حسین یعقوبی: سونامی قیام و لاطائلات هراسان یک بچه الیگاتور «متشرع»


معروف است که قبل از حوادث فاجعه‌بار طبیعی مثل زلزله و سونامی، موش و مار و راسوها هراسان به جست‌وخیز می‌افتند تا هم خود را نجات داده و هم به دیگر حیوانات هشدار دهند. اگرچه دانشمندان هنوز پایه علمی محکمی برای اثبات این هیپوتز نیافته‌اند، اما ظاهراً اثبات چنین پدیده‌ای در عرصه اجتماعی، یعنی وحشت «مار و موریانه‌های سیاسی» قبل از به ثمر رسیدن یک دگرگونی بنیادین و انقلاب اجتماعی، مثل آنچه اکنون در میهن ما جاری است، کار چندان پیچیده‌ای نباشد!
مهدی خزعلی، یکی از همین بچه دایناسورهای «متشرعی» است که با دریافت سیگنال‌های سرنگونی رژیم به پیشتازی زنان قهرمان میهن ما، هراسان در تکاپوی ارسال آن‌ها به موجودات هم‌سنخ خود در حجره‌های تاریک‌اندیشی و دخمه‌های جنایت و کشتار و شکنجه است؛ دقیقاً به سبک راسوها قبل از یک سونامی طبیعی.
اما قبل از پرداختن به اراجیف اخیر مهدی خزعلی در مورد مناسبات درونی مجاهدین خلق، تنها به یک مورد از همکاری‌های جنایتکارانه این الیگاتور نظام با دستگاه قتل و کشتار خامنه‌ای جهت شناخت چهره واقعی‌اش اکتفاء می‌کنم.
در سال ۱۳۷۵ سلسله برنامه‌هایی از شبکه ۱ تلویزیون آخوندی تحت عنوان «هویت» پخش می‌شد که در آن علاوه بر نشان دادن اعترافات اجباری ضبط‌شده در شکنجه‌گاه‌های رژیم، چهره نویسندگان، دگراندیشان و روشنفکران کشور شدیداً مورد تخریب و لجن پراکنی قرار می‌گرفت. بعدها مشخص شد که این برنامه مستقیماً زیر نظر سعید امامی و جهت زمینه‌سازی برای قتل‌های فجیع روشنفکران و نویسندگان، معروف به قتل‌های زنجیره‌ای تدارک دیده‌شده بود.
برای تبلیغ و جا انداختن این خط کشتار روشنفکران توسط باند سعید امامی جنایتکار در وزارت اطلاعات رژیم، مهدی خزعلی ضمن انتشار متن این برنامه به‌صورت کتاب در مقدمه آن چنین می‌نویسد:
«هویت نقلی است مستند از صف‌آرایی بیگانگان. هویت هشداری است به سهل‌انگاران. و سخن ما در این برهه حساس که مقام معظم رهبری آن را “شبیخون فرهنگی” نامیدند جز ابلاغ رسالت نبود.» (رجوع شود به مقاله: دفاع مهدی خزعلی از «سعید» و «هویت»، سایت انصاف نیوز ۲۵ آذر ۱۳۹۵)
مهدی خزعلی یکی از دهها سوپاپ‌های اطمینان رژیم ولایت‌فقیه در داخل کشور است که در بسیاری از به‌اصطلاح رسانه‌های فارسی‌زبان به دفاع از رژیم خمینی و ضدیت علیه مجاهدین می‌پردازد؛ وی همان کسی است که پس از «مرده شدن» هاشمی رفسنجانی، سریعاً خود را به قافله دایناسورهای نظام رساند تا پشت خلیفه جنایتکار ارتجاع، علی خامنه‌ای، بر جنازه او نماز میت بخواند.
اکنون‌که مهدی خزعلی در شعله‌های خشم مردم، نه‌تنها موجودیت خود و «مقام معظم رهبری» اش، که بساط دین فروشی اسلاف دزد و چپاولگر و ارتجاع زن‌ستیز را در تهدید جدی می‌بیند، ناگزیر از «ابلاغ رسالت» جدیدی است. وی در گفتگو با تلویزیون کانال یک ضمن روحیه دادن به بسیجی‌های آدمکش خامنه‌ای که: «…این (قیام) قطعاً به‌اندازه ۹۶ و ۹۸ نیست، اینجا رعایت می‌شه، تخریب هم توش نیست … مردم ما دنبال یه همچین حرکاتی نیستند.» یاوه می‌بافد که: «… مردم، همه‌شون به‌اتفاق، یعنی به این قشنگی آگه بگین بین ظلم حاکمان و جناح حاکم و مریم رجوی و امثال سازمان مجاهدین انتخاب کنید، می گن ظلم اینا خیلی بهتر از ظلم اوناست؛ یعنی قطعاً نمی‌پسندند که کسی از راه بیاد بگه زنتون را طلاق بدین.…».
ترس و وحشت مهدی خزعلی در قالب یاوه‌سرایی دجالگرانه و مشمئزکننده‌اش در مورد مناسبات درونی مجاهدین خلق البته قابل‌فهم است. او راست می‌گوید، آخر مجاهدین خلق سال‌ها پیش با انقلاب درونی خود بر شرع ریایی و ارتجاعی که او و آخوندهای متحجر و زن‌ستیز مدافع آن هستند، شوریدند و با نفی ایدئولوژی متکی بر تبعیض و استثمار جنسی و پذیرش آگاهانه هژمونی زنان در سطوح رهبری جنبش، راه را برای آزاد کردن پتانسیل عظیم زنان میهن در مبارزه برعلیه ارتجاع سر برآورده از اعماق تاریک تاریخ ایران باز کردند. آری این‌یک بدعت است! اما بدعتی است که بر نظم پاتریارکال (مردسالاری) شوریده و بر ستم و استثمار جنسی برعلیه زنان افسار زده و این‌گونه است که اکنون نسلی از همین زنان در جای‌جای سراسر میهن با شجاعتی کم‌نظیر و ستودنی در مقابل پاسداران وحشی رژیم می‌ایستند.
مجاهدین با یک فداکاری فوق‌العاده کم‌نظیر، آگاهانه و مختارانه انتخاب کردند تا با کنار گذاشتن خانه و خانواده، گرما و مناسبات انسانی، آزادی و رفاه و شاد بختی را برای تمام خانواده‌های ایرانی به ارمغان بیاورند.
از ابتدای تاریخ هم، همه دست آورده‌ای بشری، در پهنه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی و علمی همواره محصول پرداخت قیمت و فداکاری قشر پیشتاز و روشنفکر و انقلابی جامعه بوده است. انسان‌هایی که بر خود سخت می‌گیرند، از منافع فردی و قومی و عاطفی خود می‌گذرند تا زنجیرهای طبقاتی و قومی و جنسی تنیده شده بر دست و پای خود را بگشایند و با انرژی رهاشده مضاعف، در مقابل هر نوع استثمار طبقاتی و قومی و جنسی بایستند و مسیر جامعه را به سمت رهایی و پیشرفت و ترقی و صلح و سازندگی به‌پیش ببرند.
من و هزاران هوادار دیگر این مقاومت سرفراز، می‌توانیم شهادت بدهیم که طی همه این سال‌های پرتلاطم مبارزه، هرگز مجاهدین خلق نه‌تنها از من و ما نخواستند که زندگی شخصی و خصوصی خود را به کناری بگذاریم، بلکه مناسبات شخصی ما اتفاقاً در پرتو تابش جوهر رهایی و انسانی انقلاب درونی مجاهدین، بسا بسا انسانی و عادلانه‌تر نیز شده است. این آن چیزی است که مرتجعان زن‌ستیزی همچون مهدی خزعلی قادر به درک آن نیستند.
و به همین دلیل، دفاع از این مقاومت و آرمانهای والای انسانی‌اش، مخصوصاً آرمان رهایی زنان را جزء بزرگ‌ترین افتخار زندگی خود می‌دانم؛ آرمانی که امروز نبرد برای رسیدن به آن بیش از هر زمان دیگر به پرچمی راهگشا در قیام شکوهمند جاری تبدیل گشته و به عینه دیده می‌شود.
اکنون‌که زنان قهرمان ایران بپاخاسته اند تا نظام زن‌ستیز آخوندی را به زباله‌دان تاریخ بیندازند، مهدی خزعلی بدون مقدمه به انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین که رهایی و برابری زنان به معنی اخص کلمه در جوهر آن قرار دارد، لجن پراکنی می‌کند.
به‌عنوان کسی که بیش از چهار دهه از نزدیک با مجاهدین آشنا بوده و زندگی در فرهنگ غربی را هم تجربه کرده است، شهادت می‌دهم که در زمانه ما مجاهدین الگوها و سمبل‌های منحصربه‌فرد عفت و پاک‌دامنی هستند که با اتکا به انقلاب درونی خود، شمشیرهای ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی خود را در برابر ارتجاع حاکم هر چه براتر کرده و درعین‌حال در مقابل جاذبه‌های زندگی غربی رویین‌تن شده‌اند. آن‌ها برخلاف همه پیش‌بینی‌ها نه ذوب شدند و نه تسلیم و نه شقه. آری بدون ذره‌ای گزافه‌گویی، این تجربه بزرگ قرن ماست.
مجاهدین، قطعاً مبشر مناسبات جدید عاری از هرگونه بهره‌کشی انسان از انسان در حال و آینده ایران هستند، مناسباتی عادلانه و برابر و مملو از عواطف انسانی و اخلاقی.
آه و فغان و خزعبلات خزعلی دقیقاً از همین‌جا ناشی می‌شود. وحشت او تماماً از حضور زنان شورشگر میهن در کف خیابان‌ها است که در رزم مشترک برای آزادی پیشاپیش همه افراد جامعه به‌پیش می‌تازند و به فتوای هیچ آیت الشیطان و هم‌سنخان آن‌ها هم وقعی نمی‌گذارند.
مریم رجوی، پرچم‌دار نخست این انقلاب سترگ، پیشاپیش بشارت پیشتازی زنان در واژگونی نظام مبتنی بر اندیشه زن‌ستیز آخوندی را داده بود، آنجا که در سال ۱۳۷۵ در اجتماع بزرگ سالانه مقاومت گفت: «بدون شک این رژیم زن‌ستیز به دست زنان قهرمان ایران سرنگون می‌شود.»