سلام بر کهکشان سال ۱۴۰۳ در برلین. کهکشانی که با رهنمودهای رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران از جمله: باورمندی و می توانم و می توانیم با بسیج حداکثر، پایه هایش ریخته شد.
در عمل به همین رهنمودها، نهم تیرماه ۱۴۰۳ – ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴ جمعیت دادخواه و سرنگونی طلب در خیابانهای برلین فریاد می زنند که ما صدای کانونهای شورشی و صدای حداقل ۹۶درصد خلقهای ایران هستیم. پیام می دهند که کانونهای قهرمان شورشی را برسمیت بشناسید. پیام می دهند که تنها آلترناتیو میدانی مردم ایران باید برسمیت شناخته شود.
هم چنین پیام می دهند: تغییر کیفی تعادل قوا به نفع مقاومت ایران بویژه بعد از حذف جلاد ۶۷ ابراهیم رئیسی را شاهد خواهیم بود.
و نهایتا پیام می دهند که مقاومت ایران زمین در اوج بلوغ سیاسی و با فعالیتهای ضد اختناق سراسری کانونهای شورشی در ایران، حکومت ولایی ایران را سرنگون خواهند کرد.
شاخص مهم بلوغ سیاسی در امر مبارزه، تشخیص درست و استراتژیک تضاد اصلی در جامعهای هست که در آن دیکتاتوری تمامیتگرا حاکمیت دارد.
بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، تنها مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تضاد اصلی برای کسب آزادی را حاکمیت ارتجاع خمینی معرفی کرد. این بواقع دلیل بارزبلوغ سیاسی مقاومت ایران بوده و هست.
لازمه این معرفی شروع فازجدید مبارزاتی بود. این مرحله بسیار سنگینتر از حذف و براندازی پایه اول دیکتاتوری تاریخی در ایران زمین یعنی حکومت پادشاهی مطلقه بود.
دیکتاتوری مطلقه در تاریخ ایران زمین روی دو پایه استوار بوده: روحانیان- درباریان. بعبارت بهتر پادشاهی مطلقه ( خداوندگار آریامهر و... که ملت ایران بیاد دارند) و هیولای ولایت فقیه مطلقه.
در تاریخ آمده است که :
حدود ۱۱۸سال پیش مجاهدین مشروطه در تبریز در تدارک نبرد با عوامل ضدانقلاب بودند. بهمین جهت مردم را با تمرینهای نظامی و با امکانات آن روزگار در تقابل با ارتجاع و سلسله فاسد نظام پادشاهی آموزش می دادند.
هدف آنان حفاظت از انقلاب مشروطه و پیاده کردن اصول و خواسته های انقلاب مشروطه بود. اما کمبودهای مبارزاتی آن دوران باعث شدند که حاصل انقلاب مشروطه توسط درباریان و ارتجاع دوران آتش زده شوند.
بررسی آنچه بر آنان گذشت احتیاج به نگارش تاریخی مفصل دارد که از عهده این مقاله خارج است.
در شرایط کنونی اما حلقات مفقوده و کمبودهای تاریخ مبارزاتی ایران با هدایت مسئول شورای ملی مقاومت ایران آقای مسعود رجوی پرشده است. کانونهای شورشی مقاومت ایران وظایف بسیار بسیار مهمی بر عهده دارند که از مهمترین آن به نتیجه رساندن انقلاب شکوهمند و ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷ است. انقلابی که روند تکاملی اش طی نشده، بکمک استعمار و ارتجاع رهبریش به فردی ضد بشر بنام خمینی سپرده شد.
قیامها بعد از قیام غرورانگیز ۳۰ خرداد ادامه یافتند. از جمله : در قیامهای سال ۹۶ با میدانی شدن شعار " اصولگرا اصلاح طلب، دیگه تمومه ماجرا" بلوغ سیاسی جبهه خلق با بلوغ شعاری اش، همگون گشت و مماشات، ارتجاع و استعمار پس رانده شدند.
در ادامه قیامها ، قیام شکوهمند ۱۴۰۱ نقطه عطف مهمی در راستای اعلام انقلاب نوین مردم ایران بود که با پیشتازی کانونهای شورشی نگاهبانی شد.
این قیام ، بزرگترین دستاورد مقاومت ایران بود. زیرا در پرتو حضور قدرتمند کانونهای شورشی از هرگونه انحراف شعاری جلوگیری شد و با شعار راهنمای" مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر"، خط بطلان تاریخی بر آلترناتیوهای استعماری و کهنه و ارتجاعی کشیده شد.
بنابراین با سلامی دوباره بر کهکشان ۱۴۰۳ در برلین باردیگر جبهه " نه شاه و نه شیخ"با رژه سیاسی قدرتمند خودشان، جبهه هم شاه و هم شیخ را به چالش می کشند و مرزبندی نهایی با آنان را به نمایش می گذارند.
در این کهکشان، ما خانواده بزرگ مقاومت عهد میبندیم که صدای کانونهای قهرمان شورشی باشیم و عهد میبندیم که در خیابانهای برلین فریاد خواهیم زد آلترناتیو شورای ملی مقاومت با پشتوانه کانونهای قهرمان شورشی تنها جایگزین تاریخ مبارزاتی خلقهای ایران است.
۲۲ خرداد ۱۴۰۳- ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴