ابوالحسن نجفی – مترجم کتاب - گفت: او(سارتر) معتقد است که مهمترین انگیزه برای خلق اثر، بخشش به
دیگران است. کسی برای خودش نمینویسد؛ اگر دیگران نبودند، کسی به دنبال نوشتن شعر، ساختن مجسمه و خلق اثر هنری نبود.
او افزود: به عقیدهی سارتر، وقتی کسی یک چیز زیبا آفرید و آن را عرضه کرد، چیزی در جهان ما تغییر میکند. به این معنا با خلق هر اثر هنری و ادبی، چیز زیبایی به جهان مااضافه میشود.
ضیاء موحد - شاعر و پژوهشگر فلسفه - نیز به چارچوب فلسفی سارتر پرداخت و گفت: فلسفهی
سارتر با کتاب «ادبیات چیست؟» ارتباط نزدیکی دارد؛ اینکه تکیه بر آزادی و تعهد نویسنده از کجا میآید و بر اساس چه بنیادی است. اگزیستانسیالیسم به نام سارتر معروف شده است و با نام سارتر گره خورده و از آنجایی که به مسائل ملموس و جزیی میپردازد، شکل ادبی دارد و با ادبیات و علوم انسانی و حتا سیاست
ارتباط نزدیکی دارد؛ بنابراین سارتر هم فیلسوفی است که نظام فلسفی منسجمی دارد و هم هنرمند و نویسندهی بزرگی است. اینکه چگونه فیلسوف میتواند هنرمند بزرگی باشد،مسألهای است که توضیح آن چندان مشکل نیست.
این نویسنده دربارهی اساس فلسفهی سارتر گفت: سارتر با آشنا شدن با فنومولوژی هوسرل به فلسفه علاقهمند شد و به دنبال فلسفه رفت.
موحد اساس پدیدارشناسی هوسرل را بر حیث التفاطی دانست و گفت: این به این معناست که آگاهی به معنای آگاهی از چیزی است که به این میگویند موضوع آگاهی و ما از چیزی که آگاهی داریم، آگاهی به پدیدارهاست. آگاهی وارد ذهن میشود و پدیدهی خارج از ذهن در پرانتز گذاشته میشود و به پدیدهی در ذهن تأمل میکنیم؛ بنابراین آگاهی افراد با هم تفاوت میکند و به نوعی شخصی است و آن قسمتی از آگاهی را که در اشتراک میگذاریم، به یک قسمت از خود ما مربوط میشود که بینالاذهانی است و حالت عینی دارد.
او ادامه داد: اما سارتر با نظر هوسرل مخالفت میکند و معتقد است که بحثش با متافیزیک کاری ندارد و آنتولوژی و یا موجودشناسی است که معتقدم واژهی هستانشناسی را میتوان برای آن گذاشت. حسین معصومی همدانی نیز در سخنانی گفت: این کتاب اکنون در زمان خواندن کمی از خواننده دور است و این شاید مربوط میشود به دوران شصتسالهای که از زمان تألیف آن میگذرد.
این پژوهشگر و نویسنده دربارهی زمان تألیف این کتاب، گفت: سال 1947 زمانی است که دوسال از آزادی فرانسه میگذرد و دوران اشغال آلمان یک شکاف بزرگ میان روشنفکران و نویسندگان فرانسه ایجاد کرده است. گروهی از این نویسندگان فاشیسم را طلبیده بودند، عدهای هم به نهضت مقاومت پیوسته بودند، برخی این دوران را به نوشتههای خود راه نداده بودند و گروهی هم از نوشتههای خود، حربهای برای مبارزه با اشغالگران ساخته بودند.
معصومی دربارهی فرانسهی سال 1947 گفت: در این زمان فرانسه کشوری بود با حزب کمونیست
قوی. اصولا در این زمان حزب کمونیست شاعران و نویسندگان زیادی دارد و در آن زمان کمونیست نبودن خلاف جریان حرکت کردن بوده و این افراد به یک مفهوم تعهد اجتماعی هنر وادبیات معتقد بودند.
این منتقد معتقد است که کتاب «ادبیات چیست؟» در فضایی چپ نوشته شده و نوعی از تعهدی که در این کتاب عرضه شده، چیز جدیدی است. اینکه این تعهد شامل چه کسانی میشود، هم چیز تازهای است. اما این احساس که نویسنده تعهد اجتماعی، سیاسی و طبقاتی دارد، در آن زمان احساس عمومی بوده است و در واقع سارتر سعی میکند توضیح بدهد منظورش از این تعهد اجتماعی چیست و چه فرقهایی با آن نوع تعهدی که نویسندگان کمونیست از آن صحبت میکردهاند، دارد.
معصومی همدانی اذعان کرد که در زندگی خود سارتر، این کتاب در زمان حساسی نوشته شده است؛زمانی که سارتر به عنوان نویسندهی «وجود و عدم» و رمان «تهوع»، داشت اگزیستانسیالیسم خود را به هگلیانیسم و از طریق هگل به مارکس پیوند میزد و هنوز به این نتیجه نرسیده بود که اگزیستانسیالیسم از فروع مارکسیسم است.
او همچنین افزود: زمانی که این کتاب به فارسی ترجمه شد، دربارهی نقش اجتماعی هنر درایران یکی دو کتاب به فارسی بیشتر نبود و فضا هم به طور کلی چپ بود؛ بنابراین این کتاب به یک نیاز پاسخ داد. برای کسانی که داشتند از آن صورت بسیار مبتذل رئالیسم
سوسیالیستی که بسیاری از نویسندگان و هنرمندان تبلیغش میکردند، خسته میشدند، این کتاب یک راه
تنفس عرضه کرد که نویسنده میتواند متعهد باشد بدون اینکه به آن نسخههایی که از شوروی صادر میشد، پایبند باشد.
معصومی همدانی کتاب «ادبیات چیست؟» را در آن زمان بسیار تأملبرانگیز دانست و گفت: این کتاب در این زمان که ویرایش جدید شده است، باید بیشتر تأملبرانگیز باشد؛ به این دلیل که فضای فکری نسبت به فرانسهی 1947 و ایران 1348 بسیار تغییر کرده و این تغییر بسیاربنیادی است. آن نوع آرایش نیروهای اجتماعی که در آن سالها وجود داشت، به هم خورده است.