چیزی که این نمایش را متفاوت ازسوابق تکراریش در رژیم نموده است، دعوای علنی و واقعی درون باند حاکم تحت عنوان «اصولگرایان» با خودشان، برای تصاحب این منصب مهم در این رژیم استثنایی است.
اصل موضوع انتخابات رژیم به هر شکلی که برگزار شود، برای این جنایتکاران بی رحم، دست بالا داشتن در قدرت برای چپاول بیشتر است و نه چیز دیگر!
عامل جدید و جدی این جنگ قدرت، ترس باندهای درگیر، از حاصل و نتیجه آن و تاثیرش بر آینده و سرنوشت تک به تک آنهاست. تضادها و درگیری ها به جایی رسیده که هر دسته و گروه، در صورت باخت، تصویری تیره برای آینده خود می بیند. تصور این باندها این است که برنده شدن حریف در این بازی قدرت، نه تنها دست آنها را خواهد بست بلکه آنها راهدف انتقام گیری طرف برنده قرار خواهدداد. به این دلیل این انتخابات، در تاریخ حاکمیت این رژیم ددمنش، هم در شکل برگزاری و هم به اعتبار نتیجه ای که از آن حاصل می شود، دارای اهمیت ویژه ای است.
تضاد محوری در بطن این نمایش، برای باندهای مختلف «اصولگرا» که به ولایت فقیه اعتقاد دارند، و همچنین در میان باندهای مغلوب رژیم، اعم از اصلاح طلب یا مستقل که به «ولایت فقیه» التزام دارند، در شکل و نحوه برگزاری این نمایش نهفته است. یعنی آنها نه به محتوای «ولایت فقیه» کار دارند و نه اختلافی در ادامه یافتن این نظام پلید.
دستجات و باندها و افرادی در درون و بیرون نظام در داخل و خارج کشور، امید بسته اند که این نمایش «رقابتی» باشد تا بزعم خودشان رای «مردم» به حساب آورده شود وآنها بتوانندسهمی از قدرت را تصاحب کنند.
هم باند «اصولگرای» احمدی نژاد، در تضاد با همگنان خود در این طیف، دنبال این فکر هستند، هم اصلاح طلبان درون نظام و هم کسانی مثل رفسنجانی و باندهای طرفدارش. این آخری البته همه چیز را کنترل شده میخواهد حتی رای «مردم» به خود و دارودسته اش را.
به این ترتیب، می توان گفت که اختلاف اصلی باندهای غالب و مغلوب نظام، در «رقابتی» بودن یا «مهندسی» شدن این نمایش انتخاباتی است. به عبارت دیگر رئیس جمهور جدید نظام را بعضی، بنا به مصالح باندی خود، «منتخب» و بعضی به همان دلایل «منتصب» می خواهند.
در باند اصولگرایان مطیع ولی فقیه، منهای احمدی نژاد که از این دسته فاصله گرفته تا شانس خود و کاندیدای مورد نظرش را بالا ببرد، تا این تاریخ چندین کاندیدا معرفی شده اند که حکایت از تشتت درونی آنها دارد. اینها منتظرند ولی فقیه طبق یک «عادت» قدیمی، یکی از آنها را تعیین و از صندوق بیرون بیاورد.
این دسته از اصولگراها با تکیه به شناختی که از روش و عملکرد متمرکز شورای نگهبان در حذف کاندیداها دارند، هیچ شانسی برای طیف اصلاح طلب، چه معتدل و چه غیر معتدل، قائل نیستند و خطری از این طرف احساس نمی کنند. باید اذعان کرد که این برداشت آنها غیر منطقی و غیرواقعی نیست. چونکه نه نظام ولایت فقیه ونه خود خامنه ای در وضعیت و شرایطی نیستند که بخواهند «آزموده» را بیازمایند.
اما ترس آنها از احمدی نژاد و باندش، که سر به شورش برعلیه سردسته نظام برداشته، واقعی است. آنها هر روز شاهد حرفهای درشت وتوهین آمیز و استهزاء و تحقیر نسبت به «عمود خیمه نظام»، از طرف «پاسدار هزارتیر» ی که خودشان بر تخت نشاندند، هستند و سکوت «ولی نعمت» خود در مقابل این کارهای بیسابقه و «بنیان کن» احمدی نژاد را که بنیادهای فکری و فقهی و اجتماعی و حیاتی آنها را هدف گرفته است نمی فهمند و درک نمی کنند. به رغم توپ و تشرهایی که بعضی از اراذل این طیف به احمدی نژاد و باندش می زنند، پاسخهای تحقیر آمیز او را بالاجبار قورت می دهند و گیج و منگ شاهد بالا گرفتن «گستاخی» های او هستند.
در اینجا دو فرض بصورت سئوال مطرح است. یکی اینکه اگر خامنه ای در وضعیت فلاکتباری که دارد، مجبور به تسلیم در برابر «حریف طلبی» مخرب احمدی نژاد بشود و کاندیدای او را به طریقی از فیلتر نوکرانش در شورای نگهبان بگذراند، آیا می شود منتظر یک انتخابات «رقابتی» بین باندهای درونی نظام آخوندی بود؟
فرض دوم، بازهم بصورت سئوال: اگر خلاف این رفتار کند و با روش «انتصاب» بخواهد مزدور دیگری از باند زیر فرمانش را که «خصوصیات خوب همین رئیس جمهور منهای بدیهایش» را داشته باشد، به کرسی بنشاند، با سرکشی خطر آفرین او برای کل نظام چه خواهد کرد؟
از این نوع سئوالات و جوابهای مختلفی که از جنبه های گوناگون می شود به آنها داد که بگذریم، احمدی نژاد نشان داده است که برای رسیدن به خواسته هایش هرکاری خواهد کرد حتی در صورتی که بتواند به قیمت برهم زدن اوضاع کل نظام.
این قصد پاسدار هزار تیر که حاصل و نتیجه سی وچند سال حاکمیت فلاکت بار این رژیم بر ایران است، اگر واقعیت داشته باشد، دقیق و محاسبه شده است. گفته می شود اگر کاندیدایش حذف شود اوضاع را بشکلی در می آورد که ولی فقیه مجبور شود از انجام این نمایش خودداری کند که قاعدتا به معنای ادامه همین دولت تا آینده ای نامعلوم است؛ اگر از فیلتر بگذرد، دست او برای تحمیل کردنش به نظام بسیار بازتر و شانسش بیشتر از قبل می شود. احمدی نژاد اطمینان دارد که طبقات پایین و اقشار متوسط جامعه ایران به او و دولتش اقبال دارند و این موضوع خود را در استقبال ازکاندیدایش نشان خواهد داد.
این توقعات و انتظارات اگر چه در یک انتخابات دمکراتیک در یک کشور آزاد معنی می دهد و واقعی است، اما در نظام ولایت فقیه نه معنی دمکراتیک دارد و نه آزادی و رفاه با خود می آورد.
برگزاری انتخابات به شکل مضحک و کاملا «مهندسی» شده طبق روال همیشگی این رژیم در درجه اول برای نشان دادن این امر به جهانیان است که این رژیم هرچند جنایتهای بی سابقه ای در ایران و جهان صورت داده و می دهد، اما در آن «انتخابات»، بعنوان نمود دمکراسی که جهان خواهان آن است، انجام می شود و مقامات توسط مردم ایران به قدرت می رسند. این البته دروغی بیش نیست اما متاسفانه مورد استفاده بسیاری از رسانه های بین المللی برای مشروع نشان دادن این رژیم ددمنش قرار می گیرد و «سود» آن به جیب رژیم و شرکای بین المللیش سرازیر می شود.
دلیل دیگر و مهمی که رژیم از برگزاری این نمایشات دنبال می کرده و می کند، جابجایی مهره ها و عوامل خود و مقاماتی است که یا تازه به صحنه آورده یا تصمیم به بالا یا پایین بردن آنها گرفته است. خمینی در شروع نظامش این روش را بکاربرد و به عواملش تحمیل کرد. اینکه دیده می شود که در مقطع انتخابات همه مقامات و دست اندر کاران جنایات رژیم بشدت به تکاپو می افتند تا جایی بهتر و مهمتر در استخوان بندی این نظام برای خود پیدا کنند، از اینجا ناشی می شود.
در مقطع کنونی خامنه ای در مقابل یک دو راهی قرار دارد و ظاهرا هنوز انتخاب خود را نکرده است. هدف و قصد او منصوب کردن جنایتکار دیگری بر کرسی ریاست است که نه تنها از احمدی نژاد و سیاستهای بی دنده و ترمز و جنایتکارانه اش در مقابل مردم ایران و جهان چیزی کم نداشته باشد، بلکه روی او را هم سفید کند. آیا ولی فقیه در این امر موفق خواهد شد که حرف آخر را بزند؟ در این مورد تردید بسیار است. چون در مقابل خود کسی را دارد که از ضعفها و کمبودها و انحرافات او و نظامش، بخوبی اطلاع دارد و بی دنده و ترمز، ترفندهای ولی فقیه را در این مورد خنثی می کند. احمدی نژاد خود را تنها فردی می داند که قادر است میراث خمینی یعنی نظام ولایت فقیه را ،حتی با نفی روشهای بنیان گذارش، به شکل دیگری حفظ و نگهداری کند و در این راه با کسی سر سازش نشان نمی دهد.
از اینها گذشته رقبای سابقا قدرتمند احمدی نژاد هم که تعداد شان کم نیست، با ولی فقیه سر سازش و همکاری ندارند و در این دعوا هیچ میلی به حمایت از این یا آن نشان نمی دهند. آنها مثل کفتارهای گرسنه منتظر نتیجه این دعوا در راس نظام هستند تا از این نمد کلاه خود را ببافند.
«انتخابات رقابتی»، هم به دلیل خصلت دمکراتیکش و هم روی آوری مردم به صندوقهای رای و حضور آنها در خیابانها، با خطرات قابل تصور برای نظام منفور آخوندی، برای رژیم و ولی فقیه آن، کابوسی سیاه و تحمل ناپذیراست. هر نمایشی تحت این عنوان در این رژیم، مسخره است و فرسنگها با انتخابات آزاد فاصله دارد.
آن چیزی که می ماند، یا عدم برگزاری این نمایش است یا صحنه ای از جنگی سرنوشت ساز در میان کفتارهای بی سرو پای ولایت که برای سهم بیشتری از قدرت به دریدن هم مشغولند. طوفان سهمگین خشم مردم برای برکندن ریشه این نظام پوسیده در چنین عرصه ای می تواند به وقوع بپیوندد.
22 فروردین 1392 (11 آوریل 2013 )