برخی از این کشورها بیشتر از کشورهای دیگر باثبات میباشند و برخی دیگر بیشتر تمایل به اصلاحات دارند.
پس آیا ما میباید یک سیاست خارجی یک سویه اتخاذ کنیم؟
عربستان سعودی را در نظر بگیرد، آمریکا منافع بسیاری در این کشور دارد، همچنین باید گفت که عربستان سعودی برای آمریکا از اهمیت بالایی برخورد دار است.
اگر دولت اوباما شروع به فشار آوردن برای تغییرات دموکراتیک در عربستان سعودی کند و به این ترتیب تظاهراتهای عظیم در آن کشور را تشویق کند و بیثباتی در آن رواج پیدا کند، قیمت نفت ناگهان افزایش پیدا خواهد نمود. قطعاً که آمریکا و اکثر کشورهای جهان توسعه یافته در یک بحران اقتصادی دوم فرو خواهند رفت . هم زمان باید گفت حکومت سعودی که دارای اعتبار، قدرت و پول بسیار است، احتمالاً از پس این بحران بر خواهد آمد. تنها چیزی که تغییر خواهد کرد این است که حکومت سعودی نسبت به واشنگتن بسیار خشمگین خواهد شد.
پس یک سیاست همهجانبه در مورد خاورمیانه چه دست آوردی خواهد داشت؟
در لیبی، دولت آمریکا با استفاده از نیروی هوایی توانست مانع از وقوع یک بحران انسانی شود. هم زمان اپوزیسیون داخلی قذافی، اتحادیه عرب، کشورهای متحد کلیدی اروپایی و سازمان ملل همه خواهان دخالت بینالمللی شدند.
اما چنین خواسته ای در مورد سوریه، که دولت آن خشونت آمیزتر بوده و کنترل بیشتری نیز دارد، وجود ندارد . و در حالی که من آرزو میکنم تا رئیسجمهور اوباما موضعگیری کند، که بشار اسد میباید استعفا بدهد، باید به این نکته اشاره کنم که، همان کسانی که به رئیسجمهور اوباما انتقاد میکنند، چرا چنین چیزی در مورد بشار اسد نمیگوید، همچنین به او انتقاد میکنند که چرا در مورد معمر قذافی چنین چیزی میگوید. شاید خواسته آنها این باشد که ما با سوریه هم درگیر شویم، که این بدین معنی است که ما در چهار جنگ فعال، فعال خواهیم بود.
اما همچنین باید گفت که در آن موقع حداقل یک سویه خواهیم بود.
در سالهای اول جنگ سرد یک نماینده کنگره از وزیر خارجه وقت آمریکا سؤال کرد که چرا آمریکا در تلاش است تا بهطور نظامی نیروهای کمونیست در یونان را شکست بدهد اما در مورد چین احتیاط به خرج میدهد؟
پاسخ آقای وزیر خارجه این بود که آنها دو کشور متفاوت میباشند.