قیام ایران - «مطالبات به مرحلهٔ غیرقابل‌بازگشت رسیده است»

 

قیام شکوهمند مردم ایران که اکنون وارد چهل و چهارمین روز گردیده، در منطق و روند طبیعی خود، خواب را از سر دوایر اطلاعاتی و امنیتی رژیم و همچنین اتاق‌های فکر حکومت پرانده است.

تازه‌ترین تحلیل از سوی اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات، مبنی بر نقش بلامنازع کانون‌های شورشی و نیروی پیشتاز مجاهدین خلق در صحنه، به‌یقین اعتراف به وجود آتش‌فشان نهفته در زیرپوست شهرهای میهن برای انفجاری بس بزرگ‌تر بنام «انقلاب دمکراتیک» می‌باشد.

در این رابطه نیز شاهد هستیم که دیکتاتوری درمانده ولی‌فقیه چگونه دست به هر جنایتی علیه قیام آفرینان و به‌ویژه هم‌وطنان تحت ستم در استان‌های بشدت ضربه خورده‌ای مانند سیستان و بلوچستان و یا کردستان زده است.

ابعاد سبعیت و جنایات رژیم به حدی است که تنها طی روز گذشته بیش ۶ تن از هم‌وطنان بلوچ ازجمله یک کودک ۱۲ ساله طی اعتراضات خیابانی به قتل رسیده و حداقل ده تن نیز مجروح گردیده‌اند.

 همچنین طی روزهای گذشته نیز شاهد یک رقم سناریوسازی‌های قلابی با هدف منکوب نمودن جامعه و زمینه‌سازی برای سرکوب بیشتر، در حرم شاه‌چراغ شیراز بوده‌ایم.

در این رابطه رهبر مقاومت، آقای مسعود رجوی تأکید کرده‌اند: «معلوم شد سناریوی ضد تظاهرات حکومتی در روز جمعه برای بهره‌برداری از کشتار زائران شاه‌چراغ مقدمهٔ قتل‌عام نمازگزاران در زاهدان و سراوان و سرکوب ستمدیدگان در سیستان و بلوچستان بوده است».

بدین‌سان این واقعیت اکنون به اثبات رسیده که خامنه‌ای تلاش دارد تا «بحران سرنگونی» را با صدور و تشدید بحران متعدد در شهرهای میهن متوقف نماید. کشتار، دستگیری‌های کور، زدن تیر خلاص بر سر صورت کودکان و مردم بی‌دفاع نیز تماماً در این راستا انجام می‌گردد.

همچنین وضعیت برای دیکتاتور به حدی وخیم است که اکنون اتاق‌های فکر رژیم نیز نسبت به سقوط «عمود خیمه» نظام هشدار پشت هشدار سر می‌دهند.

یک تحلیلگر حکومتی در این رابطه اعتراف کرده است: «مطالبات به مرحلهٔ غیرقابل‌بازگشت رسیده است». وی در ادامه می‌افزاید: «اتفاقی که امروز رخ‌داده این است که یک جنبش اعتراضی با حضور دهه هشتادی ها داریم که موردحمایت میلیون‌ها خانوادهٔ ایرانی قرار دارند».

وی سپس می‌افزاید: «این اعتراضات، پشتوانه‌ای دارد که در هیچ‌کدام از اعتراضات قبلی نمونه‌ای ندارد. مانند کوه یخی در بستر اقیانوس قطبی که ۱۰ درصد آن پیداست، اما حجم انبوهی از آنکه هستهٔ اصلی آن را شکل می‌دهد، زیرآب قرار دارد». (سایت حکومتی اعتماد آنلاین ۵ آبان ۱۴۰۱)

این همان نکته کلیدی در این دور از قیام‌ها می‌باشد که رژیم آخوندی و دوایر اطلاعاتی آن تلاش دارند تا موضوع «کمیت» و وجود میلیون‌ها تن از مردم در حمایت از جنبش را کتمان نمایند.

سکوت مطلق خامنه‌ای تا به امروز نیز به‌یقین از این واقعیت منشعب می‌شود، زیرا وی از یک‌سو به‌خوبی به سنبه پرزور جامعه و از سوی دیگر به پوچ بودن تمامی تبلیغات دوایر رژیم اشراف داشته و می‌داند که چنین بیانیه‌ها و یا تحلیل‌های قلابی، صرفاً باهدف روحیه دادن به نیروهای زهوار دررفته و بی پاینده حکومتی صورت می‌گیرند.

بقول این تحلیل‌گر حکومتی اکنون بحران سرنگونی تا بدان جا پیش رفته که «سیستم بدون هیچ واسطه‌ای روبروی مردمش قرارگرفته است و باید چشم در چشم مردمش بدوزد و تصمیم بگیرد».

تصمیم ولی‌فقیه نیز همان شلیک، کشتار، قتل، آدم‌ربایی، بمب‌گذاری و لگدمال نمودن تمامی ارزش‌های جهان‌شمول انسانی است که دیکتاتوری وی بویی از آن نبرده است.

منطق و پاسخ از سوی جامعه دردمند ایران نیز همان، هرچه شعله‌ورتر نمودن آتش قیام‌ها علیه تمامی مظاهر سرکوب و دوایر حکومتی است، امری که طی چند روز گذشته و با قیام مردم در بانه و مهاباد، سقز و تسخیر بانک‌ها، فرمانداری و یا کلانتری و پاسگاه‌های نیروهای سرکوبگر، از یک نقطه عطف مهمی عبور کرده و خود به الگویی برای دیگر شهرهای کشور تبدیل‌شده است..

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید