در جهان نمونه های تاریخی مقاومتهای سازمانیافته مسلحانه و آزادیبخش را که دشمنانشان تروریست و سکت میخوانده اند فراوان است. از شمال اروپا شروع کرده و هر بار با رعایت اختصار نمونههای این رویاروییها را در یکی از کشورها توضیح میدهم و با اظهارات رژیم و مزدوران آبروباخته بی جیره مواجب و با جیره مواجب کشورمان مقایسه میکنم. در مقاله قبلی به کشور فنلاند و مقاومت کبیر آن پرداختم. این بار به نروژ می پردازم:
نروژ
بدنبال حمله هوایی و دریایی هیتلر به نروژ، در یک روز پرتنش گونار سونسه بو، در حالیکه با دوچرخهاش در خیابان اصلی شهر کارل یوهان ایستاده بود، بهت زده مشاهده میکند که نیروهای اس اس نازیسم هیتلری با طبل و بوق و شیپور از کاخ اشغال شده سلطنتی برای اشغال پارلمان این کشور، به سمت آن رژه میروند. او که بعدها یکی ازاعضای اصلی شورای رهبری مقاومت سازمانیافته و مسلحانه و کانونهای شورشی نروژ بنام «میلورگ»، بزبان این کشور یعنی سازمان مسلح، شد بعد از مشاهده این صحنه خودش را به نزدیک ترین دوستانش میرساند و از همان جا میلورگ را مخفیانه تاسیس میکنند.....
مجسمه گونار با دوچرخه اش از سال ۱۹۴۰یعنی هشتاد وسه سال پیش در همان نقطه آن خیابان که ایستاده بود نصب شده است.
خانم مریم رجوی رییس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران در اولین سفر خود به نروژ، که بدعوت پارلمانترها و پارهای از شخصیتهای این کشور صورت گرفته بود، در حضور مردم و نمایندگان رسانه ها به پای مجسمه این قهرمان بزرگ کشور گل نهادند و سخنرانی کردند.
در چهارمین دیدار از نروژ، خانم رجوی، به دعوت گونار سونسه بو از موزه مقاومت نروژ دیدار کردند و با استقبال گونار سونسه بو به دفتر او درهمان ساختمان موزه رفتیم.
گوناربزرگ در این دیدار شرح داد که، سازمان میلورگ یک هسته نظامی بود که کانونهای شورشی مسلحانه داشت که هزاران میهن پرست ضد نازیسم و فاشیسم به آن پیوسته بودند و در محل های مخفی شهرها فعالیت داشتند و سپس با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی در دره های سرد و عمق کوه ها، تا پایان جنگ و شکست هیتلر و موسیلینی و کلیت نازیسم و فاشیسم، - مشابه کشور فنلاند که در مقاله اول نوشتم- در حالیکه از همسر و فرزندان خود جدا شده بودند سلاح را بر زمین نگذاشتند. زنان قهرمان نیز در پشت جبهه به آنها کمک های مالی و غذایی و دارویی میرساندند و برایشان اسلحه جمع آوری کرده و به ماموران مخفی میلورگ در شهرها تحویل میدادند. در موزه مقاومت قطعه نان های گرد و بزرگ که مشابه نسخه اصلی در داخل آنها اسلحه های کمری و فشنگ جا داده شده بود را به خانم رجوی نشان دادند. تندیس ها و عکس ها و نقاشی های شهدای مقاومت و سازمان میلورگ تأثر و احترام هر بینندهای را بر میانگیخت. شرح داستان کانونهای شورشی، که با اسلحه های کمری بزرگ و کوچک در خیابان های نروژبه پاسداران و گشت های خیابانی هیتلر حمله میکردند بسیار انگیزاننده بود.
رسانه های نروژ این ملاقات تاریخی، که نگارنده هم در آن حضور داشت و استقبال و تکریم گونار کبیر از رئیس جمهور برگزیده مقاومت را انعکاس دادند. گونار خبرنگار روزنامه شماره یک کشور یعنی افتن پوستن را هم به این ملاقات دعوت کرده بود .
بعد از گفتگوها خبرنگار افتن پوستن متاثر از لیست گذاری مجاهدین توسط مماشات گران غربی از گونار پرسید نظرتان در باره این سازمان با اینهمه برچسب که به انها میزنند چیست ؟!
گونار کبیر به خانم رجوی گفت: به این حرفها اهمیت ندهید. ما اعضای سازمان مقاومت میلورگ را هم تروریست و تجاوزگر و نوکر شوروی و فاسد و فرقه بسته و منحط، که شدیدا مورد علاقه زمامداران هیتلر در نروژ و کشورهای اشغال شده بود، خطاب میکردند.
من از خبرنگار خواستم که هم سوال خودش و هم پاسخ گونار را در گزارشش بنویسد و الا بعنوان یک حقوقدان علیه خودش و روزنامه شکایت میکنم.
روزنامه افتن پستن در اولین شماره پس از ملاقات، عکس بزرگی از ملاقات بهمراه گزارش خبرنگار را در یک صفحه کامل چاپ کرد، که من آنرا قاب کرده و در دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت نصب کرده ام و عکس آنرا ضمیمه این مقاله میکنم.
من هومانیست و غیر مذهبی هستم، اما با احترام به مذهبیون مترقی تاریخ علیه بنیادگرایی، میگویم و رساتر هم فریاد میزنم که نفرین تاریخ بر مزدوران مستقیم و غیر مستقیم پراکنده در کنج کیچنها و کافهها باد که با تهمت و دروغ پراکنی علیه بزرگترین و جدیترین سازمان و مقاومت سازمانیافته تاریخ کشورمان، چهاراسبه با شارلاتان بازی و عصبیت و بد نهادی، تهمت هایی میزنند که آب روان در آسیاب رژیم ایرانسوز خمینی-خامنه ای می ریزد.
لعنت تاریخ و مقاومت های جدی و سرنوشت ساز کل جهان براصل و ریشه شان، تفو و هزاران تفو!