حضور پیگیر شهروندان خشمگین و معترض ایرانزمین بر کف خیابانها در شهرهای ریزودرشت کشور ناقوس مرگ نظام ولائی فاسد، منفور و منحوس خامنهای را به صدا درآورده و تیکتاک شمارش معکوس بهسوی سرنگونی ازچیرگی محتوم روشنائی برتاریکی، بشارت میدهد و نشان میدهد که فرو پاشی حاکمیت جعل وجنایت آخوندها فراتر از آرزو در آستانه پوشیدن جامه عمل قرار دارد.
از هرخانه وکاشانه ، شهر و روستا کوچه و خیابان، کوی و برزن شعار "مرگ بر اصل ولایتفقیه" فریاد میشود انتشار شعار راه بردی و احیاء گر"درود بر رجوی" از رسانههای تحت اختیار ماشین سرکوب وشیطانسازی دون مایگان عمامه دار جان تازه به کالبد کوشندگان در راه آزادی میدمد. داغدیدگان جگرسوخته، اسیران دربند، کارگران آزادیخواه حقوق ناگرفته، کشاورزان و دامداران دارائی ازدستداده ، آموزگاران شریف و زحمتکش، بازنشستگان سالخورده و مالباختگان مغموم، جوانان بیکار و بی آینده، کولبران و سوخت بران خسته و مجروح در زیر بارهای سنگین طاقتفرسا دوشادوش کپرنشینان بیسرپناه و مقاومت متشکل و خستگیناپذیر حاضر با محوریت مجاهدین برای درهم کوبیدن حاکمیت مذهبی فاشیستی موجود به اتحاد عمل رسیده و پیشتازان خطوط اول مبارزه درراستای تحقق فرمان "میتوان و باید"مسئولانهتر از پیش فداکاری میکنند.
ارتش گرسنگان به حرکت درآمده و گوئی شورشهای جاری را تا فروپاشی تام و تمام رژیم حاکم سر باز ایستادن نباشد. کانونهای شورشی قهرمان و اختناق شکن کماکان در جهت برپائی تظاهرات اعتراضی در سراسر میهن تلاش میکنند و به فوق سریترین ارگانهای امالقراء مسلمانان ! جهان دستیافته و وقت و بیوقت اسرار مگوی آن را افشا و نفس را در سینه مملو از فساد خامنهای تا مرحله خفگی میفشارند.
در آن سر طیف افلاس و درماندگی دشمن در نوع خود بیسابقه و تماشائی است. رژیم که از ابتدا مانع از طرح و گسترش شعارهای رادیکال و شکننده خطوط قرمزنظام میشد، حالا با پخش پارازیت بیاثر و بیخاصیت "رضاشاه روحت شاد" سعی بر ایجاد تشویش و تشتت در اذهان حقطلبان معترض دارد تا توجهات را از نیروی برانداز و فعالیتهای کانونهای شورشی قهرمان منحرف و لاجرم صباحی چند مراسم قطعاً قهرآمیز خلعید را دچار وقفه کند. اگرچه پخش این شعار توسط چند رأس بسیجی مزدور در مقابل غرش رعدآسای شعارهایی نظیر "ما زن و مرد جنگیم بجنگ تا بجنگیم" مانند وزوز پشهٔ آلوده در لوله آفتابه در برابر طوفان بنیانکن تغییر درخور مقایسه نیست و درعینحال صرفنظر از اینکه اصولا دوران حکومت به شیوهٔ پادشاهی در جهان ازجمله در کشور ما منتفی شده و در سپهر سیاسی اجتماعی ایرانزمین محلی از اِعراب ندارد اما شعار بی موضوع کذا توضیح مختصری را به نگارنده تحمیل میکند.
اولاً این شعار همتراز و مترادف "فاتحه" است و تابهحال با خواندن فاتحه هیچ مردهای زنده نشده و سر از خاک برنداشته است. نکته جالب و درخور توجه آنکه طراحان شعار یادشده خود از عدم وجود یک فیگور ظاهرالصلاح که بتواند سلطنت موهوم موردنظرشان را نمایندگی کند، کاملاً مطلعاند و درنتیجه از نامبردن از بچهٔ بچهٔ رضاشاه هم روگردان.
ثانیاً بنیانگذاردن یا احیا یک سیستم حکومتی نه کاری است خرد برای نمونه اشاراتی کوتاه به چند نمونه اسطورهای مندرج در شاهنامه و همچنین تاریخ مدون ذیربط به ایران این "زیباترین وطن" شاهد این مدعاست فی المثل فرانک مادر فریدون بمنظور مصون داشتن فرزندش از شناسائی توسط شکارچیان آدم، نجات فرزند از مرگ را وجهه همت قرار داده او را خانه به خانه دره به دره، مزرعه به مزرعه و کوه به کوه منتقل میکرد و فریدون بهنوبه خود بعد از عبور از ابتلائات گوناگون به بلوغ کافی و کیفیت لازم رسیده و بقولی " مقبول طبع مردم صاحبنظر" از نوع کاوه آهنگر میشود. و یا پروسه به قدرت رسیدن کیخسرو محبوبترین چهره شاهان شاهنامه و همچنین گشتاسب چهره منفی و ادغام کننده دین و دولت و مسبب فاجعه جنگ رستم و اسفندیار. از اینها که بگذریم بهرام و برداشتن تاج از میان دو شیر یعنی حل تضاد با نقد جان و یا ماجراهای شاه اسماعیل صفوی و بعدها نادر فرزند شمشیر و صدها مثال دیگر مبین این واقعیت است که تبلیغ واهی به نفع بازگشت سلطنت بهوسیله رسانههای فارسیزبان آب در هاون کوبیدن و موجب انحراف در مبارزه واقعی بوده بسود حفظ وضع موجود.
شورای ملی مقاومت با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران شایستهترین و تواناترین آلترناتیو سازمانیافته و منحصربهفرد موجود برای جایگزینی نظام ولائی ضد ایرانی و ضد بشر است.
انکار موجودیت این آلترناتیو شناخته شده و نستوه که تحت مدیریت یک رئیس جمهور بر گزیده شایسته وکابینه مربوطه بمثابه یک دولت در تبعید شرایط سرنگونی حکومت مذهبی فاشیستی ملأ پاسداری را فراهم آورده خواسته یا ناخواسته حمایت از نظام ولائی پا به گور و بر باد دهنده مصالح ایران وایرانیست.