۲- تمام ۶ تنی که از ایشان نام بردم در شرایطی کاملا غیر مسلحانه دست به کنش سیاسی - اجتماعی زده و گر چه ممکن است فعالیت ایشان عنوان " اقدام علیه امنیت ملی " را داشته باشد ولی قطعا به گمان نگارنده به دلیل فقدان عنصر سلاح به مثابه عنصر تامه جرم محاربه ، از آن نمی توان به محاربه و حتی بغی تعبیر نمود . چه امام خمینی در جلد دوم تحریر الوسیله (صفحه ۴۹۲) در تعریف محاربه با اتکاء به عنصر سلاح می گویند : هر گاه شخصی به قصد ایجاد رعب و ترس اسلحه به کار برد لیکن به وا سطه ضعیف بودن فاعل موجبات ترس و وحشت در دیگران نشود چنین شخصی محارب نمی باشد ، همچنین اوج توجه آن فقیه فقید به عنصر سلاح در امر محاربه آن جایی رقم می خورد که ایشان می فرماید : اگر کسی برای اخذ مال و غارت آن و به قصد کشتن حمله کند ولی "اسلحه " نداشته باشد ، دفاع در برابر او واجب است ، ولی حکم محارب ندارد!
۳- حتی با فرض مسلح بودن نامبردگان نیز با توجه به مسلمان بودن ایشان باید متفتن تفاوت مابین محاربه و بغی در حقوق کیفری اسلام بود. به هیچ روی محارب و باغی یکسان نبوده و نوع مجازات ایشان نیز از نظر حقوق جزا یکسان نمی باشد. چه محارب کسی است که اسلحه به روی مردم بیگناه بکشد و راه بر مردم ببندد و ایجاد ناامنی و ترس در جاده ها نماید ، در صورتیکه بغی عبارت است از سلاح بر گرفتن عدهای از مسلمانان و قیام مسلحانه آنها در برابر امام عادل در جامعه اسلامی به منظور بر انداختن حکومت اسلامی. گذشته از شرط عدل برای امام و شرط بر اندازی مسلحانه حکومت اسلامی توسط باغی آنچه مهم است این است که بر خلاف محاربه در فقه و حقوق کیفری اسلام هیچگونه مجازات حدی برای بغی وجود ندارد و اساسا دستور جهاد و قتال با تسلیم و توبه باغی متوقف گردیده ، تسلیم و توبه رافع مجازات باغی محسوب می شود.
۴- اگر از مجازات فهمی نه معطوف به انتقام گیری بدوی بشر بلکه فهم مبتنی بر صیانت و حفظ جامعه و نظم اجتماعی داشته ، مجازات را نه هدف جوامع ، بلکه وسیله هدفی به نام نظم عمومی و خیر و صلاح اجتماعی بدانیم ، آیا واقعا اعدام مجرمین و بویژه اعدام مخالفین سیاسی را می توان وسیله تامین خیر و صلاح اجتماعی دانست و بدور از هر گونه اراده معطوف به انتقام گیری و حذف فیزیکی مخالفین پنداشت ؟! و پرسش دیگر اینکه آیا براستی جامعه و نهاد حاکمیت حق دارد حیات انسانی افراد به مثابه نخستین و بدیهی ترین حق انسانی ایشان را که خداوند چونان حقی وجودی در آفرینش ایشان به آنان ارزانی داشته را از ایشان سلب کند ؟! و ایا به راستی اگر شخصی بی گناه بر اثر یک اشتباه قضایی محکوم به اعدام گردد و مجازات هم در مورد او به مورد اجرا گذارده شود ، آیا چنین اشتباهی با توجه به برگشت ناپذیر بودن مجازات اعدام ، جبران پذیر و قابل التیام خواهد بود ؟!
۵- به شدت نگرانم این روز ها ! از اینکه روزی از خواب بیدار شوم و به هنگام آمار صبحگاهی دیگر ناصر یا رضا یا احمد و یا شاید هم علی یا فرهاد یا حمید را در کنار خود نبینم و بند را خالی از خنده های ناصر بیابم ، نگرانم ! می ترسم این شب ها و کابوس خواب از چشمان بی طاقت و سرخم ربوده است ، می ترسم و می لرزم از اینکه شبی بخوابم و در غفلت خواب به ناگاه... !
آری انسانها ، همنوعان عزیز ! شماها که دو پا دارید و زمین مسخرتان ، باور کنید اینجا جان چند انسان در خطر است و هر لحظه ممکن است که دیگر قلب هاشان نتپد و پاهاشان از پی دست و پا زدنی بی حاصل دیگر زمین خاکی را لمس ننماید.
باور کنید اینجا یک نفر دارد می دهد جان ! و ایمان بیاورید به تقدس انسان و حرمت جان انسان !
حاکمان محترم لطفا اعدام های سیاسی را متوقف کنید !
نگرفتن جان چند انسان والله خواسته بزرگی نیست.
پیمان عارف- بند ۳۵۰ اوین