جمشید پیمان: دل و گوشی شنوا می‌خواهم

 

 

نگریز از عشق

به دلت مهلت ده

تا کمی تند تر از معمولی

بتپد در قفس سینه ی تو

 

هان مَبر از یاد

که جنون هم بد نیست

اندکی مجنون باش

بگذر از سرزنش دور وُ  بَرَت

کَمَکی لیلا شو!

 

دل به دریا زن وُ فرهادی کن

بر تنِ کوه ستبر تقدیر

تیشه را سخت بکوب

نهراس از خسرو

شورِ شیرین با توست.

 

عاشقی آسان نیست

ریسک باید کرد

بیژنی کن یک بار

و دلت را به منیژه بسپار

بی خیالِ غضب پادشه تُرکان شو!

 

باش تهمینه، نترس از ظلمت

با چراغ دل خود

پیش رستم بنشین

وَ  بخواه از رستم او را.

 

اینهمه گفتم وُ از آزادی

یعنی از عشق ترین عشق،

نگفتم سخنی.

 

از خدا نیست نهان

از تو  پنهان نکنم:

دل وُ گوشی شنوا می‌خواهم

تا کنم شرح غمِ آزادی!

 

جمشید پیمان۲۰۲۴،۰۵،۲۹