28 دی 91
احمدی نژاد رییس قوه مجریه رژیم ولایت فقیهی ایران روز 27 دی ماه 91 از تریبون مجلس این رژیم و درمقابل مخالفان سیاسی خود روی برخی ازمسایل ساختاری اقتصاد ایران ومشکلاتی که در مدیریت اقتصادی آن دارد انگشت گذاشت و درمورد ضرورت توسل به اقدامات فوری، ازجمله حذف کامل یارانه ها تا پایان دوره ریاست جمهوری اش کلی گویی کرد. شواهد دیگرنیزنشان می دهد که اقتصاد بحران زده کشور، بیش ازپیش بازیچه سیاسی مقامات رژیم شده و دستاویزی شده برای تصاحب کرسی یازدهمین ریاست جمهور رژیم. در این مورد گفتگویی با آقای یزدان حاج حمزه انجام گرفته که در زیر آورده شده است:
سؤال یکم – اقای حاج حمزه، پیش ازاین نیز احمدی نژاد درمصاحبه تلویزیونی خود مدعی 5 برابرکردن پرداخت یارانه نقدی دراجرای مرحله دوم حذف یارانه های انرژی شده بود، پیش ازپرداختن به موضوعاتی که او ازتریبون مجلس عنوان کرده سؤال اینست که درآستانه نمایش انتخاباتی رژیم تمرکزاو روی مسایل اقتصادی و مسایل معیشتی مردم درچه شرایط اقتصادی صورت می گیرد؟
پاسخ: این تمرکز درآستانه فروپاشی اقتصادکشور، که محمل حیات مادی جامعه ایران است، صورت می گیرد. آثارفروپاشی اقتصاد که بی ثباتی و عدم امکان برنامه ریزی برای ا قتصاد خانواده، اقتصاد شرکتها ومدیریت کلان اقتصادی کشوراست بارزشده وبه مسأله جاری حاد وعمومی تبدیل شده است. درسطح حاکمیت،خامنه ای رهبررژیم نیز با عنوان کردن سیاست”اقتصاد مقاومتی”،اقتصاد کشوررا دستاویز جنگ سیاسی کرده که رژیم اوبا جامعه جهانی، با جامعه ایران و دردرون خود دارد. مجلس رژیم نیزدررویارویی سیاسی خود با احمدی نژاد به این دستاویزچنگ انداخته است!
احمدی نژاد برای آنکه فردمورد نظرخودرا بر کرسی یازد همین رییس جمهوری رژیم ولایت فقیه بنشاند، به طور مستقیم با مجلس وبه طورغیرمستقیم بار هبر رژیم درگیر است. او دراین رویارویی وضعیت وخامتبارمعیشتی مردم ومسایل اقتصاد بحران زده کشوررا دستاویز سیاسی خود کرد ه است. رییس قوه مجریه کنونی رژیم برای آنکه برای جانشین مورد نظرش رإی بخرد همانطوری که گفتید ابتدا طی یک مصاحبه تلویزیونی به دستاویزتطمیع مالی مردم ووعده 5 برابرکردن پرداخت یارانه نقدی به مردم فقرزده ایران، متوسل شد و به نوعی مجلس را مانع این کارمعرفی کرد. روز 27 دیماه 91 نیز ازتریبون مجلس با حربه اقتصادی درمقابل رقیب مانور سیاسی داد.انگشت روی برخی مسایل ساختاری اقتصاد ایران گذاشت درحالی که 200 روز به پایان ریاست جمهوری اش مانده و بدون آنکه لایحه ای برای رفع این مسایل به مجلس بیاورد مدعی رفع آنها شد و بعد ازیکساعت ونیم کلی گویی بدون آنکه با مجلسیان رژیم بحث وگفتگویی داشته باشد مجلس را ترک کرد. این شیوه برخورد نشان می دهد که رقابت سیاسی زمینه تفاهم بین قوه مجریه وقوه مقننه رژیم برسرمدیریت اقتصاد ایران را ازبین برده ومسایل اقتصادی دستاویزجنگ سیاسی درون رژیم شده است. ( تدوین وتصویب فوری ترین مسأله این مدیریت یعنی بودجه بندی سال 1392 فعلا به حالت تعلیق درآمده و به موضوع کشمکش سیاسی طرفین تبدیل شده است).
سؤال دوم – احمدی نژاد ازتریبون مجلس ضمن اشاره به «ضعف های اقتصاد ایران”به مشکل ساختاری وابستگی شدید وفزاینده هزینه های بودجه دولت به دلارهای نفتی،ضرورت قطع فوری این وابستگی را با مجلس درمیان گذاشته است.سؤال این است که رییس قوه مجریه رژیم قطع فوری وابستگی هزینه های دولت به درآمد نفت را با چه سیاستی می خواهد امکان پذیرکند جایگزین کردن منبع درآمد دیگری به جای درآمد نفت یا لغو هزینه ها وریخت وپاش های سیاسی – امنیتی رژیم؟
پاسخ – اجازه بدهید ابتدا این موضوع را یا د آوری بکنم که درماندگی رژیم در مدیریت اقتصادی کشورناشی ازنبود نظریه وراه حل اقتصادی نیست که احمدی نژاد آنرا کشف کرده با شد !. مشکل ساختاری وفلج کننده وابستگی بودجه دولت و اقتصاد ایران به درآمد نفت حدود 60 سال پیش توسط دولت ملی دکترمصدق مطرح شد و این دولت سیاست”اقتصاد بدون نفت”را پیشه کرد واین رهنمودملی را پیش روی دولتهای ناوابسته بعد ازخود قرارداد. درهمین رژیم درزمان دولت رفسنجانی بانک جهانی طرح قابل اجرایی برای قطع وابستگی بودجه دولت به درآمد نفت طی 10 سال را دراختیار این دولت قرارداد. رژیم به طور صوری دربرنامه های پنجساله خود نیز روی ضرورت قطع این وابستگی انگشت گذاشته است. اما مشکل رژیم درقطع این وابستگی اینست که به لحاظ سیاسی موجودیت خود را به این درآمد متکی کرده و با اقتصاد کشور برخوردی امنیتی – سیاسی دارد ونه اقتصادی. به جای آنکه امکانات اقتصادی کشور ازجمله درآمد نفت را به خدمت توسعه ورشد اقتصادی بگیرد، آنرا به خدمت پیشبرد سیاستهایی می گیرد که لازمه بقای خود می داند.
وابستگی فلج کننده بودجه دولت و اقتصاد کشوربه درآمد نفت درزمان همین رژیم وبه خصوص دردولت احمدی نژادافزایش یافته واجتناب ناپذیرشده است. خود کرده را تدبیرنیست!. دردولت احمدی نژاد هزینه های دولت به اتکای افزایش درآمد نفت نزدیک به 4 برابرشده است. درهمین جلسه 27 دیماه مجلس میرکاظمی وزیر سابق نفت با بیان اینکه «برای اداره کشور نیاز به نقدینگی داشتیم که عمده آن درآمدهای نفتی است، تصریح کرد:”[ هزینه ]جاری سال 84،نزدیک به 38 هزار میلیارد تومان بود در حالی که در سال 91 بر اساس مصوبه 101 هزار میلیارد تومان شده است». این شخص که درحال حاضررییس کمیسیون انرژی درمجلس است دراین نشست اعتراف کرد که”درآمد اصلی کشور تبدیل دلارهای نفتی به ریال است که پایه پولی کشور را در چند سال گذشته به هم ریخته است.”
به این ترتیب هزینه های وریخت وپاش های امنیتی دولت که باراصلی هزینه های بودجه دولت را تشکیل می دهد آنقدربه موجودیت سیاسی رژیم پیوند خورده وآنقدر چسبنده شده که لغو و حذف وحتی کاهش آنها برای قوه مجریه این رژیم امکان پذیرنیست تا با سیاست های انقباضی وصرفه جویی وابستگی دولت به صادرات نفت قطع شود ویا کاهش یابد. رژیم درشرایط تحریم درحالی که درآمد نفتی اش به کمترازنصف رسیده ودرحالی که نمی تواند این درآمد را به دلاریا یورو ویا ارزهای دیگردریافت کند، منبع درآمد دیگری ندارد که آنرا جایگزین درآمد نفتی اش کند. می خواهد زیرعنوان”اقتصاد مقاومتی”کسری هنگفت درآمد ناشی ازصادرات نفتی خود را ازجیب مردم و مصرف کنندگان دا خلی فرآورده های نفتی وگازوبرق درآورد. اصراراحمدی نژاد برای حذف ضربتی وکامل یارانه انرژی تا پایان دوره ریاست جمهوری اش درهمین راستا صورت گرفته است.او سودای آن دارد که ازیک جیب مردم کمبودهای درآمدی ناشی ازصادرات نفت را برداشت کند ومختصری ازآن را به خدمت تطمیع مالی وانتخاباتی بگیرد وزیرعنوان افزایش یارانه های نقدی به جیب دیگرآنها برگرداند. !!
سؤال سوم – احمدی نژاد یکی دیگرازاشکالات اقتصاد کشوررا رواج سوداگری وسفته بازی به جای رواج تولیدعنوان کرد وگفت جریان ثروت درایران ازجیب محرومان به جیب معدودی از پولدارهای شهرنشین ادامه دارد. او بدون اشاره به ریشه این مسأله منحصر شدن عرصه اصلی اقتصاد به افراد خاص و معدود و خارج شدن تودههای مردم از فعالیتهای ماندگار اقتصادی و رشد تولید وابسته به ارز نفتی را نقطه ضعف اقتصاد ایران را تلقی کرد. سوال اینستکه اگراین مسأله واقعیت دارد، که دارد، علت ریشه ای آن چیست وچرا دراین رژیم اقتصاد پولی وتجاری به جای اقتصاد مبتنی برتولید شکل گرفته است؟
پاسخ – اجازه بدهید ابتدا به عذر بدترازگناهی اشاره کنم که احمدی نژاد درتوجیه علت این مسأله ذکرکرده است. او درسخنرانی خود عامل اصلی درنقطه ضعف یاد شده راسیستم بانکی عنوان کرد وگفت”سیستم بانکی به گونه ای است که دائما ثروت را ازنقاط دور ومحروم به نقاط مرکزی وبرخوردارمی کشاند”.حال آنکه سیستم بانکی ایران به خصوص دردولت وی تحت امرقوه مجریه است وبدون صوابدید دولت آب نمی خورد. باید ازاوپرسید اگرسیستم بانکی مقصراست چرا دولت بی وقفه برای آن تعیین تکلیف می کند، به مدیریت آن دائما امرونهی می کند وبه استقلال سیستم بانکی ازدولت تن نمی دهد؟! به نظرمن ترویج اقتصاد پولی وتجاری درایران کنونی نیز ریشه در ساختارفرهنگی حاکمیت دارد. سلاطین کنونی عرصه اقتصاد ایران نظیرسپاه پاسداران وبنیاد های تحت امرخامنه ای، به تبع بازاریان قدیمی که شرکای تجارت پیشه حاکمیت هستند، نگرشی تجاری وسوداکرانه به اقتصاد ایران دارند با رانت خواری و مفت خواری به فعالیت های اقتصادی خود ادامه می دهند و اهل کارتولیدی که پرمسأله وکم درآمد است نیستند.
سؤال چهارم - احمدی نژاد، برخلاف گذشته، روز 27 دیماه 91 به تاثیرگذاری تحریم ها برروی وضعیت معیشتی مردم و اقتصاد ایران نیز اعتراف کرده وگفته است که”تحریم ها به طورطبیعی باعث یکسری مشکلات می شود که اول کاهش سرعت رشد [ اقتصاد ] کشوراست وقتی مبادلات مشکل پیدا می کند ترازها به هم خورده ومنابع مختل می شود... این امرجزء اهداف اصلی دشمن است چراکه نوسان قیمت و برخی افزایش های خارج از قاعده به بخش های وسیعی ازمردم فشارمی آورد که درآمد ثابت دارند”. سؤال بعدی اینست که او وسایر مقامات رژیم برای مقابله با مسإله رکود اقتصادی وفشاری که برحقوق بگیران وارد می آید ومی تواند عوارض امنیتی خطرناک داشته باشد و به واکنش های اجتماعی منجر شود، چه درچنته دارند؟
پاسخ – اگراین ها سرصلح و سازگاری با مردم ایران را داشتند، اگر نمی خواستند بیش ازاین مردم ایران را زیر فشار بگذارند، می توانستند تحریم های خارجی را که به غلط عامل اصلی رکود اقتصادی وفشار”دشمن”برمردم تلقی می کنند، بلافاصله لغو کنند.طرف خارجی منتظر آنست که این رژیم دست ازشرارت فعالیت های خطرناک اتمی اش بردارد تا تحریم ها را لغو کند. اما همه شواهد نشان می دهد که رژیم دستیابی به فوت وفن و تولید بمب اتمی را، به بقاء وموجودیت خود گره زده ونمی خواهد ازآن دست بردارد. تا اینجا خطرامنیتی واکنش مردم به فشارهای ناشی ازتحریم را به جان خریده و سودای آن دارد که با سرکوب وتحمیل فقر آنرا مهار کند. اما مگر می شود با این حربه مانع واکنش طبیعی میلیون ها جوان بیکار واکثریت حقوق بگیرجامعه ایران شد که با گرسنگی وفقردست به گریبانند؟
سؤال پنجم – احمدی نژاد بخش مهمی ازسخنرانی اخیرخود ازتریبون مجلس را به مسإله تداخل قوا و دخالت های فلج کننده سایرقوای حاکمیت دراموراجرایی، اختصاص داد. او ضمن شکایت ازدخالت مخالفان مجلس نشین خود دراموراجرایی گفت «: مدیریت اجرایی کشور باید متمرکز باشد و اگر بحث استقلال قواست، باید برای هر سه قوه باشد و...”. سؤال بعدی اینستکه آیا اصولا درنظام ولایت فقیه می توان اصل تفکیک واستقلال قوا را رعایت کرد؟
پاسخ – خیر، تداخل قوا دررژیم ولایت فقیه مسأله ساختاری این رژیم است.قوای ظاهرا سه گانه رژیم ولایت فقیه دروجود شخص رهبر وولی فقیه این رژیم به هم گره خورده وازهمین نقطه تداخل قوا نشأت می گیرد ودخالت قوای سه گانه دراموریکدیگر ساری وجاری شده است.رهبر این رژیم بدون هیچ مسؤلیتی ازطریق ائمه جمعه وآخوندهایی که به عنوان نماینده ولی فقیه بالای سر دستگاههای اجرایی گذاشته دراموراجرایی دخالت می کند. ازطریق شورای نگهبان تحت امرخود درامورقوه مقننه دخالت جاری دارد ودرصورت لزوم می تواند با حکم حکومتی این کاررا انجا م دهد.مقامات اصلی قوه قضائیه این رژیم نیز منصوب وتحت امر رهبربلا منازع رژیم هستند. بنا براین با وجود آنکه شکایت احمدی نژاد پایه واقعی دارد و این دخالت ها قوه مجریه را فلج می کند، خود دولت نیز به این مسأله گرفتاراست ونمی گذارد نظام بانکی کشور مستقل ازدولت به اداره امور پولی وبانکی کشور به پردازد.به لحاظ قانونی وساختاری د ررژیم ولایت فقیه راهی برای گریزا زآین معضل فلج کننده نیست. قوای ظاهرا سه گانه این رژیم، با هم می سازند وبا مدیریت امنیتی و فاسد خود امکانات ومنابع اقتصادی کشوررا را می سوزانند و به هدر می دهند.