حسن تقوی ـ 22بهمن قرص مسکن

 22بهمن قرص مسکن

 حسن تقوی

وقایعی که در 22بهمن امسال در تهران و شهرستانها رخ داد بازتابهای گوناگونی در بین مراکز قدرت در درون رژیم داشته است. البته رژیم در تبلیغات بیرونی خود سعی می کند که آن روز را روز تعیین تکلیف نهایی موسوی و کروبی قلمداد کند و روحیه یأس و سرخوردگی را بین مردم دامن بزند. آنها با دمیدن در بوقهای تبلیغاتی خود خبر از افول و پایان «فتنه 8ماهه» می دهند.

اما آیا به راستی 22بهمن امسال یک پیروزی برای ولی فقیه بود؟ واقعیت این است که حتی در بین جناح ولی فقیه نیز نظرات و برداشتها یکسان نیست. بسیاری می دانند که برخلاف تبلیغات و جوسازیهای رادیو و تلویزیون رژیم، آتش نهفته زیر خاکستر بسیار خطرناک است و در صورت شعله کشیدن این بار دودمان ارتجاع را برباد می دهد. در همین رابطه مرتضی نبوی مدیر روزنامه رسالت که از عناصر باند ولی فقیه است آشکارا ترس خود را از اوج گیری قیام اعلام کرده است. حرفهای او به عنوان یک طرز تفکر در درون جناح حاکم قابل تأمل است. وی گفته است: «نصیحت من به بعضی خواص این است که به آغوش نظام بازگردند ؛ اگر این فتنه به نتیجه می‌رسید، به هیچ روحانی در این کشور رحم نمی‌شد»(سایت جرس 4اسفند88) پرواضح است که این حرف قبل از هرچیز مبین یک دلهره و کابوس است که دلشوره باند حاکمیت را به خوبی برملا می کند.
در همین راستا مراکز فکری وابسته به احمدی نژاد نیز به جمعبندی وقایع 22بهمن پرداخته اند. نکته ای که در این تحلیلها بیشتر از هر چیز دیگری جلب توجه می کند این است که  برخلاف آنچه در تبلیغات و جنگ روانی مطرح می شود، باندهای رژیم میگویند: سرکوب 22 بهمن در بهترین حالت  بعنوان مسکن قوی کارایی داشته است. و این اغتشاشات ادامه خواهد یافت.
در این جمعبندیهای درونی آمده است که اگر وقایع 22بهمن آن طور بود که در تبلیغات نشان داده می شود باید نیروهای نظامی به پادگانهای خود بازمی گشتند درحالی که در حال حاضر چشم اندازی برای این کار وجود ندارد و و «کسی هم این توصیه را نمی کند»
این افراد در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند که ریشه اغتشاشات به افراد خاصی مربوط نمی شود. یعنی نمی توان عده ای را «سران فتنه» معرفی کرد که با دستگیری و یا براندن آنها «فتنه» را پایان یافته تلقی کرد. عده ای به صورت ریشه ای تر به بررسی وقایع 22بهمن و قیام 8ماهه پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که این حوادث از آثار جام زهری است که «امام» در سال67 خورده است. یکی از این عناصر احمدی نژادی گفته است: «این اغتشاشات ریشه در جنگ ایران و عراق دارد، و از سرخوردگیهای اجتماعی، مسائل و مشکلات اقتصادی جامعه نشأت می گیرد که الان فرصت و محمل مناسب بروزش را  پیدا کرده است و در آینده زمینه برای حضور و ورود مخالفین بیشتر و بیشتر هم خواهد شد». یکی دیگر از همین قبیل افراد در یک گفتگوی خصوصی بیان کرده: «واقعیت این است که  تا به الان  بطور مادی در دولت دهم طرحی برای کاهش مشکلات اجتماعی و یا برخورد با سرخوردگیهای اجتماعی و یا چیزهای دیگر پیاده نشده است و به سکوت کشاندن اجتماع هم با فشار فیزیکی و جنگ روانی حل شدنی نیست. بنابراین نباید انتظار داشت که با برخوردهای فیزیکی میتوان آنرا تمام کرد». عده دیگری از همین جناح به تفاوتهای جنبش اخیر و جریان 18تیر78 پرداخته اند. این عده تفاوت اصلی این دو مقوله را در شاخ شکستگی ولی فقیه یافته اند. یکی از این عده گفته است: «علیرغم این که در آن زمان جمعیت زیادی با خاتمی بودند و رأی زیادی هم آورده بود همه گوش به فرمان آقا(خامنه ای) بودند، در واقع همه امور را رهبری تنظیم می کرد، ولی متاسفانه الان به  تنظیم رهبری با مردم  لطمه خورده است. و گوش به فرمان او نیستند و  تنها راه حل و بیرون آمدن از این شرایط احیای تنظیم رابطه با رهبری است». راهکار این عده این است که به هرصورت شده با اقداماتی نظیر عفو برخی زندانیان یا ژستهای ادبی و فرهنگی چهره مخدوش خامنه ای را باز سازی کنند. در مقابل چنین کسانی عده دیگری معتقد هستند که کار حتی از این چیزها گذشته است و «ممکن است موفق شویم که، آقای موسوی، آقای کروبی و خاتمی و سایر معترضین را مجاب  و یا حتی به اقناع رسانیم که دست از این کارها بردارند ولی این کارها مساله اغتشاشات را حل نمی کند. این مساله از موسوی و کروبی عبور کرده و  می کند». یکی از همین افراد گفته است :«الان شما آقای کروبی و موسوی را ساکت بکنید، این جریان یک کس دیگر (رهبری دیگری) را برای خودش پیدا می کند».
 یک تحقیق ارائه شده درونی باند حاکم تصریح می کند: «بررسیها و کارهای تحقیقاتی  و اطلاعاتی  نشان می دهد که آقای موسوی و کروبی به این دلیل مواضع تند می گیرند که می ترسند از جریان اعتشاشات از آنها  عبور کنند. چون موسوی و کروبی پشتوانه ای ندارند، نه پشتوانه حاکمیتی و نه پشتوانه اعتقادی. تنها این موج و حرکتی که به بهانه آنها  ایجاد شده را پشتوانه خود می یابند و لذا نمی خواهند آن را از دست بدهند. اگر خود را با این موج همراه نکنند، یعنی اگر  متوقف بشوند و یا  عقب نشینی بکنند، این موجی که راه افتاده به راحتی از آنها عبور خواهد کرد  و دیگر محلی از اعراب ندارند».