شما در مورد سیاست شکستخورده مماشات خیلی شنیدهاید. در ایالات متحده ما از کلمه مهار استفاده میکنیم تا حقیقت را که این در واقع چیست بپوشانیم. این همان سیاست شکستخورده مماشات است. شما شنیدهاید که لیستگذاری سازمان مجاهدین در دوران دولت کلینتون بهعنوان دادن یک علامت خوب به رژیم ایران بود و این سیاستی بود که به وضوح شکست خورد.
قاضی موکیزی که همین الان صحبت میکرد گفت در دوران دولت بوش که من و او و وزیر تام ریچ در آن خدمت کردهایم، ما میتوانستیم سازمان مجاهدین را از لیست بیرون بیاوریم.
بگذارید من مقداری واضح تر روی این موضوع صحبت کنم که چرا این اتفاق نیفتاد. بگذارید صادق باشیم. بعد از سال 2003 ما در جنگ بسیار سختی در عراق بودیم و زنان و مردان یونیفورم پوش آمریکا را از دست میدادیم. من به عنووان کسی که در دولت بود میتوانم به شما اطمینان بدهم که این یک واقعیت دردناک بود و اگر کاری می توانستید انجام دهید تا جان یک سرباز آمریکایی را نجات دهید، آن کار را می کردید. این احتمالا به نتیجه گیریهای بدی انجامید. چرا که اگر در حین آن جنگ در عراق ما مجاهدین را از لیست خارج میکردیم، این نگرانی وجود داشت که عکسالعمل از سوی رژیم ایران را دامن بزند. بگذارید در رابطه با اینکه چرا در دوران دولت بوش در خارج کردن نام مجاهدین از لیست شکست خوردیم صادق باشیم. چون آن موقع فکر میکردیم بهنفع ما نیست. ما اشتباه میکردیم. میدانید چطور میفهمم که ما اشتباه میکردیم؟ نه فقط بهخاطر اینکه این یک بیعدالتی بود که مجاهدین از لیست خارج نشوند. بلکه علاوه براین، من از عکسالعملهای رژیم ایران میفهمم که ما اشتباه میکردیم. آنان در نتیجه خارج نکردن مجاهدین از لیست از سوی ما چکار کردند؟ اگر آنها کاری نمیکردند، پیشرفتی درکار بود ولی آنها اینطور نکردند، چرا که رژیم ایران، رژیم ظالم حاکم بر ایران معتقد بود عدم خارجکردن سازمان مجاهدین از لیست، نشانه ضعف ما و نه قدرت ماست.
بزرگترین قدمی که همین الان، دولت ایالات متحده میتواند بردارد تا واقعاً روی رژیم ایران فشار بگذارد و واقعاً تغییر را توانمند گرداند، فقط خارج کردن مجاهدین از لیست است.
ما باید اینکار را انجام دهیم چرا که لیستگذاری بر اساس شواهد محرمانهیی که عام یا عادلانه باشد انجام نشده است. ما باید آنان را از لیست خارج سازیم چرا که این کار (قرار دادن مجاهدین در لیست) ناقض ارزشهای ما و بیانیه استقلال ماست و در تناقض با تعهداتی است که در کمپ اشرف زمانی که شما سلاحهایتان را تحویل دادید، به شما دادیم ما نهتنها باید شما را از لیست خارج کنیم، بلکه باید تمام محدودیتهای ناشی از لیستگذاری را لغو کنیم.
من نباید مجبور باشم به پاریس مسافرت کنم تا خانم رجوی را ملاقات کنم. او باید بتواند به واشینگتن برای سخنرانی بیاید. مردم آمریکا نیاز دارند صدای او را بشنوند، صدای شما را بشنوند و صدای سرکوبشدگان در کمپ اشرف را بشنوند و صدای آنهایی را که برای آزادی در ایران میجنگند.
حال شما حتماً تعجب نخواهید کرد که من میخواهم مستقیماً، اگرچه کوتاه، وضعیت اشرف و آنان که در کمپ اشرف مستقر هستند را مخاطب قرار دهم.
شما میدانید که امشب که ما اینجا نشستهایم، آنها که در دولت عراق مسئولیت حفاظت کمپ اشرف را برعهده دارند، همانهایی هستند که در جولای 2009 مسئول حمله و ضرب و جرح و کشتار مجاهدان اشرف بودند. آنها از اشرف حفاظت نمیکنند. بگذارید در این مورد صادق باشیم. تام ریج از نخستوزیر مالکی تقاضایی کرد که ما میتوانیم آن را قویتر کنیم. پس بگذارید این را به نخست وزیر مالکی بگویم. نهتنها جهان دارد نظارت میکند و ساکت در کناری نخواهد ایستاد تا ببنید که شما به رژیم حاکم در تهران پیروزی را، که در هشت سال جنگ با عراق بدست نیاورده بود، هدیه میکنی. ایالات متحده از سال2003 ارزشمندترین منابع خود را داده و مردم ما خونشان را در سرزمین شما ریختهاند و این به ما این حق را میدهد که برای ساکنان اشرف همان آزادی را خواستار باشیم که کشته شدیم تا شما آن آزادی را داشته باشید.
خانم وزیر کلینتون، اگر گوش میدهید، با تمام احترامات، باید بگویم که این یک مشکل داخلی عراق نیست، این مشکل آمریکاست. و به آنان که در کمپ اشرف هستند میگویم، دنیا ناظر است و جهان باید بخواهد که با شما عادلانه برخورد شود، اما ایالات متحده مسئولیت خاصی دارد.
من مادر دو پسر هستم و فکر میکنم باید به این مسأله توجه شود که از 1000 زنی که در اشرف هستند اکثر آنها قبلاً در ایران زندانی بوده و مورد شکنجه قرار گرفتهاند. ایران این فداکاریها را قدر میشناسد. از زمانی که آمریکا حفاظت (اشرف) را به عراق تحویل داد مادران قادر به دیدن فرزندانشان نشدند و یا پدربزرگها و دیگر اعضای خانوادهها نتوانستند هم را ببینند. بعضی از خانوادهها الان در این اینجا حضور دارند.
شماها که در کمپ اشرف هستید بدانید که بستگان شما در اینجا برای شما کوشش میکنند و بهرغم اینکه دلشان برای شما بسیار تنگ است اغلب از عشق و افتخار شما به آزادی صحبت میکنند. صدای شما خاطرة آزادی قبل از انقلاب است. صدای شما صدای شاهدان این همه جنایت و استبداد است. اشرفیان، شما قلب ایران آینده هستید. کلید آن در دست شماست. اشرف کلید برگرداندن یک فرهنگ بزرگ و میراث تاریخی یک ایران بردبار و صلحجو است.
پس دوباره میگویم، به شما و به آنهایی که در کمپ اشرف هستند که بسیاری در سراسر جهان از شما حمایت میکنند. آنان صدای شما برای آزادی را میشنوند و آنان با شما هستند. پس خانم رجوی جهان باید این شجاعت، وطنپرستی و آزدیخواهی را حمایت کند