مهدی سامع: هی نگید «انتخابات آزاد»، بگید شُعبَده بازی «مَعقول»

مَقام مُعَظَم این روزها سخت پریشان حال شده است. گُریز از مرکز هر روز افزایش یابنده خودیها و کابوس قیامهای سال 1388 او را رها نمی کند. او در روز سه شنبه ۱۹ دی طی یک سخنرانی در دیدار جمعی از ایادیش از قم، در مورد شعبده بازی انتخابات ریاست جمهوری گفت:«آن کسانی که راجع به انتخابات توصیه ‌هایی می‌کنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند، دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد».

در همان روز خبرگزاری حکومتی ایسنا متن گفتگو با علی سعیدی، نماینده خامنه ‌ای در سپاه را منتشر کرد. در این گفتگو علی سعیدی می گوید:«وظیفه ذاتی ما مهندسی مَعقول و منطقی انتخابات است....ایده دولت اصولگرا بر محور بازسازی گفتمان اصولگرایی و پالایش عملکرد آنان و آمدن با شعاری نو است...ما اختیارات ولی را معادل اختیارات رسول ‌الله و امام معصوم می‌دانیم.» او همچنین طرح دولت «وحدت ملی» [بخوانید وحدت خودیها] را «مَلغَمه» دانست.

یک روز بعد این جناب در اصفهان سخنرانی کرد و گفت:«ایران نقش مهمی در ظهور امام زمان دارد....و....در انتخابات باید درست به هدف زد و فردی را انتخاب نمود که دقیقاً در راستای امام زمان حرکت کند، نه این که نظام را به انفعال بکشاند... باید در صندوقهای رای کسی را انتخاب کنیم که قدرت ایستادگی داشته باشد.» (خبرگزاری حکومتی مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی)

در روز جمعه 22 دی احمد جنتی در نماز جمعه تهران گفت:«کسانی که خود در گذشته با همین انتخاباتها برگزیده شده بودند با چه معیار و استدلال می‌گویند انتخابات باید آزاد باشد؟» (تلویزیون دولتی شبکه یک)

219 تن از برگزیدگان جنتی در مجلس رژیم روز یکشنبه 24 دی طی یک بیانیه اعلام کردند که:«القای آزاد نبودن انتخابات در حقیقت همسویی و همخوانی با دشمنان ملت و رمز فتنه جدید است....به تمام چهره‌ ها و بلندگوهای داخلی که از لزوم انتخابات آزاد دَم می‌زنند هشدار می‌دهیم که از عاقبت دیگر فتنه ‌گران عبرت گیرند.»

پاسدار ناصر شعبانی، جانشین فرمانده دانشگاه امام حسین که نظراتش در شماره روز دوشنبه 25 دی روزنامه قانون منتشر شده، پیرامون موقعیت کنونی ولایت خامنه ای می گوید:«در هر تحولاتی ممکن است آرایشات به هم بخورد و دوست امروز دشمن فردا شود. ما در حال حاضر در حال درمان مجروحات جنگ نرم درحوادث اخیر هستیم، از آیت الله گرفته تا سردار». معنی این حرف روشن است. قیامهای سال 1388 و رویدادهای پس از آن تعدادی مجروح از آیت الله تا سردار برجای گذاشته که سپاه با توجه به برهم خوردن آرایش نیروها در حال درمان آنهاست. او اضافه می کند که:«در شرایط کنونی چهره‌ های پیچیده ‌تری وجود دارد و در برابر این مسایل باید منتظر باشیم که رهبری چه می‌فرمایند....متاسفانه احمدی‌نژاد امروز از یکی از فرصتهای نظام دارد به تهدید تبدیل می‌شود...در حال حاضر در میدان جنگ هستیم و در میدان جنگ زین عوض نمی‌کنند.» بنابرین پاسداران با آگاهی به این که چهره های پیچیده در تعارض با خامنه ای قرار گرفته و احمدی نژاد از فرصت به تهدید تبدیل شده و نباید او (زین) را عوض کرد، منتظر تصمیم خامنه ای هستند. چه اتفاقی افتاده که مقام معظم این همه برآشفته شده و پاسداران او مجبور به تیغ کشی شده اند. باید در نظر داشت که وقتی هاشمی رفسنجانی از «انتخابات آزاد» صحبت می کند، منظورش آزادی و رقابت برای کسانی است که در سالهای ریاست جمهوریش با او همراه بودند. ترکیبی که رسانه های حکومتی آنها را محافظه کاران یا اصول گرایان، اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی می نامند. در مورد دولت «وحدت ملی» هم همین ترکیب مورد نظر هاشمی رفسنجانی است. او هرگز طرفدار انتخابات آزاد آن گونه که در دموکراسیهای غربی تعریف می شود نبوده و نیست. در مورد دولت وحدت ملی او می گوید:«برای اجرای طرح دولت وحدت ملی باید مجموعه اقداماتی که ما را از وضع نامساعد فعلی در عرصه بین‌الملل و داخلی خارج کند، بهره گرفت....نسخه کوچک این طرح، همان بود که ما در دولت بعد از جنگ انجام دادیم....در آن دوره در عرصه داخل هم اختلافات تشدید شده بود، راهکار من این بود که دولتی تشکیل دهیم که ترکیبی از جناحهای مؤثر انقلاب باشد.» (خبرگزاری فارس وابسته به بنیاد تعاون سپاه، پنجشنبه  ۲۵ آبان 1391) در نسخه کوچک طرح رفسنجانی پاسداران نقشی نداشتند. لابد در نسخه بزرگ آن پاسداران و امنیتیها هم وارد می شوند. به هر رو مسلم است که دعوا بر سر یک تحول دمکراتیک و یک انتخابات واقعاً آزاد نیست. دعوا بر سر «نُسخه» رفسنجانی با طرح «ریل گذاری جدید» خامنه ای است. خامنه ای آن چنان که طی نزدیک به 8 سال گذشته شاهد بودیم، راه نجات ولایت را در حذف شرکای قدیم و تمرکز قدرت به دست خودش و تعدادی از گماشتگان گوش به فرمانش می داند. اما وقتی بهترین گماشته که در ابتدا برای طرح خامنه ای یک فرصت بود، این گونه به تهدید تبدیل می شود، برای ولی فقیه که اتوریته او را قیام کنندگان سال 88 درهم شکسته اند، چه راهی باقی می ماند.

برای ولایت خامنه ای شبی تیره و تاریک با گردابی عمیق در پیش است. کابوس قیامهای سال 1388 او را رها نمی کند. «ویروس» دشمن همه گیر شده و به داخل هرَم قدرت سرایت کرده است. بیم موجی بدتر از «فتنه 88» خواب راحت را از ولی فقیه رُبوده است. نق زدنهای دوستان قدیم به «تهدید» جدی تبدیل شده و از نگاه ولی فقیه افرادی همچون رفسنجانی، عسگراولادی و حتی احمدی نژاد سبکباران ساحل هستند که به جای نجات کشتی طوفان زده ولایت، از ناخدای کشتی «سَهم» خود را طلب می کنند. چاره و پادزهر این ویروسها چیست؟ این را پاسدار ناصر شعبانی، جانشین فرمانده دانشگاه امام حسین برملا می کند. «اگر ما بتوانیم از این بحران عبور کنیم و تا آذر سال آینده وضع سوریه همین باشد و عراق با ثبات و ایران نیز این تحریمها را پشت سر بگذارد من می‌گویم که ما در مهندسی ساختار قدرت در نظام بین الملل الهام بخشی داریم. اگر تا دو ماه دیگر وضعیت در ایران و سوریه و عراق همین ‌گونه که حال است باشد، غرب ما را دعوت به همکاری می‌کند.» (روزنامه قانون، دوشنبه 25 دی 1391»

این راهبرد اصلی خامنه ای است که بر اساس آن باید طی ماههای آینده، اولاً تحریمها را دور زد، ثانیاً از سقوط بشار اسد جلوگیری کرد، ثالثاً دولت نوری المالکی در عراق در وضعیت کنونی باقی بماند، تا در این فاصله ولایت خامنه ای به آستانه تهیه بمب اتمی و نقطه بدون بازگشت در این پروژه ماجراجویانه برسد. پاسدار ناصر شعبانی جمله خود را با «اگر» شروع می کند تا شرط رسیدن حاکمیت به نقطه ای که او «مهندسی ساختار قدرت در نظام بین الملل» می نامد را مشخص کند. خامنه ای به دنبال خرید زمان برای تحقق پروژه اتمی است تا در آن نقطه که بر اساس ارزیابیهای تحلیلگران خامنه ای، غرب قادر به واکنش نظامی نیست، غرب را مجبور به مذاکره نه بر اساس توقف پروژه اتمی که برای به رسمیت شناختن هژمونی ولایت خامنه ای حداقل بر بخشی از کشورهای خاورمیانه و ورود رژیم به باشگاه اتمی نماید و به جای گدایی «تضمین امنیت» آن را با «قدرت» به دست آورد. اما تحقق چنین امری به «اگر» های پاسدار شعبانی ربط پیدا می کند. کافیست یکی از این «اگر»ها به شکلی که خامنه ای بدان نیاز دارد عملی نشود. در این حالت صورت مساله به شکلی متفاوت روی میز مقام معظم قرار می گیرد. همه محاسبه خامنه ای روی فرصتهای خارجیست که مشروط به «اگر» ها است. ولی فقیه در مورد عامل داخلی و قطب بندی اصلی جامعه تنها به سرکوب بی امان می اندیشد. برای همین است که با جدیت تلاش می کند که شکافهای درون هرَم قدرت را مهار و برای «مهندسی معقول» جنتی شُو برنامه ریزی کند. اما واقعیتهای سرسخت تری هم وجود دارد که ظرفیت برهم زدن رویاهای ولی فقیه را دارد. نارضایتی و خشم متراکم مردمی که زیر فشار روزمره به تغییر شرایط فکر می کنند و می توانند از هر شکاف درون هرم قدرت برای به کُرسی نشاندن حرف خود سود جویند، می تواند به عامل تعییم کننده در تحولات سیاسی تبدیل شود. فشار همین عامل اساسی است که هر تدبیر ولی فقیه برای مهار شکاف در هرَم قدرت را خنثی می کند. خامنه ای هر راهکاری انتخاب کند و برای شعبده بازی انتخاباتی هر کاندیدایی را مورد حمایت قرار دهد، نمی تواند شکاف درون هرم قدرت را مهار کند.

برگرفته از نبرد خلق شماره 331