محاکمه دژخیم حمید نوری به پایان رسید و در روز ۱۴ جولای حکم دادگاه اعلام خواهد شد.
روشن شدن همه ابعاد دستگیری این دژخیم و محاکمه او اما، نیاز به بررسی و زمان بیشتری دارد. در بین خطوط نوشته یا نانوشته این محاکمه حقایق ناگفته بسیار زیادی وجود دارد که بخش پنهان روابط مزدور نفوذی ایرج مصداقی با این دژخیم، ازجمله آنهاست.
اگرچه شواهد مستندی از همکاری سیستماتیک مصداقی از ابتدای دستگیریاش تا به انتها، با دژخیمان دادستانی و سپس وزارت اطلاعات وجود دارد و خودش نیز به ناگزیر به برخی از آنها اذعان کرده است، اما رابطه این مزدور با دژخیم حمید نوری بخصوص بعد از زندان قابلمطالعه است.
۱-تا جایی که به دوران بهاصطلاح زندان او برمیگردد، به یک نمونه در اظهارات مجاهد خلق حسن ظریف در سیمای آزادی در 25 خرداد 1399 اکتفا میکنم که گفت: «سال ۶۳ در بند ۲ قزلحصار بودیم. مصداقی را از جای دیگر آوردند آن موقع درست اوج دعوای زندانیان با زندانبانان بر سر حضور توابان در بند بود. ما میخواستیم توابها را بیرون کنیم. وقتی مصداقی را آوردند یک هفته نگذشت که با فعالترین تواب بند، محمد خمسه که مسئول همه توابها بود شروع کرد رابطه زدن. تو کتابش نوشته میخواستم ارشادش کنم!
بعد از قتلعامها، زندانیان گوهردشت را با ما که توی اوین بودیم یک جا (در اوین) سرجمع کردند. یک روز حمید عباسی وارد بند شد. یک چرخی زد توی بند کسی زیاد تحویلش نگرفت. دم در داشت میرفت خارج بشه سه چهار نفر بهش گفتند مرخصی ما چی شد که حمید نوری گفت ما رسیدگی میکنیم. مصداقی دو سه بار گفت آقای عباسی موضوع من را دنبال کنید من باید بروم مرخصی که کار واجب دارم، او هم گفتش که رسیدگی میکنیم داره دنبال می شه، بعد باکمال تعجب دیدم که گفتش که من یک کار شخصی دارم میخواهم باهات صحبت کنم مصداقی با عباسی رفتند پشت درب بند». همهکسانی که با فرهنگ زندان، آنهم در زمان آخوندها آشنا هستند بهخوبی میدانند که این رفتار انزجارآور صرفاً کارکرد خودفروختگان است
۲-مصداقی شخصاً در بازجویی با پلیس سوئد به ادامه رابطه با نوری بعد از زندان اعتراف میکند. پلیس سوئد در گزارش بازجویی 14 نوامبر 2019 با این مزدور مینویسد:
«هر هفته او (مصداقی) مجبور بود برود به سازمان امنیت خودش را معرفی بکند و مورد بازجویی قرار بگیرد و زیر یک کاغذی را امضا بکند. خانمش در طی ۵ سال هر هفته به آنجا مراجعه میکرد. بعد از شش ماه عباسی به شماره خانه ایرج زنگ زد و با مادرش صحبت کرد در مورد اینکه او باید برگردد به زندان اوین. مادرش آن موقع خیلی ترسیده بود. او نمیدانست چه اتفاقی قرار بود که بیفتد. ایرج هم نمیدانست برای چی او باید میرفت آنجا، ولی بههرحال این کار را انجام داد. او رفت به بخش دادستانی زندان اوین. به چشمش چشمبند زدند و او را بردند به آمفیتئاتر، آنجایی که یک تعداد زیادی زندانیها بودند. هم زندانیهای معمولی و هم زندانیها سیاسی. او تعداد زیادی زندانی دید و عباسی که روی صحنه بود. عباسی از ایرج پرسید که برای چی دستگیرشده. در حالیکه میدانست برای چی. ازش پرسید که موارد کیفرخواستش چی بود و آیا او حاضر به همکاری هست یا نه. ایرج گفت که او همکاری میکند. او از قانون اطاعت میکند و هیچ فعالیت سیاسی ندارد. بر اساس ایرج این مفهومش همکاری بود. عباسی همینطور سؤال میکند که او در مورد مجاهدین نظرش چی بود و ایرج میگوید او از آنها خوشش نمیآید و اینکه او هیچ فعالیت سیاسی ندارد. همه میترسیدند برای اینکه دوباره دستگیر بشوند. ولی آنها به او اجازه دادند که برود».
۳-در اسناد منتشر شده در کیفرخواست دادستان سوئد آدرس ایمیلی ایرج مصداقی در تلفن حمید نوری پیدا شده و او دو ایمیل به آدرس مصداقی در ۱۷ ژانویه ۲۰۱۹ (ده ماه قبل از دستگیری) ارسال کرده است. کشف این دو ایمیل وقتی مهمتر میشود که در نظر بگیریم، دژخیم نوری تلفنش را بهطور کامل پاکسازی کرده بود و خودش هم به این موضوع در دادگاه اذعان کرد. پلیس تنها توانسته است بخشهایی از تلفن او را احیا کند. ایمیلیهای کشفشده و پاکشده خطاب به مصداقی بهاحتمالزیاد بخش کمی از مراودات این تواب با نوری است!
تناقضگوییهای مزدور در این مورد نشان میدهد که زیر این نیمکاسه کاسههای زیادی وجود دارد. نوری در پاسخ به "مارتین" افسر تحقیقات در رابطه با این دو ایمیل میگوید:
"من هیچ موقع از ایمیل استفاده نکردم. وارد نبودم. اصلاً ایمیل یا جی میل نداشتم...".
مصداقی در ۳۰ مارس ۲۰۲۰ در همین رابطه بهصورت تلفنی مورد بازجویی پلیس قرار میگیرد و میگوید که" نمیتواند به خاطر بیاورد که ایمیلی از طرف نوری دریافت کرده باشد".
در ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۱ در تلویزیون میمون تی وی میگوید «شما فکر کنید یک کسی خواسته باشه ایمیل من رو هک کنه... یا اصلاً چنین ایمیلی به ایمیل من آمده... پس چرا ایمیل ایرج مصداقی تو اونجا نیست؟»
و نهایتاً در ۱۶ آوریل ۲۰۲۲ را در کلاب هاوس خودش را با نوری هماهنگ میکند و مدعی میشود که نوری دنبال اسم خودش میگشته به مقاله مزدور برخورد میکند و "... دستش میخوره به ایمیل من... بعد این هول می کنه که چی شد اینا..."
۴- آیا این تصادفی است که مزدور نفوذی در میان انبوه وراجیها و کاغذ سیاه کردنهایش در مورد زندان ازجمله ۴ جلد خاطراتش بندرت از دژخیم عباسی اسم برده و وقتی هم که اسم برده هیچ توصیف مجرمانهای از او نکرده است و در عمل کارکرد او را در اعدامها در حد یک نگهبان تقلیل داده است این در حالی است که زندانیان مجاهد مانند آقای محمود رؤیایی و حسین فارسی در کتابهایشان انبوهی نمونه از دست داشتن عباسی در اعدامها برشمردهاند. همچنانکه برخی از زندانیان مارکسیست آزادشده جنایات عباسی را در اعدامها برشمردهاند. این موضوع آنقدر روشن است که دادستان هم در اظهارات خودش در روزهای آخر دادگاه تصریح کرد که مصداقی کتابهای زیادی در مورد زندان نوشته اما در مورد نقش پرسنل زندان ازجمله حمید نوری حرفی نزده است.
۵- تلاش این مزدور برای تخریب شاهدان و شاکیان دیگر و تخطئه شهادتهای آنها چه مفهومی جز کمک به دوست عزیزش حمید نوری میتواند داشته باشد. این تخریب و تخطئه فقط شامل شاهدان و شاکیان مجاهدین نمیشود، بلکه از هیچ فحش و فضیحتی در حق زندانیان مارکسیست که در دادگاه در مورد نقش عباسی در اعدامها دادند، فروگذار نمیکند.
۶-در ماههای اول دادگاه رابطهای عجیب و غیرقابل فهم بین مزدور و دژخیم حمید نوری وجود داشت. نوری در دادگاه با چنان صمیمیتی" ایرج ایرج" میکرد که همه افراد حاضر در دادگاه متوجه رابطه نزدیک و صمیمانه آن دو میشدند. این در حالی است که بسیاری از شاکیان و شاهدان حتی حاضر نبودند بهصورت این دژخیم نگاه کنند. در یک مورد قاضی دادگاه از یکی از شاهدان نخواست که بهصورت نوری نگاه کرده و او را شناسایی کند. او از این کار ابا داشت و قاضی به او دستور داد که این کار را بکند تا در تعیین هویت متهم خللی ایجاد نشود.
آقای نصرالله مرندی از شاکیان پرونده که در اکثر قریب بهاتفاق جلسات دادگاه حضور داشت و از نزدیک این دو را میدید در یک مصاحبه بر این نکته تأکید کرد و گفت که این دو نفر در طول دادگاه همواره با حرکات سر و چشم و ایماواشاره باهم در ارتباط بودند این موضوع از چشم دیگر حاضران در دادگاه نیز پوشیده نماند.
تاکتیک همیشگی مصداقی برای سرپوش گذاشتن بر مزدوریاش فرار به جلو و دهندریدگی و تعرض به کسانی است که ماهیت او را میشناسند و افشا میکنند. اما این تاکتیک دیگر اثر ندارد. زمان محاکمه همهکسانی که در قتلعام فرزندان مردم ایران در تابستان ۶۷ دست داشته، و ازجمله با هویت زدایی و کم کردن آمار سربداران مجاهد به کمک جلادان آمدهاند، فرا رسیده است.