«میمونی در فضا»
احمدی نژاد، رئیس جمهور منفور رژیم ملایان، در روز 16 بهمن 1391 (4فوریه 2013)، پس از اعلام خبر پوشالی پرتاب یک میمون، برای رفتن بهفضا اعلام آمادگی کرد. دلقک مهوع نظام ضدانسانی آخوندها پیش از این گفته بود: «پرتاب موجودات زنده، یک موش، لاک پشت، کرم و چند سوسک در یک محفظه قابل قبول به فضا و آزمایش موفق وضعیت آنها مقدمه حضور در فضاست و همه دنیا این را متوجه می شوند که ملت ایران هر روز قله های فضا را فتح خواهد کرد».
نمایش مسخره پرتاب موجود زنده به فضا توسط آخوندها، تاکتیک مبتذل رژیم برای انحرافکشاندن اذهان از بحرانهای عظیم سیاسی، اقتصادی و بینالمللی است که ملاها را در آستانه سقوط و سرنگونی قرارداده است.
در فضایی که سیاست ننگین مماشات دولتهای غربی و اعدامهای وحشیانه رژیم ولایت فقیه، بر مردم ایران تحمیل کرده است، این دلقک بیمقدار رژیم، به نمایش مسخرگی و ابتذال و سرسختی در برابر ولیفقیه خونخوار مشغول است. نمی داند که برای ما ایرانیها، کل نظام ولایت فقیه و همه آشغالها و کثافات ناشی از آن، از نوع حزباللهی و اصولگرا گرفته تا بهاصطلاح سبز و زرد و …، یعنی از جناح راست رژیم (جامعه اسلامی مهندسین، جامعه روحانیت مبارز، حزب مؤتلفه اسلامی…) تا جناح بهاصطلاح اصلاحطلب (حزب اعتدال و توسعه، جبهه مشارکت اسلامی ایران، حزب اعتماد ملی، مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران، مجمع روحانیون مبارز، خانه کارگر…) تا حامیان، لابیها و مزدوران خارج کشوریش، مایه ننگ و نفرت و تنفر تاریخی هستند و ما به زودی این پرانتز سیاه و چرکین را از تاریخ میهنمان پاک خواهیم کرد.
«میمونی در زمین»!
عجیبتر از خبر پرتاب احمدینژاد بهفضا، ظاهرشدن قربانعلی حسیننژاد در خبرگزاری فارس، متعلق بهسپاه پاسداران، در روز 12 آذر 1391 تحت عنوان «عضو باسابقة مجاهدین» و «مترجم مسعود رجوی» با «رده معاونت ارگان؟!…» بود.
آویزانشدن آخوندها به چنین موجودی، آن هم در پایان دوران کارآیی بریده مزدوران، هیچ تفسیری جز منتهای استیصال رژیم در برابر مجاهدین و مقاومت ایران ندارد.
درست 30سال پیش، در یونان، در نمایندگی شورای ملی مقاومت، نام این عنصر انگل را به دوایر پناهندگی دادم تا برایش امکان سفر به یونان و اروپا را فراهم کنند. وقتی به یونان رسید، سؤالات زیادی در ذهنم ایجاد شد که پس از سه دهه جوابش برایم روشن شد.
قربانعلی فقط به فکر خودش و مسائل خودش بود. اگر این مسأله حل میشد دیگر به هیچ چیز کار نداشت. آنقدر که شگفتی را برمیانگیخت که در میان مجاهدین چه میکند؟ اما هرکس مجاهد قهرمان و شهید فریده کریمزاده را میشناخت، میدانست که این بار چگونه جابهجا میشود تا بهخوکدانی آخوندها باز نگردد. آنهایی هم که با تاریخ و مجاهدین آشنا هستند میدانند که همواره معتقد به تغییر انسان از شیطان تا فرشته هستند و این شانس را حتی از پاسداران قاتل مجاهدین نیز دریغ نمیکنند. و با چنین سعهصدر و ظرفیتی، او در میان دریایی از انسانیت و فداکاری مجاهدین، به نشخوار خود مشغول بود.
اکنون او بهمأموران وزارت اطلاعات پیوسته و برای لودادن مجاهدان راه آزادی ایران به همراه قاتلان عراقی بهاطراف قرارگاه اشرف بازگشته است و برای کشتار آنها راه نشان میدهد و اطلاعاتش را خرج میکند. اخیراً هم توسط وزارت اطلاعات و سرویسهای مربوطه به فرانسه آورده شده تا در مرحلة سرنگونی رژیم در توطئههای تروریستی علیه مقاومت ایران و مجاهدین خدمتگزار باشد.
«از بهشت بیرون شو و به دوزخ درآی!»
روز 15 دی 1391 (4 ژانویه 2013) سایتهای وزارت اطلاعات رژیم، مطلبی تحت عنوان «روضهگردانی به رسم آمریکایی» را منتشر کردند. در این لجننوشتة وزارت اطلاعات، پهلوان مسلم اسکندر فیلابی، وارث بازوبند جهان پهلوان تختی و یکی از شریفترین و فداکارترین قهرمانان ملی طول تاریخ ایران، مورد حملات هیستریک مأموران وزارت اطلاعات آخوندها و سگهای زنجیری ولیفقیه قرار گرفته است. تنها گناه پهلوان محبوب، که انسانیت و شرافت و مبارزهاش علیه دیکتاتوری خونخوار آخوندی در سه دهه گذشته چند مدار از پهلوانان نامی گذشته ایران فراتر رفته است، ایستادگی و تسلیمنشدن در برابر رژیم خونخوار آخوندی و مقاومتش برای دفاع از ملت بزرگ و بیگناه ایران است که رژیم را این چنین دیوانه کرده است.
از قضا مأمور هتاکی و حملات کثیف و ناجوانمردانه بهپهلوان از جانب وزارت اطلاعات، میترا یوسفی است، که در گذشته نسبتی با ما داشت. اگر وقاحت و هرزهدرآیی رژیم آخوندی را، که اکنون سراپایش را فراگرفته است، از او بگیرید، چیزی جز یک عنصر بزدل و ترسو که در جریان مبارزه با رژیم آخوندی، به تسلیم و خیانت در غلطید و اشرف را ترک کرد و بهسوئد و سپس به ایران و آغوش وزارت اطلاعات رفت، باقی نمیماند.
آن زمان که تسلیم نشده و خیانت نکرده بود می نوشت:
… همین امروز برای افسانه با اشارت و تشبیهات و تعبیرات زیبا نوشتم که این سازمان برپاکترین و معصومترین و عاشقترین و هوشیارترین قلبها و عقلها بنا نهاده شده و آنچه میترا را میآزارد، احساسات و افکار زیادی و بهطور افراطی ایدهآلیستی اوست که خودش را به ایراد و انتقاد و عدم تحمل وا می دارد (میترا یوسفی ـ زیردرختان زیزفون).
اما اکنون در صدها مقاله و مطلبی که بهنفع رژیم آخوندها و علیه مقاومت و مجاهدین خلق ایران مینویسد، هیچ فحش و فضیحت و کلمات موهن و شنیع و دروغهای عجیب و غریبی نیست که نثار همین پاکترین، معصومترین، عاشقترین و هوشیارترین قلبها و عقلها نکرده باشد و شمشیر ولیفقیه و حامیانش را برگردن آنها تیز نکند.
پهلوان البته، از آن گُردهایی است که پنج دهه سرکوبی و کشتار و قدرتنماییهای کاذب رژیمهای شاه و شیخ، او را از میدان بهدر نکرده است و به پاس همین رادمردی و ایستادگی پاکترین، معصومترین، عاشقترین و هوشیارترین ایرانیان و همه قهرمانان ورزشی و ملی ایران (و نه مأموران و حامیان رژیم جمهوری اسلامی) او را سپاس میگذارند.
«سرانجام خیانت»
وزارت دفاع آمریکا و بخش تحقیقات کنگرة آمریکا، در دسامبر 2012، در یک گزارش مفصل 64 صفحهیی، نتیجه تحقیقات خود راجع به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و فعالیتهای جاسوسی و تروریستیاش در سراسر جهان را منتشر کرد. در لابهلای بیش از 30هزارنفر از جاسوسان و مزدوران این وزارتخانه منحوس، دو نام با دو تصویر، به عنوان نمونه مأموران خارجی و ایرانی که به خدمت وزارت اطلاعات درآمدهاند، عبرتانگیز است: ان سینگلتون و مسعود خدابنده!
افشای این دو عنصر پلید، که در 10سال گذشته سردمداری جاسوسان و مأموران آخوندها از زندان اوین تا پارلمان اروپا و آمریکا را برعهده داشتند، نشانه پایان یک دوران و از کارافتادن حربة «اعضای سابق» توسط سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دولتهای مماشاتگر علیه مجاهدین و مقاومت ایران است. همانها که، بخش آرشیو دادگاههای انگلستان، اتحادیه اروپا و آمریکا، مشحون از گزارشهای دروغین و جعلیات سایتهای مربوطهاشان بود. حالا که تاریخ مصرف آنها گذشته و زمان خالیکردن آنها در زبالهدان است، ارتباط آنها با رژیم آخوندی و وزارت اطلاعاتش با جزئیات تمام توسط پنتاگون و بخش تحقیقات کتابخانه کنگرة آمریکا، افشا شده است.
گزارش مینویسد:
«بهکارگیری یک عنصر انگلیسی، ان سینگلتون و همسر ایرانی اش مسعود خدابنده، نمونهیی از آن است که چگونه وزارت اطلاعات، عناصر غیرایرانی را به همکاری وامیدارد. در سال 1996، مسعود خدابنده تصمیم گرفت که از سازمان جدا شود. او بعد با ان سنگلتون ازدواج کرد. بلافاصله پس از ازدواجشان، وزارت اطلاعات آنها را با تهدید مصادره اموال مادر خدابنده در تهران، وادار به همکاری کرد. سینگلتون و خدابنده بعد از آن پذیرفتند که برای وزارت اطلاعات کارکرده و علیه سازمان مجاهدین خلق ایران به جاسوسی بپردازند. در سال 2002، سینگلتون در تهران با دو نماینده وزارت اطلاعات که به سوابق وی علاقمند بودند، ملاقات کرد. او پذیرفت که در ازای نجات جان برادر همسرش که در زندان بود، با وزارت اطلاعات همکاری کند. طی اقامتش در تهران وی تحت آموزش وزارت اطلاعات قرار گرفت و در برگشتن به لندن، سایت ایران اینترلینک را راه اندازی کرد…»
این هنوز آغاز پایان مرحله غدر و خیانت رژیم جنایتکار آخوندی و مأموران و مزدبگیران پست و فرومایه آن است. تا روز محاکمة رژیم و مأمورانش، که مسئولیت کشتار صدهاهزار ایرانی را برعهده دارند، زمان زیادی نمانده است.