مهرداد هرسینی: مزقونچی های وزارتی

باز هم داستان، داستان اشرف و لیبرتی و توطئه های اطلاعات ولایت فقیه و عواملش و سوء استفاده از قومی تحت نام ”خانواده“ و گماشتگان آن است.

تحولات اشرف و جابجائی پایداران آن دیار به زندانی بنام لیبرتی دیر زمانی است  به مسئله ی روز ایرانیان و بسیاری از یاران و دوستداران مقاومت در سراسر جهان و همچنین رژیم سرکوبگر آخوندی و دم و دنبالچه هایش تبدیل شده است. بویژه آنکه کمپ لیبرتی اکنون  خود به تنهائی صحنه  و میدان جنگی است نابرابر و ناعادلانه، اما ملی، پر غرور و  با پشتوانه ی چهاردهه مبارزه برای دستیابی به حاکمیت مردمی  و مقاومت علیه دیکتاتوری مذهبی. در یک کلام لیبرتی و ”مجاهدان بی سلاح“ و یاران شان  به یمن پایداری شان برای دیکتاتوری ولی فقیه، و به خصوص درمرحله سرنگونی رژیم، ”بسیار خطرناک تر“ از گذشته اند.  
واقعیت های صحنه ی لیبرتی، بدون هرگونه دخل و تصرفی، چنین است که اساسا نقل و انتقال رزمندگان آزادی از کمپ اشرف به زندان لیبرتی به صورت اجباری و با جعل، دروغ، سالوس و  سند سازی و مونتاژ عکس و قولها و تعهدات و تضمینهایی که یکی بعد از دیگری توسط نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل یعنی کوبلر نقض شدند، بوقوع پیوست.
آقای طاهر بومدرا را همه ی ما بخوبی می شناسیم و به شخصیت مستقل و شرافتمند وی بدلیل آزادگی و قیام ش برای ارزش های جهان شمول انسانی احترام میگذاریم. شخصی که به پست و مقام خود در سازمان ملل پشت کرد و وجدان بیدار خود را با هیچ کس و هیچ دستگاه و مقامی معامله نکرد. وی مدت طولانی مسئول مستقیم یونامی در رابطه با ساکنان کمپ اشرف  بود و پس از موشک باران سبعانه اخیراز سوی رژیم و شهادت هفت تن از ساکنان بی دفاع زندان لیبرتی و مجروح شدن بیش از یکصد تن دیگر، تصویر جامعی از لیبرتی  ارائه نمود. تصویری که حداقل بسیاری از ما ایرانیان و جامعه جهانی تا آن زمان بدان اشراف نداشتیم.  آقای بومدرا  همچنین  تنها مسئول یونامی است که بدلیل خیانت های مارتین کوبلر در حق ساکنان اشرف و زندان لیبرتی و بدلیل توطئه های پشت پرده میان وی و پاسدار دانائی فر و مالکی و  در اعتراض به چنین توطئه هها و مناسباتی  از سمت خود استعفا داد.
به رغم همه وعده های کوبلر در مورد باز اسکان و تصریحات و تأکیدات او درمورد موقت بودن زمان استقرار در لیبرتی، طی یکسال گذشته ، جز چند نفر انگشت شمار ، هیچ باز اسکانی درکار نبوده و بیش از 3هزار نفر در زندان لیبرتی با شرایطی غیر انسانی زندانی هستند. و انتقال همه ساکنان به کشورهای سوم درآینده نزدیک هم مطلقا هیچ چشم انداز مثبتی ندارد درچنین شرایطی سپاه قدس با برخورداری از امکانات دولت عراق و نیروها و ارگانهایش  در خارج از کمپ لیبرتی ،، خیمه هایش ،، را برای کشتار بعدی برپا کرده است.  
میدانیم که در وضعیت موجود با ماندن در لیبرتی  بویژه بدلیل همکاری های گسترده ی اطلاعاتی و نظامی مالکی با خامنه ای از یک سو و ضربه پذیر بودن این کمپ پناهندگی بدلیل اتاقهای بنگالی و نه سیمانی، تراکم جمعیت ساکنان در سطحی بسیار محدود،  فقدان هرگونه حفاظ و زیر ساخت های ضروری از سوی دیگر، هیچگونه تضمینی برای حفاظت از ساکنان ممکن نیست. نه تنها ممکن نیست ، بلکه خطر و تهدید یک کشتار دستجمعی دیگر هر لحظه امکان پذیر است. به گفته ی آقای بومدرا این مطلب را هم مارتین کوبلر و هم شخص دبیرکل ملل بخوبی می دانند. آنهم در شرایطی که برای خروج احتمالی ساکنان هیچ مقامی تضمینی برای زمانبندی احتمالی نمی دهد. با این اوصاف چند راهکار بیشتر باقی نمی ماند. از آرزوها و خام خیالیهایی خامنه ای و دولت دست نشانده مالکی از قبیل تسلیم شدن و کوتاه آمدن مجاهدین ، که بگذریم که البته  قبل از همه پاسخ خود را از حماسه پایداری و جانفشانی  مجاهدان اشرفی چه دراشرف و چه در لیبرتی دریافت کرده و به نحو خفت باری پی درپی شکست خورده اند، همچنین ادامه وضع موجود و تن دادن به کشتار های بعدی که خواست مشترک خامنه ای و مالکی مقام تسهیل کننده سازمان ملل یعنی کوبلر است ، راهم نه راه حل ، بلکه خود مشکل است،  به درستی کنار بگذاریم.
در شرایطی که مجاهدین تصریح میکنند که حاضرند به هزینه خودشان دستجمعی به امریکا یا اروپا  منتقل شوند ولی کسی پاسخگو نیست،  به طور واقعی ، برای تأمین مسأله مبرم و اورژانس حفاظت و امنیت که در حال حاضر هیچ تضمینی حتی برای کوتاه مدت در داخل لیبرتی ندارد، یک راه حل واقعی بیشتر وجود ندارد و آن  بازگشت به کمپ اشرف است که به دلایل واضح، مستحکم تر و قابل حفاظت است. از جایی که به خوبی می توان مصاحبه ها را ادامه داد  و حل و فصل مسأله باز اسکان و... را پیگیری کرد.  در چنین میدان با چنین مختصات و چنین صحنه ای است که اکنون میتوان   ،، یار و غمخوار ،، اشرفیان و ساکنان لیبرتی را از دشمن و مزقونچی های اطلاعات رژیم تشخیص داد. اتفاقا در این میدان است که سره از ناسره، دوست از دشمن ، خانواده واقعی  با مشتی ،، مزقونچی ،، که خود را خواسته یا ناخواسته در بازی رژیم سهیم کرده و اجازه ی بهره برداری از خود را به رژیم می دهند، چهره می گشاید.
یادمان نرود که ما تجربه ی ،، فامیل الدنگ ،، را نیز در پشت حصارهای اشرف و راه اندازی بیش از سیصد بلندگو ونعره های،، اعدام باید گردد ،، را هنوز در اذهان و حافظه مان داریم. سناریوئی که از اساس و بنیاد به بیت خامنه ای ختم میشد و مزقونچی هایش نیز مشتی ،، خود فروخته  تحت نام به اصطلاح  خانواده بودند. یادمان هست که همین وزارت بدنام اطلاعات که اکنون برای،، ساکنان لیبرتی ،، اشک تمساح میریزد و،، عملا از حفظ وضعیت خطرناک موجود لیبرتی و از کشتارهای بعدی البته تحت پوش شعار بدون پشتوانه ،، رفتن به خارج از لیبرتی ،،  دفاع میکند،  چگونه خانواده های آنان  را بدلیل ،، دیدار بستگانشان،، در اشرف به سیاهچال های اوین و کهریزک و به زیر شکنجه میبرد. چگونه آنان را در زندان تمام کش میکند.  با توطئه و دسیسه های همین ارگان سرکوبگر است که اکنون بسیاری از  پرونده های آنان در دستگاه قصابیه ی آخوندی رسیدگی و احکام طویل المدت زندان و شکنجه صادر می شود. همان دستگاه مخوفی که به موازات  در داخل کشور  هر صدائی را بی رحمانه شناسائی و سرکوب میکند.
با این شرائط اکنون خواست ،، خروج مستقیم به خارج از لیبرتی،، در حالیکه هیچ کسی پاسخگوی این خواست نیست و تضمینی نخواهد داد، عملا  به معنی ادامه زندانی بودن در لیبرتی است و این همان  خواست و طرح رژیم برای نگهداشتن و طولانی کردن پروسه ی پناهندگی ساکنان لیبرتی با هدف ،، کشتار دستجمعی،، آنان است. بازگشت ساکنان لیبرتی  به اشرف اکنون خواسته ئی اصولی و بهترین راه حل برای حفاظت از جان بیش از 3100 تن از مجاهدان آزادی است. این خواسته را در جای جای ایران و در بین تمامی ایرانیان آزادیخواه در سراسر جهان  به یک وظیفه و خواسته ی بحق ملی و مبرم تبدیل می کنیم و هرگز از تهدیدات ،  سیاه بازی و شانتاژها ی های رژیم و اطلاعات منفورش و تمامی مزقونچی های آن  در هر لباس و با هر چهره ئی، حتی تحت نام  به اصطلاح ،، خانواده،، و گماشتگان آنها  نباید ابائی داشت.

5 اسفند 1391