خاکستر اگر چند صباحی کندم تار
در عمق وجودم به یقین آتش سرخ است
چهارشنبه و سورم چو شب شعله به ظلمت
ضحاک هراسش ز همین آتش سرخ است
کاوه چو درفشش به شب جور برافروخت
مشعل شد و نورش ز همین آتش سرخ است
دانی که سیاوش ز چه رو رفت در آتش
سوزنده کذب و دغل این آتش سرخ است
لشکر چو براند سپه جهل و جنایت
ما را نه هراسی, به کمین آتش سرخ است
وقتی که بسیج اهرمن ظلم بگردد
مشتم گره و چهره ز کین آتش سرخ است
غارتگر دجال چه خواهد به سرامان
جایش نه که خانه که در این آتش سرخ است
اسفند1388