عارف شیرازی:‌ خیزشهای سراسری، مختصات و چند نکته ضروری 

 

 ۳ هفته از شروع خیزشهای سراسری در شهرهای مختلف میهن می گذرد، قیامی گسترده، رادیکال و سازمان یافته با شرکت همه اقشار مردم و زحمتکشان بویژه جوانان و زنان شورشی. قیامی که هر چند قتل سفاکانه مهسا امینی به مثابه آتش زنه آن را شعله ور نمود؛ اما به سرعت تمامیت نظام ضد بشری آخوندی را هدف قرار داده و خواستار سرنگونی آن گردید. قیامی که تا این تاریخ به بیش از ۱۷۰ شهر گسترش یافته ، بیش از ۴۰۰ شهید، قربانی جنایات رژیم گردیده و به دستگیری بیش از ۲۰ هزار تن منجر شده است. قیامی که کارگزاران و سران رژیم به سازمان یافتگی و سمت و سو داشتن آن اذعان نموده و به نقش تعیین کننده مجاهدین در آن اعتراف کرده اند.


«مختصات این خیزشها»

۱- گستردگی : این خیزشها به لحاظ اجتماعی آن چنان گسترده بود که تمامی اقشار و طبقات جامعه ) به جز وابستگان مستقیم و غیر مستقیم به رژیم ( را در بر گرفت. از دانشجویان و فرهنگیان و بازاریان تا کارگران و طبقات محروم و فرودست و حاشیه نشینها و سایر زحمتکشان. اما در نوک پیکان این خیزشها جوانان شورشی و زنان قرار داشتند. این گستردگی نه تنها به لحاظ اجتماعی بلکه از نظر جغرافیایی نیز بسیار بیشتر از قیامهای ۹۶ و ۹۸ بود. از شمالی ترین نقاط تا جنوبی ترین ، از تبریز و ارومیه تا کیش و قشم ، از کردستان تا فارس و خوزستان ، از خراسان تا سیستان و بلوچستان. تا آنجا که برخی شهرها که در خیزشهای گذشته حضوری چشمگیر نداشتند اینبار جانانه به میدان شتافته و ستارگان فراوانی به آسمان انقلاب ایران تقدیم کردند. این گستردگی اجتماعی و جغرافیایی مبین تعمیق هر چه بیشتر شکاف بین بالائیها که دیگر نمی‌توانند مهار اوضاع را در دست گرفته و پائینیها که دیگر نمی‌خواهند به این رژیم سفاک تن بدهند می‌باشد. 


۲- استمرار قیام : این خیزشها با پشت سر گذاشتن بیش از ۳ هفته از شروع خود و به رغم سرکوب وحشیانه رژیم و کشتار و دستگیریهای بسیار گسترده َسِر باز ایستادن نداشته و همچنان در تهران و برخی شهرها در خیابان و یا پشت بامها ناقوس مرگ بر خامنه ای و مرگ بر دیکتاتور نواخته می‌شود.


۳- رادیکالیسم و سمت و سوی سرنگونی: این خیزشها هر چند با قتل جنایتکارانه مهسا امینی شکل گرفت ولی به سرعت اصل نظام را نشانه گرفت. این رادیکالیسم به روشن ترین صورت در شعارهای شورشگر خود را نشان داد: )مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر دیکتاتور ، مرگ بر اصل ولایت فقیه ، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر ، مرگ بر این ولایت ، این همه سال جنایت ، توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه ، خامنه ای قاتله حکومتش باطله ، می کشم می کشم هر آنکه خواهرم کشت ، جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم ، امسال سال خونه سید علی سرنگونه ، این آخرین پیامه هدف کل نظامه ،(........ این رادیکالیسم مورد توجه رسانه های بین المللی نیز قرار گرفت از جمله نیویورک تایمز در گزارش دوم مهر ماه خود نوشت : »این تظاهراتها ، خشونت آمیزترین ، شدیدترین و متهورانه ترین تظاهراتی است که مردم به یاد دارند ،مردم دیگر باور ندارند که نظام قابل رفرم است « یعنی خواستار سرنگونی آن هستند. روزنامه لیبراسیون ۴ مهر نوشت: شعار رایج » نترسید نترسید ما همه با هم هستیم « )خطاب به نیروهای رژیم ( به » بترسید ماهمه با هم هستیم « تبدیل شد ، معترضان مستقیما راس نظام را هدف قرار میدهند : مرگ بر خامنه ای قاتل ، مرگ بر دیکتاتور ، رژیم ملاها را نمیخوایم. اما مهمتر از اینها اعترافات سران و کارگزاران رژیم است که در موارد بسیار زیاد اذعان کرده اند که هدف قیامها کلیت نظام اهریمنی آخوندی است : آخوند حسینی همدانی در جمعه بازار کرج گفت : همه فهمیدند که مسئله شما حجاب نیست اصل نظام است و اصل نظام را نشانه گرفتید )شبکه البرز ۲ مهر ۱٤۰۱.) روشنتر از آن شبکه ۳ رژیم با آوردن یک پاسدار تحلیلگر به نام محسن مهدیان به واضح ترین صورت به این مسئله اعتراف میکند :مجری تلویزیون ابتدا میگوید :“قیامها همیشه از اواسط شکل گیری به سمت رادیکالیسم میرفتند ولی قیام اخیر از همان ابتدا رادیکال شروع شد . سپس تحلیلگر فوق الذکر میگوید :در هیچ دوره ای اعتراضات به این شکل نبوده که از اول شما خشونت و اغتشاش )یعنی همان رادیکالیسم( را ببینید ”سپس می افزاید :“اصلا ماجرای حجاب نیست ، ماجرای گشت ارشاد نیست، ماجرای مرحوم مهسا امینی نیست ، این ماجرا فقط حکومت است ،نظام است


  ٤ -سازمان یافته : این خیزشها خود به خودی و کور نبوده بلکه هدایت شده و سمت و سودار میباشند ، صرف نظر از تاثیر پذیری جوانان شورشی از عملیات کانونهای شورشی در سالهای اخیر ،در عمل و در کف خیابان نیز کانونها قیام و شعارها را سمت میدهند این مسئله را رژیم بهتر از هر کس فهمیده و دهها بار توسط سران و کارگزارانش در رسانه ها و یا در جمعه بازار های حکومتی بیان شده است : استاندار تهران در روزهای اول اعلام کرد :“این کارها ) خیزشها( سازماندهی شده است ” قالیباف رئیس مجلس آخوندی :“اینها که ۱۷ هزار نفر را ترور کردند حالا برای درگذشت یک نفر اغتشاش میکنند . امام جمعه رژیم در ایلام : » دنبال این هستند ... که تحریک احساسات کنند ... تا نا امنی ) برای رژیم ( ایجاد کنند ،کیا هستند که محرک این کار هستند ، مجاهدین که ۱۷ هزار نفر را به شهادت رساندند ؟«. سخنگوی دولت رئیسی :“ در این ایام اخیر ما حادثه تلخی داشتیم ، اقدامات سازماندهی شده ای صورت گرفت با برنامه ریزی و سازماندهی قبلی ”. وزیر خارجه آخوندی نیز در مصاحبه با رادیو ”ان پی آر“ آمریکا ضمن اشاره به قتل مهسا امینی اظهار داشت :“اما اکنون شبکه های سازمان دهی شده‌ای در حال کار در حوزه ایجاد نا امنی هستند ، مجاهدین که ۱۷ هزار نفر از ما را کشتند از آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در حال تحریک هستند ”.

٥ -نقش زنان : حضور گسترده و فعال زنان در بسیج و هدایت این خیزشها آنچنان خیره کننده بودکه توجه هر ناظر بی طرف را به خود جلب کرد . زیرا زنان ما به خوبی میدانند که هیچ یک از مطالبات آنها در این حکومت قرون وسطایی ، مردسالار بنیادگرا و زن ستیز پاسخ نداشته و جز با سرنگونی آن امکان دستیابی آنها به حقوقشان نیست .آنها در این خیزشها چیزی جز غل و زنجیرهای خود برای از دست دادن ندارند . از اینرو با رساترین صدا ” مرگ بر دیکتاتور - مرگ بر خامنه ای -جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم ” را فریاد میزنند آنها در تجربه ٤۳ سال خود دریافته اند که تنها با محو و نابودی تمامیت این حکومت ضد بشری حقوق آنها و نیز مطالبات کلیه اقشار خلق قابل وصول می باشد . رویترز در 4 مهر در رابطه با نقش زنان در این خیزشها نوشت :“زنان پیشتاز تغییرات دگرگون کننده هستند ”، سپس تاکید نمود :“اعتراضات اخیر توسط زنان رهبری می شود ،بر خلاف اعتراضات قبلی در ایران زنان در خط مقدم تظاهرات قرار دارند ”. نیویورک تایمز 5 مهر به صورت عمیق تری به مسئله پرداخته و ضمن تاکید بر ”نقش اصلی زنان“ در این تظاهرات نوشته است :“ نارضایتی ها از یک رژیم سرکوبگر بسیار فراتر از حجاب است ”. این تظاهراتها از طیفی از نارضایتی ها تغذیه شده است ، اقتصاد در حال فروپاشی ، فساد بی پروا ،سرکوب خفقان آور ، محدودیتهای اجتماعی اعمال شده توسط تعدادی آخوند پیر ،زنان ایرانی قبلا در تظاهراتها علیه رژیم آخوندی شرکت کرده بودند اما هرگز قبلا همزمان جرقه ، رهبری و پیاده نظام نبوده اند ...زنان تاوان سرپیچی خود را با خون پرداخت میکنند . و نیز در ٦ مهر تاکید کرد :“ با انفجار اعتراضات بحث فرای حجاب است و سراغ خود سیستم رفته است . در اینجا باید تاکید نمود که زنان ایرانی به دلیل ستم مضاعف اعمال شده بر آنها بسیار بیشتر از سایر اقشار مردم ظلم و ستم آخوندی را با گوشت و پوست خود لمس می کنند و به طور قانونمند دینامیزم بیشتری برای نبرد و مبارزه دارند ،و همچنانکه در کلیه انقلابات اجتماعی محرومترین اقشار و طبقات جامعه و نمایندگان آنها نقش هدایت و رهبری انقلاب را به عهده میگیرند و در ایران آخوند زده نیز بطور طبیعی زنان باید نقش رهبری کننده مبارزات را داشته باشند بویژه اینکه آنان با الگو قرار دادن خواهران و مادران خود که اصلی ترین و بزرگترین نیروی مقاومت سازمان یافته را از ۳۰ سال پیش رهبری و هدایت کرده اند به انرژیهای عظیم نهفته در خود باور کرده و با اتکا به رهنمود ”میتوان و باید“ خانم رجوی در صدد گسستن قید و بندهای ارتجاعی و آخوندی و بنیان حکومت ضد بشری میباشند . فراموش نکردیم که دهها سال پیش خانم رجوی فریاد زد ”زنان نیروی تغییر ” . سپس در خرداد 1375 خطاب به رژیم زن ستیز آخوندی گفت :“مطمئن باشید که ضربه مهلک را از همان جایی خواهید خورد که اصلا به حسابش نمی آورید و البته ماهیت ارتجاعی شما اجازه نمیدهد که آنها را به حساب بیاورید ”. ”مطمئن باشید که به دست همین زنان آگاه ،آزاد و رها بساط شما را در همه جا برچیده خواهد شد . سپس تاکید کرد ”آری ، سرکوب شدگان امروز فاتحان فردایند ، صدای آنان تا جاودان طنین خواهد داشت.

با توجه به توضیحات گذشته باید بر چند نکته تاکید نمود:
 ۱-پایین کشیدن سقف خیزشها و انقلاب جاری از سرنگونی رژیم به مسئله بی حجاب و بدحجاب و یا حداکثر حقوق اجتماعی زنان اگر نه ناشی از کم اطلاعی مطرح کنندگان آن و یا خط و ربط داشتن آنها با محافل ارتجاعی ، استعماری است ولی در اساس بنفع رژیم آخوندی و باعث کند شدن تداوم و استمرار قیام بوده و بر عمر رژیم جنایتکار خواهد افزود .وانگهی کدام خواست مردم ایران با ادامه حکومت آخوندی قابل وصول میباشد که حقوق زنان؟ . هیچ مشکل و مسئله ای با وجود این حکومت فاشیستی و غارتگر قابل حل نیست و تنها با سرنگونی آن میتوان آنها را حل نمود.

 ۲ -پرده پوشی و مسکوت گذاشتن نقش مجاهدین و کانونهای شورشی در خیزشهای جاری توسط برخی رسانه ها در راستای منافع گروهی و یا وابستگی های ارتجاعی و استعماری و دقیقا به مثابه آب ریختن به آسیاب رژیم میباشد .مسکوت گذاشتن بخشی از واقعیت باندازه کتمان آن جنایتکارانه میباشد. چه کسی از ابتدا و فردای ۳۰ خرداد ضرورت نبرد قهرآمیز و سرنگونی تمامیت رژیم با همه باندهای آنرا مطرح نمود ، در کف خیابان کدام خط و استراتژی است که به پیش میرود؟ . آنها که همواره )و بعضا الان ( توصیه به عدم خشونت و "اخ“ بودن انقلاب و انقلابیگری میکردند چه جوابی دارند ؟ هر چند برخی از خشونت پرهیزان دیروز شرمگینانه امروز از دفاع مشروع صحبت می کنند . این تغییر البته بسیار مبارک است ولی مگر روی آوردن به نبرد قهر آمیز از همان ابتدا جنبه دفاعی نداشته ؟ و بعد از بسته شدن تمامی راههای مبارزه مسالمت آمیز صورت نگرفته است ؟اگر در حکومت آخوندی امکان طرح خواسته های دموکراتیک وجود داشت اساسا نیازی به مبارزه مسلحانه نبود ،رشیدترین فرزندان این میهن دیوانه نبودند که با پذیرش سنگین ترین بهای خونین این مسیر را انتخاب کنند . در خاتمه وبه عنوان حسن ختام به بخشهایی از پیام رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی در ۴ مهر ۱۴۰۱ اشاره میکنم . ”دشمن به گفته خودش میخواهد کار را تمام کند ، خلع سلاح و آتش متقابل، آتش جواب آتش حق فرزندان رشید وطن است . اعلامیه جهانی حقوق بشر حق قیام و شورش علیه ستمگر را به رسمیت شناخته است . خوشا که اکنون در اثر قیام سراسری بسیاری که کلمه انقلاب و انقلاب کردن را از اساس ناشایست و جرم نابخشودنی نسل ما می شناختند کوتاه آمده و انقلابی را که علیه تمامیت رژیم در جریان بوده و هست دیر هنگام پذیرفته اند . با این حا ل ما به همه آنها خوش آمد می‌گوییم و درخواست می‌کنیم قدم بعدی را هم بردارند و اذعان کنند که این رژیم جز زبان قاطعیت و قهر وقدرت نمی‌فهمد . به رژیم هم که گویا تازه کشف کرده که حجاب بهانه و اصل نظام نشانه است میگوییم: برای دستیابی همه اقشار تحت ستم به حقوقشان اصل نظام ولایت فقیه نشانه است و سرنگون باید گردد . تمامی ارگانهای سرکوبگر به ویژه سپاه و اطلاعات رژیم باید در هم کوبیده و منحل شوند . ((پیروز باد انقلاب دموکراتیک مردم ایران ))