خانمها و آقایان، من این را قبلا گفتهام و برخی از دوستان این را شنیدهاند ولی آن را تا لغو این نامگذاری تکرار خواهم کرد، زمان در تلاش مشترکمان برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهیی متحد ما نیست. واقعیت این است که زمان در حال تمام شدن است. ما بایستی این را فهم کنیم. میخواهیم چیزی را برایتان بخوانم که در سپتامبر 1995 نوشته و گفته شده است. به دقت گوش کنید:
«میخواهم به یک موضوع محوری اشاره کنم، چگونه بایستی با این رژیم و ارتجاع و تروریسمی که اشاعه میدهد مقابله کرد. این یک موضوع کلیدی است چرا که در سطح بینالمللی همه برخوردها و سیاستها در مقابل دیکتاتوری مذهبی و تروریستی آخوندی بینتیجه بوده است. حتی در بسیاری موارد رژیم از این سیاستها سوءاستفاده کرده و تنها طرف سود برنده از آنها بوده است.» سپتامبر 1995، مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران.
1995 – حالا بیایید جلو به ژانویه 2011. چه چیزی عوض شده؟ آیا رژیم تغییری کرده؟ آیا سرکوب کمتر شده؟ آیا آزادی بیشتر شده؟ آیا مشارکت صلحآمیز با بقیه دنیا بیشتر شده است؟ خیر، 16 سال بعد هیچ چیز تغییر نکرده و من فکر میکنم زمان در حال تمام شدن است. جالب بود طرفهای مذاکره در دسامبر ملاقات کردند و توافق کردند که دوباره ملاقات کنند در حالیکه به خوبی میدانستند وقتی نماینده دولت ایران میآید تمایلی برای بحث کردن بر سر مقاصد هستهیی خود ندارد. آدمی تعجب میکند که چرا اصلا باید به خود زحمت رفتن را داد. چرا که تنها چیزی که در آن موقع با آن توافق کردند این بود که دوباره با هم ملاقات کنند. در انتظار ملاقات بعدی در یکی دو هفته آینده، سفیرمان در سازمان ملل در مورد تحریمهای ملل متحد و اتحادیه اروپا که به خاطر عدم پیروی رژیم ایران از قطعنامههای سازمان ملل، گفته است: «اثبات شده است که سیاست چماق و حلوا ناموفق بوده و اینکه رژیم ایران به فشارهای سیاسی و تحریمها واکنش نشان نمیدهد». پس، آنها به فشارهای سیاسی واکنش نشان نمیدهند، به تحریمها هم واکنش نشان نمیدهند. البته در 16 یا 17 سال گذشته خیلی حاضر و آماده بودهاند که ملاقات کنند. پس هر تلاش مشروع علیرغم نیت خوبی هم که داشته ناموفق بوده است. هیچ چیز عوض نشده و زمان در حال تمام شدن است.
بسیار مایلم که ملاحظات برخی از همکارانم در این پنل را بشنوم ولی به عقیده من جهان اکنون با تهدیدی بزرگتر از تهدید رژیم ایران مواجه نیست.
ما با رژیم ایران و همه مزدورانش مواجهیم و تنها چیزی که سازمان مجاهدین می خواهد لغو نامگذاری میباشد. به ما فرصت مساوی در یک جامعه بسته و سرکوب شده را بدهید. آنها دارند از نامگذاری مجاهدین خلق برای زندانی کردن، شکنجه کردن و کشتار آنها سوءاستفاده میکنند. این نامگذاری را بردارید، فقط همین را میخواهیم.
دو سال پیش از یک شخصیت سیاسی برجسته در خاورمیانه سئوال کردم که از میان همه چالشهایی که در خاورمیانه با آن مواجه هستید، سه اولویت اصلی را چگونه تعریف میکنید؟ میدانید چه گفت؟ ایران، ایران و ایران.
من فکر کنم یکی از بهترین راههای عوض کردن برخورد خودمان که تاثیر عمیقی هم روی مذاکرات آتی مان نیز خواهد داشت لغو نامگذاری سازمان مجاهدین قبل از ملاقات کشورها با هیأت رژیم ایران است. این یک تغییر مهم در سیاست خواهد بود و یک علامت کاملا متفاوت را به رژیم خواهد فرستاد.
آنچه که در تونس اتفاق افتاد جالب است، مگر نه؟ مردم به خیابانها ریختند، دولت آمریکا سریعا واکنش مثبت و حمایتآمیز به فریادهای دموکراسی و تغییر نشان داد. جالب است که برخلاف ایران ارتش به کمک بنعلی نیامد و به هر دلیلی به کناری ایستادند. دولت آمریکا این حرکت و تلاش برای برقراری دموکراسی و آزادی در تونس را تشویق کرد، ولی آنها بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران تقریبا ساکت بودند. باز این ناهمخوانی در سیاست را نمیفهمم. همانطور که بارها در علن و به طور خصوصی هم گفته شده سازمان مجاهدین دنبال پول نیست، دنبال سلاح نیست، آنها فقط آزادی بیان میخواهند. آنها میخواهند از لیست خارج شوند و خودشان دست به کار شوند. ما باید این کار را بکنیم چرا که زمان در حال تمام شدن است.
در اواخر 1990 همانطورکه دادستان کل اشاره کرد برای کسب امتیاز از رژیم ایران ایالات متحده سازمان مجاهدین خلق را یک سازمان تروریستی نامگذاری کرد شما میتوانید دست خودتان را برای حل یک چالش دراز کنید ولی اگر در طرف مقابل یک مشت گره کرده باشد بسیار بعید است که بتوانید به یک مصالحه بر سر مسائل برسید. زمان در حال تمام شدن است. سیاست بایستی تغییر کند.
شاید فکر کنید که غرب بیش از هرجای دیگر دنیا عواقب دردناک و غیرقابل تصور مماشات را می فهمد. درسهای عبرتآموز بسیار عمیقی در رابطه با مماشات با رژیم های سرکوبگر وجود دارد که دنیای غرب نتایج آن را با از دست دادن ثروت و جان انسانها دیده است. بنابراین باید این تفکر را بعنوان تفکری غیرقابل تصور و غیرقابل قبول دانست که یک رژیم حامی تروریسم مجهز به بمب اتمی و تهدیدآمیز می تواند به نوعی از طریق استراتژی های بازدارنده متعلق به جنگ سرد محدود شود. باور من این است که اتمی شدن رژیم ایران یک بلای بزرگتر برای دنیا خواهد بود چراکه جری تر، بیثبات کنندهتر و تهدیدآمیزتر خواهد بود.
با برخورداری از فرصت تبادل نظر با چنین گروه برجستهیی از افراد باید بگویم که من فرصت پیدا کردم تا برنامه 10 ماده یی (خانم رجوی) برای ایران آینده را که 5 سال پیش اعلام شد مطالعه کنم. بگذارید به اختصار به آن رجوع کنم. «از نقطه نظر ما، صندوق رای تنها معیار مشروعیت است». بگذارید به طور خلاصه برایتان مرور کنم. «2. ما بدنبال یک نظام کثرت گرا وآزادی احزاب و اجتماعات هستیم. در ایران آینده ما به تمامی آزادیهای فردی احترام خواهیم گذاشت. 3. در ایران آزاد فردا ما از لغو مجازات اعدام حمایت می کنیم. 4. مقاومت ایران جدایی دین از دولت را برقرار خواهد ساخت. هرگونه تبعیض نسبت به پیروان تمامی مذاهب و ادیان ممنوع خواهد بود. ما معتقد به تساوی کامل زن و مرد در حقوق اجتماعی و سیاسی هستیم. 6. ما خواهان یک سیستم مدرن قضایی هستیم و حکومت قانون را به رسمیت می شناسیم. 7. ما به منشور حقوق بشر ملل متحد متعهد هستیم». و اگر به منشور سازمان ملل نگاه کنید خواهید دید که رژیم کنونی ایران روزانه آن را نقض می کند. ایران جدید آن قوانین را خواهد پذیرفت. «ما مالکیت خصوصی، سرمایه گذاری و بازار آزاد را به رسمیت می شناسیم. 9. سیاست خارجی ایران آینده بر اساس همزیستی مسالمت آمیز و صلح بین المللی و منطقهیی و همکاری و احترام به منشور سازمان ملل خواهد بود. و نهایتا ما خواهان آن هستیم که ایران آزاد آینده، فارغ از تسلیحات اتمی و کشتار جمعی باشد».
این ایرانی است که مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران برای تحقق آن مبارزه کرده و به آن باور دارند. فراموش نکنید که (اشرفیان) تسلیحات خود را تحویل دادند و تحت حفاظت کنوانسیون ژنو می باشند و ما باید به مالکی و دولت عراق این پیام را برسانیم که آمریکا مسئولیت حفاظت آنها را که افراد حفاظت شده هستند به شما منتقل ساخت. شما چگونه می توانید آن بلندگوهای قوی را تحمل کنید؟ و حملاتی را که مشکلات در اشرف را شدت بخشیده، چگونه تحمل می کنید؟ شما باید به تعهد خود وفادار باشید. شما قول داده بودید از آنها تحت کنوانسیون ژنو حفاظت خواهید کرد. در حال حاضر صداقت آن تعهد زیر سئوال است.
خانم ها و آقایان، اجازه بدهید سخنان خودم را با چند ملاحظه دیگر به اتمام برسانم. من با زنان و مادران ایرانی در پاریس در ماه دسامبر صحبت کردم. ما نشستیم و با آنها به کمک مترجم حرف زدیم و دوست داشتم که میتوانستم آنها را نزد کسانی که در وزارتخارجه مناصب تصمیم گیری دارند ببرم تا با دقت به آنها گوش فرادهند. این زنان عکسهایی را به همراه خود داشتند، عکسهای همسران، فرزندان و نوه های خود را که برخی از آنها دستگیر، زندانی، شکنجه شده و کشته شده بودند و شماری دیگر دستگیر شده و تحت شکنجه قراردارند و شاید هم در انتظار اعدام باشند. حق حیات، آزادی و جستجوی خوشبختی چیزی است که ما در بیانیه استقلال خود برسمیت شناخته ایم و به نظر من این تنها چیزی است که مجاهدین با لغو نامگذاری می خواهند. اتحادیه اروپا و انگلستان این نامگذاری را بررسی کرده و آن را رد کرده اند و گفتهاند درست نیست. دادگاههای ما آن را بررسی کرده اند و گفته اند قابل توجیه نیست. به دردها و خواستهای این زنان در رابطه با خانواده های خود گوش کنید. آنها خانواده های ساکنان کمپ اشرف و هزاران هزار نفری را نمایندگی می کنند که جان خود را بخاطر آنکه بخشی از مقاومت دمکراتیک بوده اند از دست داده اند. و همچنین از درسهای تاریخ عبرت بگیرید. این استراتژی کارآمد نبوده است. تصمیم لیست گذاری مجاهدین در 1997 بعنوان یک علامت حسن نیت، موجب هیچگونه تغییری در رویکرد رژیم ایران نشده است. این تصمیم فی الواقع هیچگونه تاثیری بر نیات رژیم ایران در برنامه اتمی اش نگذاشته است. بنابراین به کسانی که در وزارتخارجه این دولت تصمیمگیری می کنند باید بگوییم که وقت آن رسیده است که درسهای تاریخ و خواستهای این مادران و زنان فراگرفته شود، به آنها گوش داده شود و نام مجاهدین از لیست حذف گردد. باید به آنها اجازه داده شود تا فریاد آزادی را به خیابانها ببرند و آنچه را که برای تحقق دمکراسی و آزادی در ایران ضروری است، انجام دهند تا جامعه ای را برقرار سازندکه با همسایگان خود در منطقه و کل جهان در صلح و آرامش زندگی کند. بسیار متشکرم.