شعر پلنگی که پیری را به سخره گرفت به مناسبت ۹ خرداد سالروز هشتاد و پنجمین سال تولدش
بپا خیزید بپا خیزید، بساط ظلم بهم ریزید
برای آزادی وطن
شما خسته از جان و تن
رها از رنج و اندوه و غم
دهید دستان خود را بهم
بپا خیزید ، بپا خیزید
بساط ظلم بهم ریزید.
جوانان ایران ! ستم تا به کی ؟
همه فصل میهن شده ماه دی
زمانی بر آمد ، نیامد بهار
کنون خیز و بذر رهایی بکار
بپا خیزید ، بپا خیزید
بساط ظلم بهم ریزید.
جهان در کار آزادگیست
کران تا کران شعله زندگیست
چرا قسمت ما فقط بندگیست
چو خاموش بمانیم سر افکندگیست
بپا خیزید ، بپا خیزید
بساط ظلم بهم ریزید .
صدا را بر آرید برای وطن
به جانتان* مبادا غبار مهن
شبی اختری گر بسوزد چه باک
شما سر بر آرید ، پاکان پاک !
بپا خیزید ، بپا خیزید
بساط ظلم بهم. ریزید .
———————————————
* جانتان با سکون نون خوانده شود.