چرا این خواست راه حل تضمین امنیت و حفاظت در شرایط کنونی است؟
شرایط سیاسی – امنیتی که مجاهدین لیبرتی در آن قرار دارند چیست؟
در آستانه حرکت اشرفیان به لیبرتی همه ارگانهای بین المللی و مقامات مسئول دست اندرکار بر این مسأله تاکید کرده بودند که امنیت و حفاظت مجاهدین اشرفی از زمان جابجایی از اشرف به لیبرتی تا پروسه بررسی کمیساریا در لیبرتی و تا اعزام آنها و باز اسکان در کشور ثالث تامین و تضمین شده است و خود را در این زمینه متعهد و مسئول میداستنند، از جمله یونامی و شخص کوبلر بدنبال امضای توافقنامه با دولت عراق، کمیساریای عالی پناهندگان، وزیر خارجه آمریکا خانم کلینتون به هنگام اعلام طرح خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا به شرط رفتن از اشرف به لیبرتی، سفیر وقت آمریکا در عراق و ....
علیرغم همه تاکیدات مقامات و ارگانهای مسئول، ولی حمله موشکی جنایتکارانه به لیبرتی در 9 فوریه 2013 نشان داد که اولیه ترین مسئله ای که در لیبرتی وجود ندارد امنیت و حفاظت است. تضمین ها و تاکیدات اعلام شده، توسط تروریستهای وابسته به رژیم آخوندی و دولت دست نشانده اش در عراق به سهولت نقض میشود و دولت مالکی و نیروهای نظامی تحت امرش به هر جنایتی دست میزنند ولی از ارگانهای بین المللی و مقامات مسئول خبری نیست، فرار را بر قرار ترجیح داده اند و امنیت و حفاظت اشرفیان قربانی شده است. گرچه بعد از حمله جنایتکارانه، هر روز تهدیدات رژیم آخوندی و سردژخیم مصلحی و مالکی و مزدوران شان همچنان ادامه دارد ولی سازمانهای بین المللی و مقامات ذیربط تضمین و تعهد خود را پاسخگو نیستند . سهل است، فاجعه بارتر آنکه بجای تعقیب قاتلان و جنایتکاران و به مکافات رساندن آنها، همان ارگانها و مقامات تلاش میکنند با ترفندها و تاکتیکهایی مسأله اصلی که همان امینت و حفاظت است دور برزنند، قربانی را آرام سازند و شرایط را به حال عادی برگردانند و جنایت علیه بشریت را به فراموشی بسپارند. با مطرح کردن انتقال تعدادی از ساکنان، به کشور آلبانی و...اصل قضیه را لوث کند و اوضاع را سر خود اشرفیان و مجاهدین خراب کند. و در نتیجه بالاترین خدمت را به آخوندهایی جنایتکار و مالکی بکند و بالاترین خیانت را در حق مجاهدین اشرفی مرتکب شود و سازمان ملل و ارگانهای بین المللی و وظایف و قوانین آنرا در پای جنایتکاران قربانی کند.
بر اساس این ترفتند ها شاهدیم که اکنون پس از گذشت متجاوز از دو ماه از این حمله جنایتکاران و شهادت 8 مجاهد اشرفی و مجروح و مصدوم شدن متجاوز از 100 نفر که وضعیت برخی از آنها همجنان وخیم است، هنوز می نیمم های خواسته های امنیتی و حفاظتی برای لیبرتی تامین نشده و مجاهدین اشرفی در آن بدون هیچ سرپناه و سنگری مانده اند و دولت عراق از تأمین هر امکان امنیتی برای آنها جلوگیری میکند. این وضعیت در شرایطی است که تهدیدات تروریستی همچنان اوج میگیرد و آخوند مصلحی وزیر گشتاپوی ملایان برای سرکوب مجاهدین اشرفی و توطئه علیه آنها بدست مالکی به عراق رفته و طرحهای توطئه گرانه خود را به او دیکته کرده است. کوبلر نیز برای خوش خدمتی و به دولت مالکی و اربابش رژیم آخوندی در همین رابطه هیزم بیار معرکه شده و ضمن پراکندن سیلی از دروغپردازی ها و اتهامات رذیلانه علیه مجاهدین، به منظور توجیه فشارها و قتل عام بعدی آنها، خودش را از هر مسئولیتی مبرا میکند تا بار دیگر قربانی مقصر جلوه دهد.
گرچه خیانت پشت خیانت بسیار آشکار است و در کمال وقاحت و دریدگی هم اعلام میشود. اما با سفر آخوند مصلحی به عراق و اعلام مشخص طرحها و توطئه های رژیم علیه اشرفیان که همزمان است با تهدید های کوبلر علیه اشرفیان و جا خالی دادن کوبلردر قبال مسئولیت یونامی و سازمان ملل، بخوبی روشن می شود که جنایاتی که رژیم آخوندی و مالکی تا کنون تحت پوش سازمان ملل و یونامی و کوبلر علیه اشرفیان مرتکب شده اند به پایان خود رسیده است، و از آن مهمتر مشخص شده است که آنچه در لیبرتی میگذرد هیچ چیز بجز جنگ رو دررو و مستقیم مجاهدین اشرفی با رژیم حنایکار آخوندی نیست، وقتی خیانتهای کوبلر و ...با پایداری اشرفیان برملا شده و کارآیی آن برای رژیم آخوندی و دست نشاندگانش در عراق به نقطه پایانی خود رسیده است و ترفندهایش به دلیل خیانتها به شکست انحامیده است.
چه باید کرد؟
در چنین شرایطی که مسئله اصلی امنیت و حفاظت اشرفیان مستقر در لیبرتی است چه باید کرد؟ راه حل واقعی، کدام است؟ اشرفیان چه باید بکنند؟ حامیان و یاران مقاومت و مجاهدین چه باید بکنند؟
به راستی وقتی تلاشهای همه جانبه و خائنانه ای صورت میگیرد که جنایت در لیبرتی به فراموشی سپرده شود! وقتی با ترفند و طرح اعزام چند نفر به کشور ثالث تلاش میشود که مسأله اصلی امنیت دور زده شود! وقتی علیرغم تهدیدها و توطئه ها، دولت عراق مستمرا در برابر هر اقدام امنیتی در لیبرتی کارشکنی میکند! وقتی رژیم آخوندی و نماینده اش مصلحی مستمرا و رسما تهدید میکند! چه باید کرد؟
مجاهدین اشرفی که این نبرد رو در رو با رژیم را هم از قبل دیده و هم می بینند، ضمن اعلام اینکه پروسه انتقال آنها از اشرف به لیبرتی برای اعزام به کشور ثالث، جز فریب و خیانت و جز برای نا امن کردن کمپ آنها جهت قتل عامهای بعدی نبوده است، یک صدا فریاد برآورده اند که اولویت با مسئله امنیت است، این امنیت باید برای همه مجاهین مستقر در لیبرتی همزمان تامین شود: یا اعزام همگی به کشور ثالث و یا بازگشت به اشرف با امکانات امنیتی بالاتر. آنها کسانی نیستندکه آمدنشان به خارج کشور برای دربردن جانشان و برای پشت کردن به مبارزه باشد.
بنابراین حامیان مقاومت و اشرف نشانان در سراسر دنیا و کسانیکه از رزمندگان آزادی دفاع میکنند و خانواده هایی که به فکر عزیزانشان در تلاش و کوشش هستند قبل از هرچیز باید بدانندکه خواست خود آنها چیست؟ مسأله اصلی شان کدام است؟ ؤ آنها راه حل مسأله را چه میدانند؟ همچنین باید بانند که دشمن برای ادامه سرکوب و ضربه زدن به اشرفیان چه طرحها و توطئه هایی دارد؟
کسانی که تحت عنوان خانواده و یا حمایت از رزمندگان آزادی خواستها و فراخوانهایی را مطرح میکنند که مجاهین اشرفی از آن فاصله دارند واز آن متنفرند و آنرا توطئه و طرح رژیم علیه خودشان میدانند، در حقیقت آب به آسیاب دشمن میریزند، حرف و خواسته رژیم را رله و تکرار نموده و تیغ جلاد را بر گلوی آنها تیز میکنند.
وقتی اشرفیان مستقر در لیبرتی تضمین امنیت خود را در باز اسکان همه با هم می بینند و یا در بازگشت به اشرف جستجو میکنند و بر آنها به عنوان راه حلهای واقعی و قانونی برای حفاظت خود تاکید میکنند، هرگونه خدمت به آنها از طرح همان خواستها و پیگیری آنها در سطح بین المللی میگذرد، چیزی که مقاومت ایران از همان آغاز انتقال به لیبرتی بر آن تاکید کرده است و پس از حمله جنایتکارانه به لیبرتی به یک خواست مبرم بین المللی تبدیل نموده است و این وظیفه ضروری و قطعی هر ایرانی آزاده و شریف و هر حامی مجاهدین اشرفی است .
تکرار شعارها و خواسته ها و تبلیغات دشمن علیه مجاهدان اشرفی در زندان لیبرتی و دور زدن مسأله مبرم و مقدم آنها یعنی امنیت دستجمعی آنها تحت هر عنوان ، منجمله خانواده، و تحت هر بهانه منجمله دلسوزی برای مجاهدین در زندان لیبرتی، هیچ تاثیری مثبتی که ندارد، هیچ. بلکه آتوهایی است در دست رژیم و مزدورانش در عراق و همدستان بین المللی اش تا علیه مجاهدین اشرف بکار گیرند. آنها در زمره همان «فامیل الدنگ»ی هستند که همراه مزدوران رسمی وزارت اطلاعات به ورودی اشرف میرفتند و با 300 بلندگو شبانه روز، از هیچ لجن پراکنی و تهدید و شانتاژی علیه مجاهدین فروگذار نمیکردند و درعین ابراز دلسوزی و اظهار نگرانی در مورد سلامت آنها خواستار این بودند که هرچه سریعتر اشرف و عراق را ترک کنند.
تکرار این نوع دلسوزیها از جانب هرکس و تحت هر عنوان، در ورای هر رنگ و لعابی که به دعاوی و شعارهایش بدهد، هدفی جز عملی کردن خواسته رژیم یعنی جدا کردن افراد از مبارزه و همرزمانشان و رفتن پی زندگی خود در سواحل امن و سرگرم کردن خود منجمله در کافه های اینترنتی با باندرول مبارزه ولی عملا نه علیه رژیم بلکه عمدتا علیه دشمن اصلی رژیم . تلنگرشان به رژیم هم در اوج خود به گرد فرمول 20-80 سعید امامی هم نمیرسد، که صد البته مجاهدان اشرفی با پایداری قهرمانانه و با غریو هیهات خود، داغ چنین آرزوهایی را بر دل آخوندهای حاکم و مزدوران گمنام و بدنام و پادوهای ریز و درشت آنها گذاشته و میگذراند، بگذریم از اینکه مدعیان کذایی، مسأله مبرم و حیاتی مجاهدان اشرفی در زندان لیبرتی را که امنیت و حفاظت است عالما عامدا نادیده گرفته و فراتر از آن جنایات رژیم آخوندی و دولت مالکی علیه آنها را به خود مجاهدین نسبت میدهند. این یعنی شستن و لیسیدن دستهای خونین جلاد و یعنی همنوایی با منطق جلاد که قربانی را مسؤل خون خود معرفی میکند.
اما تا آنجا که به انسانهای شریف و ایرانیان آزاده مربوط میشود، به خصوص در خارج کشور، در رابطه با اشرفیان قهرمان و پایدار در سهمگین ترین شرایط، چه وظیفه ای جز حمایت و دفاع از خواستها و نیازهای آنها, و چه وظیفه ای جز تلاش ماکزیمم و جنگ صدبرابر برای تحقق همان خواستهای آنها داریم؟