در شهر دیابالی در کنار رود نیجر کلیسای کوچکی قرار دارد. کلیسا متعلق به دورانی است که کشور مالی مستعمره بود و "سودان فرانسه" نامیده می شد. با وجودی که 90 در صد اهالی مالی مسلمانند، این کلیسا با صلیب سنگی اش از زمان استقلال این کشور یعنی از 50 سال پیش تا کنون، مورد تعرض قرار نگرفته بود. تا این که اسلامیست ها دو هفته پیش دیابالی را تصرف کردند. اکنون قطعات صلیب سنگی که بر اثر اصابت خمپاره تکه تکه شده روی زمین پخش است. آنها محراب کلیسا را هم تخریب کرده اند و حتی به مجسمه های چوبی مریم و مسیح هم رحم نکرده اند.
اما حکومت تروراسلامیست ها در دیابالی چند روزی بیشتر نپایید. فرانسوی ها وانت های اسلامیست ها را از هوا مورد حمله قرار دادند و آنها را یکی پس از دیگری نابود ساختند. این عملیات با دقت بسیار انجام شد به طوری که بر اساس گفته اهالی محل، از مردمان غیر نظامی هیچکس صدمه ندید.
صبح روز سه شنبه آخرین جنگجویان ریشو و دستار به سر هم پای پیاده و در گروه های کوچک به سمت شمال پا به فرار گذاشتند.
غرب در این جا به یک پیروزی کوچک نائل شده است ولی تا پیروزی نهایی هنوز راه درازی در پیش است. فرانسوی ها و متحدین آنها بر آنند که به سمت شمال پیش روی کنند و نگران آنند که دشمن، در آنجا هم مثل دیابالی، از مقابلشان بگریزد. و معلوم است که بیرون راندن اسلامیست ها با نابودیشان یکی نیست.
آنها پشت جبهه بسیار وسیعی در اختیار دارند. صحرایی از سنگ و شن که از سنگال در غرب به طول 7500 کیلومتر تا سومالی در شرق کشیده شده است و وزیر امور خارجه فرانسه آن را "ساحلستان" می نامد. منطقه ساحل از اروپا بزرگتر و چنان صعب العبور است که هیچ قدرتی در دنیا توان تسلط بر آن را ندارد. در چنین شرایطی فرانسوی ها 2400 سرباز اعزام کرده اند و آلمان هم با ارسال دو هواپیمای حمل و نقل به کمک آنها شتافته است.
باید توجه داشت که ساحلستان جبهه جدید مبارزه بین المللی با اسلامیست های جنگ افروز است. و چنانچه دول دیگر نظیر آلمان یا انگلستان برای کمک به فرانسه دست به ارسال نیروی زمینی بزنند، چه بسا که مثل جبهه افغانستان در گل بمانند.
ساحلستان زیر کشورهای عربی شمال افریقا، آنجا که قدرت آنها رو به جنوب ضعیف می شود، قرار دارد و از پایین هم قدرت دولتی کشورهای افریقای سیاه نظیر مالی، نیجر و یا چاد که اصولا کشورهای ضعیفی هستند تا به آنجا نمی رسد. در این منطقه نظم و قانونی وجود ندارد: ارض موعود مجرمین و متعصبین.
در مالی فقط بیرون راندن مسلمانان تندرو از شهرها به هفته ها وقت نیاز دارد و جنگ روز به روز خشن تر و بیرحمانه تر می شود. ارتش مالی در مسیر پیشرویش گویا 30 نفر را کشته است. شاهدان از وجود اجساد مقتولین در ایستگاه اتوبوس گزارش می دهند. یک سروان ارتش مالی نفرتش را پنهان نمی کند و می گوید "اینها اسلامیست هستند و اگر ما آنها را نکشیم آنها ما را می کشند".
پس از مرگ اساما بن لادن و طلوع بهار عرب خیلی ها امیدوار بودند که ترور تضعیف شده و به قهقرا برود. اما دیکتاتور لیبی، معمر القذافی، پیش بینی کرده بود که در صورت سقوط او هرج و مرج و جنگهای مذهبی رخ خواهند داد " آدمهای بن لادن کشور را لقمه چپشان خواهند کرد".
حالا معلوم شده است که پیش بینی او در بخشهای وسیعی از صحرا به واقعیت پیوسته است: در مالی برای آزاد کردن بخش شمالی کشور که اسلامیست ها تابستان گذشته تصرف کرده اند، می باید یک ارتش بین المللی وارد شود و دو هفته پیش تروریست ها در تاسیسات گاز در الجزایر حمام خون به راه انداختند.
در شمال نیجر اسلامیست ها برای گرفتن سربها خارجیان سفید پوست را شکار می کنند و در شمال نیجریه اسلامیست های گروه «بوکو حرام» هفته گذشته بار دیگر با یک شبیخون 18 نفر را به قتل رساندند. بسیاری از این افراد شکارچیانی بودند که گوشت شکارشان را برای فروش در بازار عرضه کرده بودند (گوشت این نوع حیوانات جنگلی از نظر مسلمانان حرام است).
در بنغاضی در لیبی 11 سپتامبر سال گذشته اسلامیست ها کریستوفر ستیونس سفیر امریکا و سه همکار او را به قتل رساندند. پنجشنبه گذشته آلمان و انگلستان و هلند از ترس، اتباع خود را از این کشور خارج کردند.
در منطقه دارفور سودان تا مدتی پیش، شبه نظامیان اسلامیست به آزار و اذیت مردم مشغول بودند. در سومالی سربازان کنیایی و اوگاندایی کوشش می کنند شبه نظامیان گروه بنیادگرای شباب را عقب برانند.
به قول رابرت مالی از گروه بحران بین المللی این وضعیّت رویه تاریک آزادی است "خصلت صلح جویانه شورش اعراب احتمالا القاعده را به لحاظ ایده ئولوژیک ضعیف کرده است اما به لحاظ ترابری به نفع آنها بوده است: مرزها سوراخ شده اند و سازمان پلیس و دستگاه های امنیتی به هم ریخته اند و به سهولت می شود اسلحه بدست آورد، اینها برای تروریست ها نعمت اند".
اسلام گرایی در منطقه ساحل ارتجاعی و در عین حال مدرن است، به لحاظ ایده ئولوژی غیرقابل انعطاف ولی در عمل مصلحت اندیش . در تیمبوکتو بنیاد گرایان دست می برند و گردن می زنند، در عین حال خودشان در معاملات اسلحه و کوکائین و قاچاق آدم به ثروتهای هنگفت رسیده اند.
اربابان جدید ساحلستان با شورشیان محلی و نیز با جهادیست هایی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند، متحد می شوند. آنها در شمال مالی کشوری را که در آپریل 2012 از جانب طایفه طوارق تاسیس شده (و البته از جانب هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده بود)، در دست گرفتند. این کار به سهولت انجام گرفت چرا که خیلی از افراد طایفه طوارق به آنها پیوستند. بخصوص انصار دین که با 1500 جنگجو بزرگترین گروه اسلامیست منطقه ، در درجه اول از طوارق تشکیل شده است.
مالک مائیگا، خبرنگاری که پس از تصرف شهر گائو در مالی توسط اسلامیست ها، در آن شهر حضور داشت، شاهد آن بوده است که چگونه تقریبا هر روز هیئت هایی از مردان ریشو به خدمت حاکمان جدید می رسیدند. او می گوید "اینها هم مسلکان آنها بودند که از عربستان سعودی و الجزایر و قطر می آمدند و با خودشان پول می آوردند".
القاعده ایها و گروههای منشعب از آنها دیگر از یک رهبر مقتدر و پر جذبه مثل اساما بن لادن فرمانبرداری نمی کنند. آنها فرماندهان مختلفی دارند، فرماندهان بیرحمی نظیر مختار بالمختار مسئول حمله به تاسیسات گاز در الجزایر که پس از واقعه بمبئی در سال 2008 بزرگترین عمل تروریستی محسوب می شود و یا رهبر انصار دین در مالی, ایاد اغغالی, که سیاست باز کاسبکار دریده ای است.
این جریانات خطر بزرگی در غرب آفریقا به شمارمی آیند. مدت زیادی از جنگهای داخلی در کشورهایی نظیر گینه و لیبریا و سیرا لئون و ساحل عاج نمی گذرد و هرج و مرج مجدد در این کشورها بسیار محتمل است. بی دلیل نیست که کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی غرب افریقا اولین کشورهایی هستند که با نیروی نظامی متشکل از 1750 نفر در کنار فرانسه در مالی می جنگند.
به اعتقاد ژنرال کارترهام، فرمانده نیروهای کوماندویی افریقا در ارتش ایالات متحده, "همکاری و هماهنگی رو به رشد گروه های ترور منبع خطری برای اروپا هم هستند".
مابین افراطیون مالی و دریای مدیترانه تنها کشور الجزایر قرار دارد با 1376 کیلومتر مرزمشترک. در این سرزمین (الجزایر) هنوز عبدالعزیز بوتفلیقه با قدرت حکومت می کند ولی نباید از یاد برد که الجزایر زادگاه َسلفیسم مغربی است که امروزه سنخ فکری مشترک اسلامیست ها و حتی القاعده می باشد. الجزیره اولین کشوری است که اواخر دهه هشتاد به یک حزب اسلامی (فیس) اجازه فعالیت داد. در جریان انتخابات سال 1991 که نشان از پیروزی این حزب داشت، ارتش کودتا کرد. از آن پس فیس زیرزمینی شد و جنگ تروریستی وحشیانه ای را بر علیه الجزیره آغاز کرد که طی آن 200000 نفر به قتل رسیدند.
از آن زمان جنگجویان اسلامیستی نظیر عبدالمالک دروکدل متولد سال 1970 در الجزیره، رادیکالیزه شدند. عبدالمالک دروکدل در عنفوان جوانی به مجاهدین افغان پیوست و در مبارزه بر علیه نیروهای شوروی فعال بود. پس از بازگشت با عده ای دیگر "گروه سلفیست ها برای عبادت و مبارزه" را تاسیس کرد که اکنون تحت نام "القاعده در مغرب اسلامی" فعالیت می کند. مسئله این گروه دیگر ساقط کردن حکومت در الجزایر نیست. رهبران گروه آرزوی ایجاد خلافت اسلامی در ساحلستان را در سر می پرورانند.
دشمن درجه اول عبدالملک دروکدل ، محمد مدینه رئیس سازمان امنیت الجزیره است که در شوروی تربیت شده است. او سالهاست که مبارزه با اسلامیست ها را با سیاستی سخت و انعطاف ناپذیرهدایت می کند. معامله با تروریست ها از نظر او بکلی مردود است. مردی با این خصوصیات البته شریک مطلوبی برای غرب نیست. احتمالا هم او بود که دو هفته پیش دستور حمله به تاسیسات گاز در صحرا را صادر کرد. در این عملیات نیروهای ویژه، تروریست ها را بدون ملاحظه جان صدها گروگان، به گلوله بستند. نهایتا 40 گروگان خارجی کشته شدند.
اما در سایر کشورهای اطراف منطقه ساحل غالبا برتری با جنگجویان اسلامی است. جنگجویان انصار دین سال گذشته ظرف چند هفته ارتش مالی را به هزیمت واداشتند. ارتش های منطقه همچون دولتهای مسئول آنها ضعیف و فاسدند، تجهیزاتشان ناکامل و روحیه شان خراب است. کم پیش نمی آید که پرداخت حقوق آنها ماهها به تعویق می افتد.
طرح امریکایی ها این است که در قالب یک برنامه مخفی تحت عنوان "کریک سند" به منظور مبارزه با تهدید اسلامیست ها از جانب صحرا، سطح تسلیحات کشورهای منطقه را بالا ببرند. امریکا هواپیماهای کوچک نوع پیلاتوس پ س 12 در گره گاههای مهم استراتژیک منطقه مستقر کرده است. این هواپیماها نه به ایزار جنگ بلکه به مدرن ترین وسائل نظارت و کنترل مجهزند. آنها روی صحرا پرواز می کنند. اطلاعاتی که به این صورت جمع آوری می شود برای مبارزه با تروریست ها در اختیار نیروهای نظامی محلی قرار می کیرد. ولی این برنامه تا کنون موفقیت چشم گیری نداشته است.
معلوم نیست که اعمال بیرحمانه ارتش، نظیر آنچه که در الجزایر اتفاق افتاد، موجب ترس و هزیمت اسلامیست ها شود. کشورهای ساحلستان جزو فقیرترین کشورهای جهان هستند و مردمان این کشورها دائما در معرض گرسنگی و قحطی قرار دارند. آمادو توره رئیس جمهور ساقط شده مالی می گوید "جوانان این منطقه هیچ شانسی برای یک زندگی خوب ندارند".
اما تروریست ها به نسبت، صاحب امکانات بیشتری هستند و به مردان جوانی که به آنها می پیوندند، ماهانه 90 یورو دستمزد می دهند. علاوه بر آن هر جوان یک کالاشنیکف می گیرد و جیره غذای روزانه دارد به اضافه امکان زورگویی به دیگران.
پس از مدت کوتاهی جنگجویان جدید را به اردوگاههای تعلیماتی که بیشتر در شمال مالی و در مرز شرقی موریتانی قرار دارند، می فرستند. در این اردوگاه ها آنها علاوه بر کار با مسلسل و خمپاره انداز، با قران هم آشنا می شوند. یک طوارقی در باماکو می گوید "وقتی برمی گردند آدمهای دیگری شده اند".
صاحب نظران بر این عقیده اند که وضع جنگجویان اسلامی در مالی, هم به لحاظ تجهیزات و هم تغذیه بهتر از سربازان دولتی است: آنها به بازوکا و راکت های اس آ 7 و سایر سلاحهای مدرن مجهزند. سلاح اصلی آنها وانت هایی هستند که رویشان مسلسل کار می گذارند و به آن اصطلاحا تانک پابرهنه ها می گویند. به دو طرف هر وانت معمولا کیسه های پر از فشنگ برای استفاده جنگجویان پیاده آویزان می کنند.
منشا بیشتر این سلاح ها و مهمات انبارهای اسلحه قذافی هستند. مزدوران طوارقی او پس از فروپاشی رژیم مقادیر متنابهی سلاح و مهمات از آنجا بالا کشیدند و از آنجا که اسلامیست های افریقا به اندازه کافی دلار در اختیار دارند، تهیه سلاح های جدید هم برای آنها مشگلی نیست.
حدود سه سال پیش پلیس مالی در شمال کشور کشف غریبی کرد: یک هواپیمای بوئینگ 727 بدون صندلی که معلوم بود برای حمل بار مورد استفاده قرار گرفته است، وسط صحرا. بررسی های بعدی نشان دادند که هواپیما در گینه بیسائو به ثبت رسیده و آخرین بار از ونزوئلا پرواز کرده است.
این کشف نگرانی ماموران مبنی بر این که کارتل های کوکائین امریکای جنوبی مواد مخدر را در حجم های عظیم چند تنی با هواپیما به افریقای غربی می فرستند، تایید کرد. در مرحله بعدی باندهایی که با اسلامیست ها همکاری می کنند مواد مخدر را در حوضه مدیترانه پخش می کنند. شاید که تا کنون میلیاردها دلار از این طریق به دست آورده باشند.
دومین منبع مالی اسلامیست ها آدم ربایی است. عمر حماها, یکی از فرماندهان اسلامیست ها با تمسخر می گوید "خیلی از کشورهای غربی مبالغ هنگفتی به ما جهادیست ها می پردازند". او در قسمت غربی صحرا آن چنان احساس اطمینان می کند که حتی گاهی می شود به او تلفن زد. صاحب نظران تخمین می زنند که فقط گروه القاعده در مغرب اسلامی طی سالهای گذشته 100 میلیون یورو از سربهاء درآمد داشته است.
باید دانست که تا کنون در حدود نیمی از آدم ربایی ها به مرگ گروگان ها منجر شده اند. در شمال نیجریه تروریست های بوکو حرام سال گذشته یک تکنیسین آلمانی را به قتل رساندند. مهندسین فرانسوی بیش از همه در معرض خطر قرار دارند. موسسه اتمی آرنا متعلق به دولت فرانسه در نیجر درمقیاس وسیعی اوران استخراج می کند. فرانسه به اوران استخراج شده از نیجر وابسته است. حفاظت کامل کارکنان آرنا غیرممکن است. دو سال پیش آدم ربایان حتی در شهر نیامی پایتخت نیجر دو فرانسوی را از یک رستوران ربودند.
آدم ربایی سرآغاز ماهها و شاید هم سالهایی پر درد و رنج برای گروگان هاست. اسلامیست ها برای رد گم کردن گروگان هایشان را بارها و بارها در صحرا با وانت و یا پای پیاده صد ها کیلومتر جا به جا می کنند. دیپلمات کانادایی رابرت فاولر کتابی در مورد دوران اسارتش در دست اسلامیست ها نوشته است با عنوان "فصلی در جهنم".
فاولر پس از 130 روز اسارت در آپریل 2009 آزاد شد. اوتاوا منکر آنست که سربها پرداخته باشد. برعکس، فرانسویان ربوده شده از نیامی حین عملیات نجات گروه های کماندویی فرانسه کشته شدند. حاماها یکی از رهبران اسلامیست ها می گوید "با کوچکترین نشانه ای از حمله، سر گروگان ها را مثل مرغ می بریم".
در حال حاضر حد اقل هفت گروگان اروپایی, اگر آن طور که ماموران امنیتی امیدوارند هنوز زنده باشند, جایی در صحرا چشم انتظار نجاتند. اسلامیست ها تهدید کرده اند که گروگان ها را به تلافی حملات هوایی فرانسه در مالی به قتل خواهند رساند.
نوشته پال هیاسینته مبن / یان پول / تیلو تیلکه
ترجمه: مینوالوندی
تحت عنوان: رویه تاریک آزادی – هفته نامه اشپیگل شماره 5 / 28.01.2013