هادی مظفری: هنگام انقلاب است

 

 هنگام انقلاب است

 

در کوچه و خیابان، نجوای انقلاب است

بیداد ظالمان را، هنگامه جواب است

 

نفرت تنیده در خشم، فریاد گشته ناله

اینک زمانِ سرخِ  تسویه حساب است

 

خونِ شهیدِ مردم، در قلب کوی و برزن

هر لحظه بی توقف، در جوش و التهاب است

 

دارد هوای طغیان، آتشفشانِ این خلق

بر جسم و جانِ ظالم، توفانِ اضطراب است

 

تاریخ می نویسد، تقدیرت ای ستمگر

فرجامِ تیره تو، مرگی که با عذاب است

 

قلب سیاهت ای شیخ، یک راهِ چاره دارد

آماجِ نفرت خلق، سربی که بس مذاب است

 

سنگر نموده ای دین، دانند کودک و پیر

دیوی کریه منظر، در پشت این نقاب است

 

دیگر اثر ندارد، آن جلوه ها به منبر

ای حاکمانِ جبار، نقش شما بر آب است

 

از آنچه کرده ای شیخ، حاصل چه بود جز این

یک ملتی پریشان، یک میهنی خراب است

 

خلقی اراده کرده، تا ریشه ات برآرد

بنگر زوالِ خود را، هنگام انقلاب است

 

 

م. سروش