چه اتفاقی در انتظار ولیفقیه است که اینگونه دستپاچه در دقیقه نود ناگهان مدنی کار شده آیا تیغش کند شده است که احساس میکند که حکومتش دچار تزلزل شده است؟ او که تا چندی پیش مدعی بود خلافت جهان اسلام را یدک میکشید حتی در زمان احمدینژاد حکومتش را کاندید ششمین قدرت جهان کرده بود و خود را «رهبر مقدس» میخواند تازگی برای خود «سرود فرمانده» ساخته است. توهین به «ساحت مقدس» یا آسیب رساندن بر تمثال اعلیحضرتش را هم برنمیتابد و قوه قضائیه دستنشاندهاش تخریبکنندگان عکس «رهبر مقدس» را خس و خاشاک و ساختارشکن مینامند و آنان را به ۱۷ سال زندان طویلالمدت محکوم میکنند که پیامبر اسلام که خامنهای سنگش را به سینه میزند در عصر خودش متعرضّین به شخص خود را بقول مورخین بیطرف در غرب، بهجز مواردی که به همراهانش آسیب میرسید مورد عفو قرار میداد.
وقتی دُم جلادانش حمید نوری به خاطر جنایاتش در زندانهای گوهردشت و اوین به خاطر قتلعام هزاران زندانی آزادیخواه و وطنپرست و دگراندیش که اکثر قریب بهاتفاق آنها دارای حکم بیدادگاه خمینی را در دست داشتند و یا ملی کش بودند، در تله دادگاه استکهلم گیر میافتد و پس از نه ماه محاکمه طولانی با حضور وکیل مدافع و کارشناسان قضایی بینالمللی و مطبوعات آزاد و پخش مستقیم رادیویی و نود نفر شاهد و شاکی زندان گوهردشت درنهایت دادستانها برای این جلاد حمید نوری کیفرخواستی با اشد مجازات یعنی زندان ابد (معادل ۲۰ سال) تقاضا میکنند، و یا در کشور بلژیک اسدالله اسدی دیپلمات تروریست رژیم را به جرم بمبگذاری و تروریسم و سه تن دیگر از جوخه ترور همراه را به زندان طویلالمدت محکوم میکند خامنهای تحمل نمیکند از اصول «عدالت» خروج میکند و این محکومیتها را اهداف سیاسی مینامد.
آیا وقتش نرسیده است «آقا» بیاید اقرار کند که «مذهب فرقه خواص ولایتفقیه» چیزی جز فاشیسم نیست که نه اصول دین دارد و فروع دین. مانیفست این فرقه ولایتفقیه خونریزی، فساد، چپاول و دزدی بیتالمال، زدن چوب حراج به دارائیهای ملک و مملکت است؟
یادآوری ضروری: در زمان ریاست جمهوری خود خامنهای سی هزار زندانی سیاسی در بیش از ۱۰۰ زندان به مدت کمتر از دو ماه در تابستان شصتوهفت قتلعام شدند.
حالا وزارت اطلاعات خامنهای میخواهد «مدنی کار» شود بقول ایادیاش علیه مجاهدین «برای ترور ۱۷۰۰۰ (نفر) در داخل کشور...» در جلوی همان دادگاهی «افشاگری» کند که اکنون دادخواست دادستانها علیه حمید نوری در دست بررسی قضات است.
این نوع ادعاها و اتهامات مشابه دیگر از قبیل «فرقه» تروریسم هم پیشتر از اینها در دادگاههای امریکا و فرانسه و انگلیس همچنین دادگاه عالی اروپا آزمایش شده و بر همه آنها مهر باطل خورده است. اگر مجاهدین در جنگهای خود با رژیم حتی یک پاراگراف از قوانین بینالمللی جنگ را نقض کرده بود، هرگز این دادگاهها مجاهدین را از لیست کذائی تروریستی که به رژیم کمک کرد تا همین حالا سرپا بماند خارج نمیکردند.
راستی چرا خامنهای پس از سکوت طولانی دیرهنگام به فکر حمید نوری جنایتکار که رژِیمش او را شهروند ایرانی مینامد افتاده است؟
آیا اقدام «نرم» خامنهای از سر بیتدبیری است؟ یا او دارد پوست میاندازد بقول فارس زبانان خوشنشین در غرب پیرانهسر کرک و پیلهاش ریخته از بی چادری خانهنشین شده است؟
برگردیم به کمی پیشتر، آن موقع که خامنهای در زمان اوباما بروبیایی داشت و قبلترها که عراق و لبنان و فلسطین را در سینی طلائی هدیه گرفته بود البته برای ایجاد جنگهای نیابتی در منطقه شور و فتوری داشت هرسال کشوری جدید بر متصرفاتش اضافه میشد نگاهی بیندازیم که چه میکرد. غرب مماشاتگر چشمش را در اقدامات تروریستی رژیم میبست بعضاً کمک هم میکرد تا کسی به همین رژیم جنایتکار نتواند صدمه بزند داستان گروههای تروریستی جهد و حزبالله را همه به یاد دارند.
داستان ازاینقرار بود گروههای تروریستی رژیم پس از انجام عملیات علیه مخالفان دستگیر میشدند رژیم برای آزاد کردن هر تروریست چند گروگان میگرفت و بقول «ژنرال» سبز علی رضایی معاون اقتصادی رئیسی جلاد «بابت آزادی هر گروگان یک میلیارد دلار» باج طلب میکرد تا تروریست خود را با گروگان خارجی طاق بزند.
چه سلاحهایی در زرّادخانه خامنهای موجود بود؟
علاوه بر سلاحهای سبک و سنگین که فراوان داشت اما رژیم فاقد سلاح استراتژیک اتمی بود که جای بحث آن اینجا نیست. مشکل رژیم اساساً دشمن خارجی نبود جنگهای خارجی پس از جنگ جهانی دوم مرزها را تغییر نمیداد حتی جنگ خلیجفارس و لیبی بلکه خطر عمده دیکتاتورها اپوزسیونها هستند. در ایران نیز یک حکومت غاصب وجود دارد و یک سازمان رزم جانشین که یکلحظه رژیم را رها نمیکند آنهم بدون تعارف سازمان مجاهدین خلق است. بنابراین رژیم سلاحی میخواست تا بتواند به اپوزیسیون خود فشار آورد.
صنعت اعدام در داخل کشور برای ارعاب مردم و صنعت گروگانگیری برای تهدید طرف حسابهای خارجی و صنعت شیطان سازی برای تهیه خوراک برای لابیها و رسانههای دوست بود.. دستگیری دکتر احمدرضا جلالی در تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۱۶ در زمان آقای ابا ما که در گرماگرم مذاکرات برجام ۲۰۱۵ بود رخ داد و سوئد که لابی این مذاکرات بود سکوت پیشه کرد. کسی نمیداند اهداف رژیم از گروگانگیری از سوئد که خیلی روابط حسنه داشتند بابت چه بود یا اینکه ساختوپاخت بود. مسلم است وقتی غرب حاضر میشود با مماشات برای هر گروگان میلیارد بپردازد این صنعت گروگانگیری در موازات سایر صنایع از هر جنگ میدانی برّا تر است.
صنعت گروگانگیری کماکان قرانیان جدیدی را طلب میکند هرچند در اوج خود در فرانسه علاوه بر تعویض گروگانها با تروریستها رژیم خواستار تحویل رهبران مقاومت و یا اخراج از فرانسه هم بودند..
باید تأکید ورزید بخت رژیم از زمانی برگشت که رژیم با وقاحتی بیمانند و بینظیر در تاریخ دیپلماسی جهان چرات کرد امنیت جهانی را بهقصد انفجار محل برگزاری گردهمائی سالانه جهانی سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت در ویلپنت پاریس منفجر کند.
در آن گردهمائی علاوه بر خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت و یکصد هزار شرکتکننده اعضاء و هوادار مجاهدین و شورای ملی مقاومت به همراه بیش از چهارصد دیپلمات و شخصیت سیاسی و اجتماعی و هنری و ادبی و خبرنگار و پارلمانتر و سناتور از چهارگوشه جهان نیز شرکت داشتند. وزارت اطلاعات رژیم البته فکر همهچیز را نکرده بود اما فکر تبلیغات صحنه را چرا. حضور حسن روحانی در اروپا و حتی در یک تلویزیون فارسیزبان میز گردی هم با شرکت ایرج مصداقی مزدور و یک مزدور دیگر به حال آمادهباش تهیه دیده بود تا پس از انفجار همه را به گردن خود مجاهدین بیندازند. فقط هوشمندی و ذکاوت بهموقع پلیس اروپا و به قوت خواست ماورا طبیعه این توطئه ناکام ماند.
هرچند بسیاری از مطبوعات جبهه مماشات در غرب تلاش کردند تا صدای بمبگذاری که صدای مظلومیت مقاومت ایران هم بود را آنطور بایدوشاید بلند نکنند، اما پلیس و قضائیه اروپا خط قرمز"سکوت در مقابل رژیم را شکست " آستین را بالا زدند تا گوش مماشات گران و بخصوص مزدوران رژیم را که با سیاست باجدهی سالها مخل آسایش مردم اروپا شده بودند را بکشند.
اما خامنهای طبق ضربالمثل " ترک عادت موجب مرض است " تلاش کرد اینبار هم با چوب حراج زدن به اموال ملت ایران با دولت بلژیک و سوئد "به خاطر حسن روابط اقتصادی و منافع فیمابین در دوره روحانی توسط جواد ظریف و در دوره رئیسی توسط امیر عبدالهیان، اسدالله اسدی تروریست و حمید نوری جنایتکار جنگی و نسلکشی را با دیالوگ در ببرند. وزارت خارجه و اطلاعات رژیم از اولین تا آخرین لحظات دادگاه امیدوار بودند که حمید نوری که ابتدا همهچیز را حاشا میکرد و بعد مدافع تمامقد رژیم شد به سرنوشت اسدالله اسدی دچار نشود. اما پس از دادخواست نهایی دادستانها، به نظر میآید که رژیم بو کشیده که خواسته دادستان مُهر خواهد خورد در دقیقه ۹۰ به دست بهکاری زده، می نتوان رسید یعنی به "۱۷۰۰۰ قربانیان ترور مجاهدین" روی آورد ه است. مثل اینکه یادشان رفته که هدف از تشکیل دادگاه استکهلم دادخواهی زندانیان قتلعام شده هوادار و اعضای مجاهدین و مبارزین ایران است که حمید نوری متهم پرونده است نه سازمان مجاهدین خلق. اما باید امیدوار بود در دادگاه آتی که سیدعلی خامنهای و فرقه هزار فامیل او و دزدان همپالکی تاج نشان پیشین حکومتی که متهم به تجاوز جان و مال ناموس مردم دست دارند میتوانند مجاهدین را به خاطر «ترورهای» موردنظر خود متهم کنند.
حسین پهلوان