خامنه ای در قسمتی از سخنان روز شنبه 28بهمن ما خود ضمن تکرار حرفهای گذشته اش مبنی بر این که مذاکره با آمریکا مسئله یی از رژیم حل نخواهد کرد گفت:
«آمریکاییها نشان بدهند که زور نمیگویند، نشان بدهند که شرارت نمیکنند، نشان بدهند که در حرف و عملشان غیرمنطقی حرف نمیزنند و عمل نمیکنند، نشان بدهند که به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان دهند که در منطقه آتش افزورزی نمیکنند، نشان دهند که در مسائل ملت ایران دخالت نمیکنند، آنچنانی که در فتنه 88 دخالت کردن از فتنهگران پشتیبانی کردند شبکههای اجتماعی رو در خدمت فتنهگران قرار دادند یک شبکه اجتماعی میخواست آن روزها تعطیل کنه برای تعمیرات، گفتند تعطیل نکن برای اینکه بتوانن اثر بگذارن رو فتنه و آتش فتنه، این کارها رو نکنند خواهند دید جمهوری اسلامی یک نظام خیر خواه است، مردم، مردم منطقی هستن، راه تعامل با جمهوری اسلامی فقط اینی است که گفتیم و لاغیر».
وقتی به اظهارات بالا دقت شود روشن میشود که سه شرط اول (زور نگفتن، شرارت نکردن و غیرمنطقی نبودن) حرفهای کلی و پوشال برای لاپوشانی کردن دو شرط آخر است.
اگر لایه لایه دجالگریهای معمول ولی فقیه ارتجاع را کنار بزنیم، حرف اصلی و شرط اصلی خامنه ای این است که از «فتنه» که اسم مستعار قیام مردم ایران و مقاومت ایران برای تغییر رژیم است، حمایت نکن! از آنجا که آمریکا و دولت کنونی آمریکا به طور واقعی، هیچگاه از مقاومت مردم ایران بخصوص در سال88 حمایتی نکرده و در خود آمریکا هم این انتقاد به سیاست آمریکا مطرح هست، حرف خامنهای به طور پوست کنده این است که من و رژیم ولایت فقیه را به همین شکلی که هستم بپذیرید و دست مرا در سرکوب و کشتار در داخل کشور و صدور جنگ و تروریسم در سوریه، عراق، لبنان و هر جای دیگه مطلقاً باز بگذارید.
تا جایی که از این حرفها و شرط و شروط اشاره شده بر میآید، بهنظر میرسد که خامنه ای مذاکره را عملاً تعلیق به محال کرده، اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که خامنه ای بر سر یک دو راهی گیر کرده و در یک بنبست قرار دارد: اگر وارد مذاکره و معامله بشود که باید پروژه ساخت سلاح اتمی را کنار بگذارد و همه پیامدهای آن را نیز بپذیرد. این پیامدها بنا به اذعان خود خامنه ای سلسله یی از عقب نشینی هاست که پایانی ندارد و به معنی جام زهر است. اگر برعکس، بایستد و مسیر رویارویی را ادامه بدهد، به زودی به نقطة تعیین تکلیف و رویارویی نهایی با جامعة جهانی ختم خواهد شد، یعنی با کابوس سرنگونی مواجه میگردد. علت این نوع صحبت کردن هم گیر بودن در همین بنبست است.
به همین دلیل هم هست که این روزها تمام نمایندگان خامنه ای ضمن حمله به احمدی نژاد و هرکسی که دم از مذاکره میزند، تأکید پشت تأکید میکنند که مذاکره با آمریکا فقط و فقط در اختیار خامنه ای است. مثل حرفهای اخیر آخوند احمد خاتمی که ضمن خط و نشون کشیدن برای احمدی نژاد و سایر ایادی رژیم گفت: «بدانید پرونده آمریکا فقط و فقط به دست مقام معظم رهبریست و بس و هیچکس درهیچ مقامی نمیتواند کمترین اقدامی بدون اجازه رهبری داشته باشه».
خب معنی این حرفها کماکان این است که رژیم ولایت فقیه توان حتی یک ذره انعطاف در وضعیت موجود خود را در هیچ زمینه ای ندارد و تکرار این موضع در آستانة مذاکراتی که قرار است رژیم 10روز دیگر در قزاقستان با کشورهای 5+1 داشته باشد، تکلیف این مذاکرات و نتیجة آن را از پیش روشن کرده است و معلوم است که از این دور از مذاکرات هم هیچ چیزی بیشتر از مذاکرات قبلی به دست مذاکره کنندگان نخواهد آمد و در نتیجه تنگی بن بست برای خامنه ای بیشتر از پیش خواهد شد.