آنچه از رسانه های رژیم در پی حملة تروریستی موشکی به لیبرتی به گوش میرسد، یک سؤال مهم را پیش رو قرار میدهد: هدف از این همه پرت و پلاگویی و ایجاد دود و دم چیست؟
البته بیان لاطائلات توسط کارگزاران و رسانه های رژیم چیز تازه یی نیست و همگان با آن بخوبی آشنا هستند. در سی و چهار سالی که از حاکمیت جنایتکارانة آخوندها میگذرد، همیشه این طور بوده که وقتی پای دشمن اصلی و نیروی سرنگون کننده اش به میان می آید از هیچ جعل و دروغی هر قدر هم مفتضح و مایة بیآبرویی برای خودش، ابایی ندارد.
اما برای پاسخ دادن به سؤالی که مطرح شد، لازم است اول برخی از تراوشات آخوندی در مورد حملة موشکی به لیبرتی را از رسانه های رژیم مرور کنیم.
تلویزیون رژیم 21بهمن 91:
تلویزیون رژیم در همان روز 21بهمن، روز حمله به لیبرتی گفت: «منافقین از مدتها پیش تلاش کردهاند تا شرایط زندگی در این اردوگاه را نامناسب جلوه دهند تا زمینة پناهندگی اعضای خود یا بازگشت به اشرف را سریعتر به دست آورند» و «محل پرتاب کاتیوشا منطقه ابوغریب در غرب بغداد اعلام شده که مرکز تجمع بعثیها و گروه القاعده است. با این حال برخی منابع آگاه میگویند منشأ انفجار صبح امروز داخل خود کمپ لیبرتی و با استفاده از مواد منفجرهای صورت گرفته که اعضای منافقین مخفیانه از اردوگاه اشرف با خود برده بودند. در طول سالهای گذشته 100 نفر از این سازمان جدا شده و احتمال داده میشود که آنها بهمنظور توقف روند اخراج در پشت تهاجم به این قرارگاه قرار داشته باشند . لازم به ذکر است که این قرارگاه مرکز تجمع نیروهای القاعده و سایر گروه های تروریستی بود. »
حالا جدای از این که این پرت و پلاگویی ها تا چه حد مایة تمسخر یا تنفر شنوندهاست و این رژیم در قبال مجاهدین تا کجا حاضر است با بیان چنین لاطائلاتی در تلویزیون خودش رسوایی و بیآبرویی را به جان بخرد، به همان سوال ابتدای این بحث میرسیم که هدف رژیم از این دروغ پردازی ها چیست و آن روی سکه این درجه از وقاحت چه تصویری نقش بسته است ؟
در جنگ، تانکها سیستمی دارند که به آن دود استتارمیگویند ، تانک دود غلیظی در فضا می پراکند تا خودش را از چشم دشمن مخفی کند، حال این همه دود و دم و دروغ و تحریف بی حکمت نیست و حقایقی باید با آن پوشانده شود
کافی است نگاهی به وضعیت امروز رژیم بیندازیم تا این حقایق روشن شود: بحران درونیش که به ویژه بعد از ماجرای هفتة گذشته در مجلس ارتجاع، وارد دوران تازه یی شده است ، حتی این اعتراف حیرت انگیز رفسنجانی که میگفت باندها دارند همدیگر را تکه تکه میکنند، مربوط به قبل از این مرحله بود و حالا دیگر کهنه به نظر میرسد. در سایر زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اتمی، منطقه ای و بین المللی هم با چنان بحران هایی مواجه است که در تمام 34سال گذشته به کلی بیسابقه است. در گذشته هم بارها دیده ایم که وقتی ولی فقیه در کنترل بحران درونیش ناتوان میماند، تلاش میکند با حمله به مجاهدین این بحران را به خارج خودش منتقل کند. قبلاً تجربة مشابهش را داشتیم. در اسفند87، در آستانة نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم، خود خامنه ای در ملاقات با رئیس جمهور عراق به او تشر زد که هرچه زودتر قرارداد دوجانبه در مورد نابود کردن مجاهدین را بایداجرا کنید. حملة 6 و 7مرداد هم در سال 88 هم در اوج جنگ و جدال باندها و جناحها بعد از نمایش انتخابات خرداد بود. یک نمونة دیگرش هم در شلیک 1000موشک به قرارگاههای ارتش آزادیبخش در 29 فروردین 1380 بود و این وقتی بود که خامنه ای برای حذف خاتمی از دورة دوم ریاست جمهوری، به یک پیروزی بزرگ و یک ضربة خردکننده بر پیکر دشمن اصلی خودش، به شدت نیاز داشت که البته چون ان حملة گسترده با شکست روبه رو شد، نتوانست در جهت حذف خاتمی اقدامی بکند و یکپایه کردن رژیم آن طوری که میخواست به سال84 افتاد که احمدی نژاد را از صندوق درآورد. حالا الان هم روشن است که خامنه ای برای خروج از بنبست بحران درونی بازهم حمله به دشمن اصلی خودش را با کمک دولت مالکی و در یک طرح مشترک در دستور قرار داده و عملی کرده است . پس واقعیت اولی که میخواهد با این دود و دمها بپوشاند، همین بن بستی است که درآن گیر کرده است . واقعیت دوم هم که ادامة همین بن بست هست، ضعف شدید خودش است که بسیار ناتوانش کرده و قدرت اقدام جدی در حذف و تصفیة باندها را ازوی گرفته است . یعنی عمق طلسم شکستگی ولی فقیه ارتجاع که حالا میخواهد با آن حمله و دود و دمها و دروغ و دغل های بعدی بپوشاند .