ابراهیم مازندرانی ـ چند نکته درباره آموزشهای مسعود رجوی به نسل جوان و نسل قیام

چند نکته درباره آموزشهای مسعود رجوی به نسل جوان و نسل قیام
 
ابراهیم مازندرانی

سلسله آموزشهای مسعود رجوی برای نسل جوان، جنبه های سیاسی و استراتژیکی داشت که از نظر من  بسیار مهم و راهگشاست.
من فکر می کنم این آموزشها به نیازهای فکری و سیاسی نسل جوان و نسل قیام در ساده ترین بیانها و زنده ترین تجربیات مبارزاتی و سیاسی پاسخ می گوید.

آنچه تا کنون بیشتر جلب توجه کرده است ابعاد سیاسی این آموزشهاست . ولی جدا از ابعاد سیاسی مسأله، توجه من بیشتر به روشنگریهای ایدئولوژیک و انقلابی مسعود رجوی جلب شده است.
اجازه بدهید به عنوان کسی که چندین دهه از زندگی اش با مجاهدین و در متن مبارزه با شیخ و شاه بوده است مقداری از این آموزشها بگویم.
من از زمانی که این افتخار را داشتم  با شهید بنیانگذار محمد حنیف نژاد رابطه داشته باشم و بعد با سعید محسن و در سالهای بعد با سردار خیابانی و بسیاری مجاهدان دیگر همواره به این نکته فکر کرده ام که خصوصیت اصلی یک مجاهد چیست؟ یا به عبارت دیگر چه چیزی یک مجاهد را از دیگر مردمان، اعم از عوام و یا حتی انقلابیون دیگر، ممتاز می کند؟
به خاطر می آورم که چندین بار از بنیانگذاران کبیر سازمان شنیدم که می گفتند ایدئولوژی یک اسب زین کرده نیست که سوارش شویم. بلکه باید ایدئولوژی را از کوران مبارزه و انقلاب درک کرد و آجر به آجر آن را روی هم گذاشت تا بنایی به نام ایدئولژی ساخته شود و بتوان در آن به عنوان «حصن» پناه گرفت. در غیر این صورت یا تبدیل به انسانهایی دگم و غیر منعطف می شویم و نهایت این که سر از ارتجاع در می آوریم یا این که آدمهای بی مرزی در اعتقاداتمان می شویم.
تجریه سالهای بعد هم این گفته بنیانگذاران موحد و انقلابی مجاهدین را به اثبات رساند. ایدئولوژی مجاهدین اسب زین کرده ای نیست که هرمجاهد بیاید سوارش شود و به سفر برود. بلکه ذره ذره و آجر به آجر این بنای رفیع از دل خون و رنج و به بهای فداکاریهای بیشماری به دست آمده که بسیاری از مردم از آنها خبر ندارند.
من که خود از نزدیک شاهد سالهای رنج و مرارت مجاهدین بوده ام می توانم نمونه های متعددی را ذکر کنم که هرحرف مجاهدین از دل چه مرارتهایی بیرون آمده است. و اتفاقا وقتی کسی از میان شعله های جانسوز و چگر سوز این فداکاریها سخن بگوید حرفش از دل برمی آید و لاجرم بردل می نشیند. من هرگاه که بخواهم معیاری برای خود در صحت و سقم مسائل پیدا کنم با این موازین به بررسی هر نکته و یا آموزش می پردازم.
با این مقدمه بهتر است به آموزشهای جدید آقای مسعود رجوی اشاره کنم.
مسعود رجوی در این آموزشها جوهر و عصاره آنچه را که مجاهدین از روز بنیانگذاری سازمانشان تا امروز، معتقد بوده اند و گفته و عمل کرده اند را بیان کرده است. او چکیده همه دستاوردهای مجاهدین را در شیواترین سخنان و گویا ترین نمونه ها و فاکتها ارائه کرده است، بطوری که برای هرکس قابل درک و دریافت است .
متاسفانه به خاطر حاکمیت ارتجاع مذهبی و تحریف بسیاری از واقعیتهای سیاسی و تاریخی و ایدئولوژیک نسل جوان ما از بسیار مسائل یا بی خبر است و درست برعکس واقعیت در ذهنش نقش بسته است. من به عنوان کسی که هیچ آرزویی جز بهروزی و سعادت نسل جوان ایران  را ندارم همیشه در این آرزو بوده ام که فرصتی می بود و امکانی یافت می شد که نسل جوان ما از این بی اطلاعیها یا کج فهمی ها خلاص می شد. در عوض فرهنگ مترقی و پیشرو و اسلام انقلابی و توحیدی جای خودش را در میان نسل آینده باز می کرد. تباهکاری خمینی و آخوندهای مرتجع و دین فروش به حدی است که گاه هرانسانی تحت تاثیر خودبه خودی آن قرار می گیرد و ناامید می گردد.
اما مسعود رجوی با این آموزشهای جدید خود نشان داده است که آن اسلام انقلابی که مجاهدین از آغاز بر آن پای فشرده  اند و تا امروز آن را تعقیب کرده اند، همان آرمان آزادی است که مردم ایران از صدر  مشروطه تا کنون در وصال آن شب و روز ندارند، مرامی که مجاهدین تا به آخر برای تحقق آن و حراست و نگهبانی از آن وفا دار خواهند ماند و در عمل هم نشان داده اند که برای رسیدن مردم ایران به آزادی تاکنون هر بهایی را پرداخته اند و در آینده نیز خواهند پرداخت و به هر فدایی که ضروری باشد قیام خواهند کرد . و این چیزی است که همه مردم ایران به آن گواهی داده و طی 45سال گذشته شاهد آن بوده اند.
مسعود رجوی قبل از این، در پیام خود در خرداد 64 گفته بود که «من مجاهد خلقم، من آمده ام که خودم را و نسلم را فدای انتخاب آزاد خلق قهرمان ایران کنم».  و با تکیه بر همین تعهد و با خاطر جمعی تمام نیز اکنون می گوید که می خواهد یک مجاهد خلق بماند و در این راستا هم متعهد می شود تا آنجا که بتواند برای تکمیل آموزشها و کتابهای ایدئولوژیک مجاهدین مانند تبیین جهان، انسان و تاریخ  و شناخت اقدام کند.
به نظر من در راه تحقق این آرمان آزادی مسعود رجوی تا آنجا پاک باخته است که در آموزشهای خود می گوید اگر آزادی مردم ایران بوسبله هر فرد یا شخصیت یا جریان سیاسی دیگری رهبری شود و او صلاحیت خود را در تحقق این خواست مردم ایران نشان دهد  من و مجاهدین آماده ایم که به ایران برگردیم و در آرامگاه خاوران و در مزار شهدای مان چادر بزنیم و از آزادی و خون شهدا حراست کنیم .  او نمی گوید که کنار خواهیم کشید . بلکه می گوید حاضر و ناظریم تا در راه تحقق آزادی و رهایی مردم ایران که برای آن خونبهای سنگینی پرداخت شده است خللی وارد نشود و به سر منزل مقصود برسد.
در راه تحقق همین آرمان است که در 7 سال گذشته شاهد بوده ایم که مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای آزادی مردم ایران چه کرده و در چه جایگاهی قرار گرفته و چه مسائلی از انقلاب دموکراتیک مردم ایران را حل کرده است. یا ارتش ازادی بخش ملی ایران و مجاهدان اشرف را می بینیم که طی 7 سال گذشته در سهمگین ترین شرایط سیاسی و نظامی و هولناک ترین سونامی ها چگونه از آزادی مردم ایران حراست کرده اند و با پایداری و جانفشانی خود مشعل آزادی مردم ایران را در کانون استراتژیک نبرد شعله ور و پرچم آزادی را در اهتزاز نگهداشته اند و طلایه دار قیام مردم ایران شده اند.
 آری من در عمل انقلابی دیدم که مجاهدین اشرف در  ادامه همان پیام مسعود رجوی وقف آزادی و رهایی مردم ایران شدند و آنچه را که برای امیر خیز ایران درست تشخیص دادند عمل کردند و بهای آن را هرچه که ضروری بود پرداختند و همان تجربه و تعهد مسعود را به اجرا دراوردند. . این حل شدن مجاهدین در آرمان آزادی مردم ایران و این اراده سترگ برای تحقق آن باعث شده است که امروز تشکیلات مجاهدین به صورت یک تن واحد و یک ارگان زنده و پویا درآمده است . دیگر مجاهدین بالا و پائین ندارند . همه آماده فدا برای آزادی مردم ایران و رسیدن آنها به انتخاب آزاد هستند و هر جانبازی و پرداخت بهایی را با جان و دل پذیرا هستند.