روزی که در تاریخ انقلابی زنان حک شده
برای هزار زن قهرمان اشرف و لیبرتی و مبارزات قهرمانانه زنان ایران بر علیه دیکتاتوری آخوندی
برای تاکیید مجدد این واقعیت که مبارزات زنان جهان گره خورده است و مقاومت و پایداری زنان و مردان مبارز لیبرتی، فصل نوینی در ارتقاء مقام زنان پیشتاز جهان رقم زده اند.
با هزار تبریک به شما نوآوران سترگ که بار مسئولیتی را که دیگر جنبش ها نتوانستند بدوش بکشند، ببارنشانده اید.
گزیده ای از کتاب خاطرات آمریکای لاتین
قرار ملاقات با آقای سرجیورامیرز (۱) معاون رئیس جمهور پیشین ساندنیست بطور اتفاقی برای روز هشت مارس تنظیم شد. قصد دارم با او در مورد مبارزه زنان و شرایط بعد از انقلاب ساندنیست هم صحبتی بکنم. دوست دیرینه ام لوییزا، که یکی از زنان پیشکسوت ساندنیست و رابط ملاقات است، من را همراهی می کند. بواسطه این آشنایی ها و تاریخچه کار و زندگی در نیکاراگوئه وکشورهای دیگر آمریکای لاتین، زمینه کافی در مورد وضعیت زنان این منطقه جغرافیایی موجود است. اما برای من سوال مهم این است- با تمام زحمات و ایثارها چه بر سر زنان چه آمده و جایگاه اجتماعیشان کجاست؟
قبل از ملاقات، کتاب اخیرآقای رامیرز با عنوان -خداحافط دوستان-(۲) را تماما خوانده ام. رامیرز علاوه بر سیاستمدار بودن، یکی از برجسته ترین نویسندگان آمریکای لاتین به شمار می رود. یکی از قسمتهای تاریخی کتاب شرح فعالیت های سیاسی ساندنیست ها قبل ازانقلابشان است. رامیرز که در آنزمان با خانواده اش در تبعید و در آلمان مشغول نویسندگی بود، مسئولیت های بخش روابط بین المللی و تماس با شخصیت های سیاسی و مبارزاتی جهان را به عهده داشته است.
لوییزا هم کتاب را خوانده است و یاد آوری می کند که این سری ملاقات ها برای جلب حمایت از مقاومت ایران، آنهم در شرایطی که رژیم ایران حسابی در آمریکای لاتین پا سفت کرده است، باید یرای زامیرز تداعی کننده فعالیت های خودشان باشد.
میزبان ما در منزلش از ما استقبال می کند. در سالن پذیرایی انواع اثرهای هنری منجمله تابلو و مجسمه های هنرمندان محلی به نمایش گذاشته شده اند.
برای رامیرز فعالیت های زنان ایرانی و نقش بی سابقه شان در مقاومت ایران بسیار جالب است. از من می پرسد، آیا درست شنیدم، بیش ازنیمی از پارلمان شورای ملی مقاومت را زنان تشکیل می دهند؟ و بدون تردید، حمایت خودش را اعلام می کند.
بیش از هر جنبه دیگری تاکید او بر نقش رهبریت، بویژه زنی درسکان است که سازماندهی گسترده ای را بطور متداوم، بدون خلل و برای بیش از ۳۰ سال پیش برده است.
قبل از اینکه سوال کنم، رامیرز پیش دستی کرده و گله وار می گوید، کاشکی با تمام زحمتهایی که زنان مبارز ما برای به ثمررسیدن انقلاب کشیدند، می توانستند از حقوق برابر برخوردار باشند. ؛چرا نشد؟؛ سوال می کنم. توضیح میدهد ؛ شاید اگر ما مردها حاظر می شدیم زنان را در رهبری ساندینست بپذیریم، حتی یکی از تیم ۱۰ نفره رهبری اگر زن بودند یا فرمانده شجاعمان خانم دورا ماریا تلز(۳) بود، می توانستیم برابری زنان و مردان را در سطح جامعه اشائه دهیم. ولی اکثریت متعهد نبودند.؛
قبل از خداحافظی، آقای رامیرز نسخه کتابش را امضا کرده و می نویسد:
برای زنان و مردان مبارز و برابر مقاومت ایران
و
بوای زنان و مردان برابر ایرانی آزاد
با کمک آقای رامیرز، قرار ملاقات با خانم دورا ماریا تلز به سرعت و برای روز بعد تنظیم شد.
با سابقه فعالیت وی ازدهه هشتاد زمانیکه در نیکاراگوئه بسر می بردم آشنا هستم. برای کشورش یک شخصیت تاریخی است. در پروسه مبارزاتی شان، در حالیکه ۲۲ سال سن داشت، با نام مستعار ؛فرمانده ۲؛ عملیات اشغال کاخ کنگره دیکتاتور سوموزا را به عهده گرفت. این یکی ازمهمترین علمیاتی بود که ضربه بنیادین به ساختار دیکتاتوری وارد کرد. بعد از انقلاب، خانم تلز، وزیر بهداشت بود و بکی از موثرترین بسیج های بهداشت و درمان سراسر کشور را با موفقت هدایت کرد.
درمنزلش من و لوییزا را پذیرفت. البته ایندو همدیگر را از دوران انقلاب می شناسند. پیشاپیش لوییزا به او توضیح داده بود که من از سالهای اولیه انقلاب در کشورشان حظور داشتم و بعدا در دوران جنگ داخلی، به عنوان یک فعال حقوق بشری در منطقه جنگی کار می کرده ام . خانم تلز گفت ؛ یقین دارم که شما تنها ایرانی یا زن ایرانی هستید که در آن دوران در کشور بودید. چون من از حظور خارجیان و ملیتشان در منطقه جنگی با خبر بودم.؛
بهرجهت، از مقدمات گذشته، این نوع ملاقات ها توضیح زیادی درخصوص دلایل مبارزه و مقاومت نیاز ندارد. طرفین حرف همدیگر را خوب می فهمند، خودشان تجربه های مشابهی داشته اند.
از او در مورد جایگاه زنان در فردای بعد ازانقلاب سوال می کنم. و او می گوید که - تنها تضمین برای پایداری حقوق زنان همان پروسه ای است که زنان مقاومت شما طی کرده اند. به این معنی که جایگاه برابر زنان در حین پروسه مبارزاتی تثبیت شود و رهبریت زنان آنهم نه به عنوان تک نمود بلکه در اکثریت آن دوام و قوام پیدا کند. بدین ترتیب است که در فردای انقلاب، نسل زنان مجرب و مبارز در سراسر کشور نقش تعیین کننده خواهند داشت و نمی توان حقوق آنها را نادیده گرفت.
شما دراین زمینه از جنبش های دیگر بسیار پیشرفته تر هستید، چون جنبش مدنی زنان ایران هم درواقع پیشتاز مبارزه ضد دیکتاتوری است.-
از خانم تلز سوال می کنم: آیا در آنزمان رهبریت حزب ساندنیست موافق شرکت دادن زنان در رهبریت نبود؟ پاسخ می دهد، خیر. آنها همان موقع در جلسات رآی گیری داخلی، مردان رهبر را مجددا انتخاب کردند و در پاسخ به این سوال که چرا زنی با سابقه من را در هیئت رهبری شرکت نمی دهند، دانیل اورتگا تاکید کرد که جامعه هنوز برای نقش زن در رهبری آماده نیست.
بعد از این ملاقات در حال قدم زدن درمحله ای که بسیاری ازرهبران قدیمی زندگی می کنند و چند پلیس در گوشه کنارمشغول محافظت هستند، با لویزا گپ می زنیم.
سرش را تکان می دهد و متفکرانه می گوید - اگر در آن سالهایی که به ویژه ما زنان مبارزه می کردیم، رهبریتی مثل مقاومت شما داشتیم و حقوق زنان را به جای واگذار کردن به آینده، همان قبل از انقلابمان تضمین می کردند، برای احقاق حقوق برابر زنان، از چهل سال پیش تا یک آینده نا معلوم در تلاش نبودیم.
درچهره لویزا یاس و ناامیدی دیده نمی شد. با آشنائی مقاومت ایران، او تداوم مبارزه زنان کشورشان را در نسل دیگری از زنان و در نقطه ای دیگری از دنیا مشاهده می کرد…و من با خود فکر می کنم…آیا زنان مقاومت ایران می دانند که ثمره مبارزه شان، تنها متعلق به زنان ایرانی نیست؟
لویزا مرا از فکر در آورده و یاد آوری می کند که ملاقات بعدی درکشور ال سالوادر و با خانم نیدیا دیاز(۴) از فرماندهان پیشین ارتش آزادی بخش فارابوندو مارتی، برنامه ریزی شده است….
دکتر صوفی سعیدی
عضو انستیتو گلوب کرافت - دانشگاه روابط بین المللی ژنو
1- Sergio Ramirez
2- Adios Muchachos
3- Dora Maria Tellez
4-Nidia Diaz