرایی ولایتفقیه دستاورد انقلاب ضد سلطنتی نیست بلکه میوه دیکتاتوری سلطنتی پهلوی است. در همین شهرهای اهواز و آبادان و یا محلههای جنوب شهر، کودکان پابرهنهای بودند که در کنار حلبیآبادها روزگار میگذراندند. همه آنچه که مردم طی 4 دهه تجربه کردند، در ابعادی کوچکتر در زمان شاه وجود داشت. از فساد، تبعیض، بیعدالتی تا فقر و..
تبلیغ شعار به نفع خاندان پهلوی، شعارهایی از کبریت بیخطر هستند. برای رژیم این شعارها آرام بخش تر است تا شعارهایی که عدالت اجتماعی، آزادی، دموکراسی، پلورالیسم سیاسی، برقراری شوراهای مردمی و... را نوید بدهد.
متاسفانه مدیای فارسی زبان خارج از کشور همراه توابان و پشیمانهای از انقلاب ضد سلطنتی، مانند دارکوب مرتب به مغزهای انسانهای عاصی از دیکتاتوری فعلی میکوبند تا به زور بگویند برگشت به عقب راه حل است. دقیقاً همان سیاستی که رژیم بی شرمانه در مورد جنبشهای اعتراضی و خواستههای صنفی به کار میگیرد؛ تمامی حقوقشان را سلب میکند تا آنها حسرت روزهای گذشته را بخورند و برای حفظ وضع موجود مبارزه بکنند نه برای آیندهای بهتر و آرزوهای بلندتر.
این که در قرن بیست و یکم عدهای بعد از چهار دهه در سودای حکومت موروثی و بازگشت به گذشته رؤیابافی میکنند، عجیب نیست. این امر انتخاب آنهاست که دوست دارند به جای رأی دادن، برده تاج باشند. البته این امر به مذاق رژیم ولایت فقیه بیشتر خوش است تا قدرت گیری و سازمانیابی نیروهای مترقی و دستیابی به جمهوری دموکراتیک.
اما ماله کشی بر جنایت دیکتاتوری شاه، توهین به حافظه جمعی مردم است. خوشبختانه هنوز انقلاب کنندگان آن زمان، زنده و شهادت دهندگان وضعیت دیکتاتوری آن زمان میتوانند باشند نه توابها و پشیمانها از انقلاب.
برگرفته از فیسبوک زینت میرهاشمی شنبه 7 خرداد