سابقه درگیری حقوقی - سیاسی سازمان ملل متحد و قدرتها ی جهانی با رژیم ایران برسراین موضوع به حدود دهسال پیش برمی گردد. درسطح فنی – حقوقی آخرین نشست وبرخاست تیم مذاکره کننده آژانس بین المللی انرژی اتمی با نمایندگان رژیم که اخیرا درتهران برگزارشد ،مثل نشست های قبلی طرفین، بی نتیجه ماند وتیم مذاکره کننده آزانس دست خالی ازتهران به وین برگشت. درسطح دیپلوماتیک طرف خارجی برای برگزاری نشست دیگری بین گروه متشکل از6 قدرت جهانی ( موسوم به گروه 1+5) با نمایندگان رژیم ایران تقلا می کند . سخنگوی «کاترین اشتون»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رابط گروه 1+5 با رژیم، ضمن اشاره به تلاش رژیم برای به تأخیرانداختن این نشست روز23 ژانویه اعلام کرده «ما مایلیم شاهد بازگشت ایران به میز مذاکرات در سریعترین زمان ممکن باشیم تا بتوانیم پیشرفتهایی عینی در رابطه با نگرانیهای جامعه جهانی درباره برنامه هستهای ایران داشته باشیم» . درعین حال شاهد آن هستیم که ناظران سیاسی ومحافل خارجی با انگیزه های مختلف بیش ازپیش روی این مذاکرات ودرگیری جامعه جهانی ورژیم ایران متمرکزشده اند . به طوری که برخی این درگیری را درردیف مهم ترین مسأله مشترک دولت جدیآمریکا(اوبامای 2) ودولت درشرف تشکیل نتانیاهودراسراییل ، درسال 2013،می دانند . تا آنجا که به ما ایرانی ها برمی گردد ، فعالیت های هسته ای ضد ملی رژیم تا به حال برای جامعه ایران مسایل گوناگون امنیتی – سیاسی و اقتصادی - اجتماعی پدید آورده و تداوم آن شرایطی وخیم تراز وضع موجود را درپیش روی ما قرارداده است.به این اعتبار ما ذینفع ترین طرف درجلوگیری ازادامه فعالیت های هسته ای خطرناک رژیم ایران هستیم . ازاین روی جای آن دارد که تحولات درگیری و مذاکرات خارجی با رژیم ایران را پیگیری کنیم. دراین رابطه گفتگوی جدیدی با آقای یزدان حاج حمزه انجام گرفته که درزیرآورده شده است:
سؤال یکم – اقای حاج حمزه ، با توجه به آنکه خارجی روی ادامه فعالیت های هسته ای آشکارومخفی رژیم ایران حساس است، با توجه آنکه طرف غربی و واقعگرایان تردیدی ندارند که رژیم ایران به سمت اتمی شدن به پیش می رود وبا توجه آنکه دولت اوباما به نوعی درمقابل اسراییل متعهد شده که جلوی تبدیل شدن رژیم ایران به یک قدرت اتمی را بگیرد، سؤال اول این است که طرف خارجی ازنظر حل وفصل این دعوای پیچیده ازطریق « مذاکره » به کجا رسیده است، پیش رفته ، پس رفته و یا درجا زده است ؟
پاسخ یکم – اگر خیلی خوش بینانه بخواهیم به مذاکرات فنی – دیپلوماتیک خارجی بارژیم ایران نگاه کنیم، یعنی بازی های تاکتیکی همراه با شرط وشروط های ظاهرا مثبت رژیم ایران را نیز درمحاسبه برآیند این مذاکرات دهساله منظورکنیم، به وضوح می توان دید که دراین مذاکرات طرف خارجی دوگام به عقب برداشته وظاهرا یک گام به پیش. یعنی با کش دادن دهساله این مذاکره به وضوح پس رفته و حل وفصل دعوا را پیچیده ترومشکل ترکرده است. شرط های جدیدی که رژیم ایران روی میزمذاکره خود با قدرت های جهانی وبا آژانس گذاشته شاهد این واقعیت اند . رژیم درمذاکره دیپلوماتیک خود با گروه 1+5 مسأله حفظ رژیم اسد درسوریه را نیزروی میزگذاشته است !. درمذاکره خود با آژانس بین المللی انرژی اتمی، برای فرار از پاسخگویی به خواسته های این آژانس ، موضوع را به توافق بحث انگیز درمورد تهیه چارچوب کلی وجامع طرح این خواسته ها که آن را « مدالیته » وشیوه برخور با مجموعه مسایل مورد نظر می گویند ، مشروط کرده است. اخیرا «نایب رییس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی » مجلس رژیم ایران، شرط عدم دخالت خارجی درانتخابات رییس جمهوری آینده این رژیم را نیز به میان کشیده وروز 21 ژانویه 2013 اعلام کرده که «اگرنمایندگان آژانس یا اربابانشان درآستانه انتخابات ریاست جمهوری بخواهند ازاین مسأله به عنوان حربه استفاده کنند ، ماهم به این مسأله فکرمی کنیم که درروند مذاکرات ، تعلیق دویا سه ساله صورت دهیم» ( گزارش باشگاه خبرنگاران ). این طلبکاری های سیاسی رژیم ایران برسرمیزمذاکره، درشرایطی مطرح می شود که این رژیم به رغم تحریم ها ی مضاعف آمریکا واروپا، خواسته های جامعه جهانی مندرج در قطعنامه های شورای امنیت را زیرپا گذاشته،به طورعلنی به غنی سازی اورانیوم تا غلظت 20 درصد ادامه می دهد ومی تواند درپشت درهای بسته و به طورمخفی درجهت تدارک الزامات نظامی بمب سازی به پیش رود! .
سؤال دوم – همانطوری که اشاره کردید دوطرف هنوز به مذاکره چسبیده اند و فضایی برمذاکرات طرفین حاکم است که رژیم ایران با سوء استفاده ازآن توانسته ضمن حفظ رابطه وادامه مذاکره با طرف خارجی، خواسته های مندرج درقطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل وشورای حکام آژانس را زیرپا بگذارد و فعالیتهای هسته ای نامطلوب خود را به پیش ببرد . سوال بعدی که به ذهن می زند این است که طرفین درادامه مذاکره دراین فضا چه سود یا چه مصلحت مشخصی را دنبال می کنند .
پاسخ دوم – اجازه بدهید ابتدا این موضوع را یا دآوری بکنم که رژیم ایران دست کم تا رسیدن به هدف نهایی خود از فعالیت های هسته ای اش، که توانایی تولید بمب باشد، نمی خواهد رابطه ومذاکره با آژانس وقدرت های جهانی را قطع کند. زیرا با این قطع رابطه، تردید طرف خارجی به هدف گذاری نظامی این فعالیت ها تبدیل به یقین می شود واین یقین می تواند روسیه وچین یعنی دو قدرت صاحب حق وتو درشورای امنیت را که تا به حال یکی ازموانع قاطعیت غرب درمقابل رژیم بوده اند، به سمت مواضع غرب سوق دهد و به طور زود رس رژیم را به انزوای مطلق بکشاند.رژیم ایران در ادامه گفتگو با آژانس و قئرت های جهانی جلوگیری ازانزوای مطلق وادامه رابطه حیاتی بازرگانی اش با کشورهای آسیایی نظیرچین و ژاپن وکره جنوبی وهند را دنبال می کند .این کشورها درشرایط تحریم نفتی – تجاری غرب راه نفسی هستند برای رژیم تا با صادرات مقدارمحدودی نفت به آنها و واردا ت کالا از این کشورها به سیاست خود ادامه دهد و دربرخی موارد ازطریق این کشورها تحریم های غرب وسازمان ملل را نیز دور بزند .
تا آنجا که به طرف خارجی و به طور خاص آمریکا برمی گردد ، چسبیدن آنها به مذا کره ناشی ازآنستکه : اولا قطع مذاکره و تعهد به جلوگیری ازاتمی شدن رژیم، سیاستی نظیر سیاست تغییررژیم را می طلبد که صورت مسأله را پا ک کند .حال آنکه همه شواهد نشان می دهد که آنها تا اینجا ی کار، سیاست خود را بر تغییررفتاروتغییرتصمیم رژیم با تحریم ومذاکره بنا گذاشته اند ونه سیاسا تغییر این رژیم. ازسوی دیگر اینهامی ترسند اگرارتباط آژانس ومذاکره دیپلوماتیک با رژیم ایران قطع شود، مختصرنظارتی را که برفعالیت های آشکارهسته ای این رژیم دارند را نیز ازدست بدهند.
سؤال سوم - رژیم ایران، درمذاکرات فنی وحقوقی خود با آژانس وهمچنین مذاکرات دیپلوماتیک اش با قدرتهای جهانی، به طور مشخص به چه سیاست و دستاویزهایی چنگ زده تا این مذاکرات کش پیدا کند ؟
پاسخ سوم - مذاکره با آژانس روی موارد فنی – حقوقی متمرکزاست و ازنظر موضوع ظاهرا با مذاکرات سیاسی – دیپلوماتیک رژیم با گروه 1+5 متفاوت است ، اما این دو بخش مذاکره درعمق به هم مربوط ومشروط شده اند . وظایف اساسی ومحوری آژانس درمقابل رژیم ایران دربالا ترین سطح سیاسی سازمان ملل یعنی درقطعنامه های شورای امنیت که 5 قدرت صاحب حق وتو آنرا امضا کرده اند ، ابلاغ شده و قطعنامه ها، این دو بخش را به هم گره زده است. رژیم با وقوف برتأثیر نتیجه مذاکراتش با آژانس برمذاکرات با گروه 1+5 تلاش می کند وضع موجود مذاکره اش با آژانس را حفظ کند ، تا تأثیر منفی روی مذاکرات دیپلوماتیک نگذارد. برای حفظ وضع موجود مذاکره اش با آژانس درتلاش است که این مذاکرات را درپیچ و خم فرم ها وشرط وشروط ها بیندازد ومانع پیشروی آن شود. تحمیل شرط تهیه« مدالیته » وچارچوب کلی برای پاسخگویی به سوال های آژانس ، دراین راستا انجام گرفته وبحث ها واختلاف نظرها ی طرفین درمورد مواد آن بارز شده است. تنظیم وتدوین « مدالیته » وچارجوب طرح سؤال وگرفتن پاسخ مقوله بحث انگیزی است که رژیم می تواند با توسل به آن ماهها آژانس را بازی دهد و تصمیم گیری قدرت ها ی گروه 1+5 را پشت نتیجه این مذاکرات معطل نگهدارد. ازسوی دیگر رژیم درتلاش است پاسخگویی به برخی از خواسته های آژانس، ازجمله درمورد بازکردن درب مرکزنظامی پارچین را گروکشی کند و مشروط به آن نماید که قدرتهای غربی طرف مذاکره تحریم های خاص خود را لغو کنند یا کاهش دهند!. درمجموع برخورد های رژیم ایران با آژانس طی سال های گذشته نشان می دهد که این رژیم درحالی که قسم می خورد که به دنبال بمب نیست هرگزحاضرنخواهد شد با آژانس رابطه ای شفاف برقرارکند .یعنی درها را بازکند و دم خروس فعالیت های مخفی نظامی اش را نشان دهد .!
سیاست رژیم ایران درمذاکره دیپلوماتیک با قدرتهای عضو گروه 1+ 5 ، انحراف این مذاکرات ازموضوع اصلی یعنی اجرای قطعناه های شورای امنیت، به مذاکره و دادو ستد روی موضوعات فرعی نظیر معامله اورانیومی است که تا غلظت 20 درصد غنی سازی وانباشت کرده است . رژیم دراجرای این سیاست نیز به پیش رفته است . طرف مذاکره خارجی نگران انباشت اورانیوم غنی شده درایران است و به دنبال آنستکه این اورانیوم را که می تواند درمراکزی نظیر فردو به خرج بمب اتمی تبدیل شود ،ازدسترس این رژیم خارج کند . به همین علت است که این موضوع روی میزمذاکره طرفین قرارگرفته و مسأله اصلی قدرتهای جهانی را که همانا اجرای قطعنامه های شورای امنیت است ، درمحاق برده است . رژیم ایران درمذاکره با قدرتهای جهانی نفی خواستهای مطرح شده آنها درقطعنامه های شورای امنیت را دنبال می کند ویکریز تکرارمی کند که « ما یک ثانیه هم ازغنی سازی اورانیوم دست برنمی داریم » . علاوه براین رژیم درمذاکره هسته ای خود با قدرتهای جهانی موضوعات دیگر نظیر موقعیت بشاراسد درسوریه را به پشتوانه حمایت روسیه روی میز گذاشته وبا این اقدام نیز درتلاش است مذاکره را ازموضوع اصلی منحرف کند .
سؤال جهارم - دولت اوباما ، پیش ازاین، به رژیم ایران هشدار داده بود که «پنجره مذاکره » نمی تواند برای مدت طولانی با زبماند . با وجود آنکه آمریکا برای بسته شدن « پنجره مذاکره » با رژیم مهلت مشخصی تعیین نکرده ، سؤال بعدی اینست که ماجرای « مذاکره » تا کی می تواند ادامه پیدا کند و چه سیاستی ممکن است جایگزین آن شود ؟
پاسخ چهارم _ البته ، اگرطرف خارجی و به طورخاص آمریکا ، به طور جدی قصد واراده جلو گیری ازاتمی شدن رژیم را داشته باشد ، نمی تواند « پنجره مذاکره » را برای همیشه بازبگذارد . براین واقعیت نیزواقف است که وقتی برای بسته شدن این « پتجره » زمانبندی نمی کند ، هشدارها واخطارها روی رژیم ایران اثرنمی گذارد و این رژیم با وقوف به دست بستگی های آمریکا و طرف خارجی ازآن سوء استفاده می کند . اگر طرف غربی برای حل وفصل دعوا ازطریق مذاکره زمانبندی کند ، پایان این زمانبندی ضمن آنکه بن بست وبی نتیجه بودن مذاکره را می رساند ایجاب می کند که اینها به سمت سیاست های جایگزین مذاکره بروند . سیاست های محتمل ومتصوری که می توانند جایگزین سیاست مذاکره با رژیم یاغی ایران شوند ازسه حال خارج نیست . یا تن دادن به اتمی شدن رژیم است ،یا روی آوردن به ضربه نظامی وجنگ ویا اتخاذ سیاست تغییررژیم به قصد پا ک کردن صورت مسأله است .
سؤال آخر _.سؤال آخر اینستکه اولا شاخص اولیه توقف مذاکره و تغییر سیاست طرف خارجی درمقلبل رژیم ایران چیست وثانیا ازمیان سیاست های سه گانه ای که می توانند جایگزین سیاست فعلی، یعنی سیاست مذاکره همراه با تحریم، شوند ، کدام یک می تواند با منافع ملی ما سازگارباشد ؟
پاسخ پنجم _ به نظرمن با توجه به موضع بازدارنده روسیه وتا حدودی چین، بعیداست گروه 1+5 به طور جمعی تصمیم به قطع مذاکره با رژیم بگیرد . تا به حال این تنها آمریکا بوده که به رژیم درمورد قطع مذاکره هشدارداده است . آمریکا برای قطع مذاکره وتغییر سیاست نسبت به رژیم ایران باید با متحد خود یعنی اتحادیه اروپا به توافق برسد وغرب شامل آمریکا واروپا به سمت سیاست دیگری بروند. شاخص اولیه تغییر سیاست غرب درمقابل رژیم تعیین زمانبندی و دادن ضرب الاجل مشخص به رژیم درمورد پاسخگویی به خواسته های آژانس ویا اجرای قطعنامه های شورای امنیت است .
درپاسخ به بخش دوم سؤال شما ، درصورت قطع مذاکره ،علی الأصول، غرب با توجه به پیامدهای آن به سمت سیاست جایگزین خواهد رفت. تن دادن به اتمی شدن رژیم یعنی تن دادن به مسابقه تسلیحات هسته ای درمنطقه حساس خاورمیانه وپذیرش خطری است که اسراییل را تهدید می کند . غرب وحتی روسیه و چین نیزبارها اعلام کرده اند که نمی توانند این وضعیت را بپذیرند . بنا براین اگررژیم درمسابقه ای که وارد آن شده بر طرف خارجی غلبه نکند ،احتمال راه بازکردن خارجی برای اتمی شدن رژیم بسیارکم است . زدن ضربه نظامی به تأسیسات اتمی رژیم اگرصورت بگیرد به قصد تأخیرانداختن خطراتمی شدن رژیم صورت خواهد گرفت ونه منتفی کردن این خطر وخطر به قوت خود باقی خواهد ماند .درضمن ضربه نظامی حتی اگر به تنهایی ازجانب اسراییل زده شود ، آمریکا واروپای باید آمادگی پذیرش ومایه گذاری برای کنترل پیامد های پیچیده نظامی وسیاسی آن را داشته باشند . درهمین جا بایستی عرض کنم که اجرای هر یک از دوسیاست فوق الذکر یعنی راه بازکردن برای اتمی شدن رژیم ایران یا جنگ وضربه نظامی خارجی برای تأخیرانداختن آن، با مصالح و منافع ملی ما درتضاد است و مقاومت ایران به همین اعتبار با آن ها مخالف است . واما روی آوردن خارجی به سیاست تغییر رژیم، درجوهرخود معنایی جز دست برداشتن خارجی ازخیال باطل اصلاح رفتار دیکتاتوری مذهبی ولایت فقیه ،رضایت دادن به تغییردموکراتیک درایران و سرنگونی این رژیم به دست مردم ومقاومت سازمانیافته آنها ندارد .این سیاست ضمن اینکه می تواند صورت مسأله طرف خارجی را پاک و آنرا به طور ریشه ای حل کند ، منطقی ترین راه وسیاستی است که با تحولات جاری منطقه زیست ما سازگاری دارد. اگرقدرتهای جهانی به نفع پیشبرد سیاست استراتژیک خود از ملاحظات ومنافع تاکتیکی خود دست بردارند ، درجهان یکپارچه کنونی ، راهی جزاین درپیش روندارند که الزامات نفی دیکتاتورها وبرقراری دموکراسی درکشوری با ویژگی های ایران را،رعایت کنند.
گفتگو با آقای یزدان حاج حمزه 6 بهمن 1391