بهزاد معزی ـ دو یادداشت کوتاه برای دو نکته اساسی


 دو یادداشت کوتاه برای دو نکته اساسی

بهزاد معزی

«آمریکا باید برای گزینه نظامی علیه ایران برنامه داشته باشد»
جیمز ام. لیندسی و ری تکیه در تازه‌ترین مقاله خود در واشینگتن پست، موضوع برنامه هسته‌ای ایران را مورد بررسی قرار داده و به بررسی این موضوع می‌پردازند که آمریکا باید از چه سیاستی برای مهار ایران استفاده کند. آنطور که این دو نویسنده در مقاله‌شان آورده‌اند، واشینگتن راهی سخت برای دستیابی به یک راهکار موثر در پیش دارد.

مقاله روز یکشنبه  واشنگتن پست با سر تیتر «نیرویی که برای بازدارندگی ایران لازم است» با این اشاره آغاز می‌شود که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در تازه‌ترین گزارش خود از احتمال قدم برداشتن ایران به سمت ساخت سلاح اتمی ابراز نگرانی کرده است. نویسندگان مقاله معتقدند ایران تنها زمانی از آمال هسته‌ای‌اش بازداشته خواهد شد که واشینگتن برای استفاده از نیروی نظامی علیه یک دشمن جسور مجهز به سلاح اتمی، آماده باشد.  (برگرفته شده از رادیو فردا)
راه حل مسئله اتمی ایران نه حمله نظامی است – با توجه به عراق و افغانستان - و نه مماشات با این رژیم جنایتکار. تجربه سالهای گذشته نشان داده است. از نظر اکثریت مردم ایران، اولویت با دموکراسی و نقض فاحش حقوق بشر است و این نظریه بسیار درست بنظر می رسد.
در کشوری که بگفته بانک مرکزی 47 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند و از نظر تعداد اعدام و اعتیاد و..... نسبت به جمعیت رتبه اول در جهان را دارد، میلیاردها دلار خرج تسلیحات کردن و کوشش برای دستیابی به بمب اتم، امری است که فقط در کشورهای دیکتاتوری و تک صدایی – مانند کره شمالی – امکانپذیر است.
یک حکومت برخاسته از مردم، اولویت را به خواست مردم می دهد که همانا رفاه اقتصادی و آزادیهای مدنی – از هر نوع آن – میباشد. برای حل مسئله ایران باید گزینه نظامی را بکلی فراموش کرد چون علاوه بر تحریک احساسات ناسیونالیستی مردم ایران، منطقه را نیز به آشوب خواهد کشید و کشورهای مختلف آن مجبور به موضعگیری خواهند شد.
کشورهای اروپایی و آمریکا باید مماشات را نیز کنار گذاشته و از منافع اقتصادی خود برای مدتی صرفنظر کنند، نه این که مانند دوران بوش انواع تهدیدها را انجام دهند ولی صادرات آمریکا به ایران ده برابر شود.
تنها راه حلها برای مسئله ایران، تحریم شدید نفتی - که  پاشنه آشیل این رژیم است -  و تحریم  سیاسی می باشد. به موازات آن اپوزیسیون مشروع این رژیم باید از نظر سیاسی نیز تقویت شود – تاکید فقط بر تقویت سیاسی است و نه مادی – چون تنها امری است که رژیم اسلامی از آن وحشت دارد و شیشه عمر خود محسوب می کند.
آنچه تعجب آور است این است که پس از سی سال تجربه با این حکومت جنایتکار و دروغگو، هنوز کشورهای اروپایی و آمریکا حرف از مذاکره با این رژیم می زنند. بعنوان یک ایرانی عاشق ایران سئوال ذهنی من از حاکمان این کشورها این است که آیا سی سال دیگر وقت می خواهید تا از بن و ریشه مذاکره با این رژیم را فراموش کنید؟ تجربه هیتلر کافی نبود؟

ایران از دیدگاه مردم آمریکا

بر اساس نظر سنجی  موسسه گالوپ که در روزهای اول تا سوم فوریه ۲۰۱۰ انجام شده، اکثریت مردم آمریکا توان نظامی ایران را تهدیدی جدی و خطرناک  برای منافع دولت ایالات متحده قلمداد می‌کنند.
۶۱% از پرسش‌شوندگان، توان نظامی ایران را به عنوان خطر «جدی و خطرناک» ارزیابی کرده‌اند؛ این در حالی است که ۲۹% از پرسش‌شوندگان  توان نظامی ایران را  تنها «تهدید مهم» دانسته و ۸% نیز   چنین «تهدیدی»  را نه جدی و نه مهم دانسته‌اند و۲% باقی‌مانده  هم نظری ارائه نداده‌اند؛ در این نظر سنجی مردم آمریکا تهدید ایران برای آمریکا را هم‌تراز با کره شمالی دانسته‌اند.
در این نظر سنجی مناقشه اعراب با اسرائیل با ۴۷% در رتبه چهارم و تهدید نظامی روسیه با ۲۳% در جای هفتم قرار دارد.
این در حالی است که در واقع جمهوری اسلامی یک تهدید جدی علیه بشریت است. حتی بدتر از خمرهای سرخ و کره شمالی، چون این دو کشور عملیات برون مرزی نداشتند و فقط مردم خود را کشتار و سرکوب میکردند.
ولی جمهوری اسلامی علاوه بر نسل کشی – مانند کشتار سال 67-  و سرکوب مردم خود قصد گسترش ایدئولوژی و جنایات خود  به سایر کشورهای جهان را نیز دارد که نمونه های بارز آن انفجار مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت و انفجار مرکز یهودیان آرژانتین میباشد.
عملیات برون مرزی این رژیم جنایتکار تا حدود زیادی روشن است ولی تا بعد از سرنگونی، جهان خبردار نخواهد شد که این جلادان با مردم ایران چه کرده اند. ایکاش در نظر سنجی گالوپ این سئوال هم مطرح میشد که آیا با مماشات کشورها  با چنین رژیمی بخاطر منافع اقتصادی موافق هستید  یا خیر؟