م. آزاده: مذاکرات آلماتی نقطه عطف در شکست

در دومین دور مذاکرات کشورهای 5+1 با رژیم آخوندی بر سر بن بست اتمی در آلماتی قزاقستان؛ شاهد عملکرد مکافات قانونمند مماشات با یک رژیم ضد بشری بودیم که در آن هردو طرف مذاکره یعنی کشورهای مذاکره کننده و رژیم آخوندی از یک نقطه عطف عبور کردند.

«نقطه عطف» در «شکست».  کاترین اشتون رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که مذاکرات را با رژیم ایران هدایت میکرد، پس از پایان مذاکرات دو روزه، در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد: مذاکرات نشان داد که دو طرف در جوهر و ذات موضوع بسیار فاصله دارند… بی پاسخ گذاشتن سوال خبرنگار رژیم در پایان همین جلسه از سوی خانم اشتون البته نتوانست روی این شکست سایه بیاندازد یا آن را کمرنگ کند… سیاست کشورهای غربی در اتخاذ راههای میان بُر در برخورد با موضوع اتمی و موضوع تروریسم رژیم و ابراز نگرانی های بی خرج برای غرب و بی ضرر برای فاشیسم دینی با محتوای عمیقا مماشات جویانه، در آلماتی بی حاصل بودنش را نشان داد و این دست و آن دست کردن ها برای نگه داشتن تعادل موجود به قیمت «قیمت دادن» مردم ایران با اعدام و سرکوب و فقر جانگداز و مردم منطقه با کشتار و ترور و تجاوز؛ با شکست مذاکرات در آلماتی2 ، فاز پایان خودش را آغاز کرد. البته به همت درهم شکستگی ولایت و اجبار ولی فقیه به انتخاب مسیر یک سویه در انقباض. والا تا جایی که به کشورهای مذاکره کننده برمی گشت سخاوت را در دادن مشوق به رژیم از حد گذراندند و بالاترین امتیازها را به رژیم عرضه کردند. لیست ناقابل این مشوقها عبارت بودند از:  مجوز غنی سازی 5درصدی و حفظ مرکز فردو تنها به شرط تعلیق غنی سازی 20 درصدی حفظ بخشی از اورا نیوم 20 درصدی موجود برای استفاده در راکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران و آزاد شدن مبادلات تحریم شده طلا، چیزی که رژیم تقریبا تحریم ها را با آن دور می زد. ولی رژیم نتوانست بپذیرد و آب پاکی را البته با رو کردن دست خودش، روی دست طرفهای مذاکره کننده غربی ریخت و گفت: ما از غنی سازی کوتاه نمیآییم! و غرب اگر حسن نیت دارد، تحریمها هم باید برداشته شود!
اذعان به آینده تیره
آینده تیره را دوستان رژیم قبل از همه دریافتند و واکنش نشان دادند. به گزارش نیویورک تایمز پس از شکست مذاکرات آلماتی2 سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه  تصویر تیره ای داد و گفت: ”متاسفانه، ما در دستیابی به یک راهگشایی شکست خوردیم“ (نیویورک تایمز18فروردین92). مالکی به دنبال شکست مذاکرات هسته یی در قزاقستان، نسبت به هرگونه حمله نظامی به رژیم آخوندی هشدار داد. تلویزیون الشرقیه با اعلام این خبرگفت: «مالکی هرگونه حمله علیه رژیم ایران را رد کرد و گفت: این حمله با پاسخ  ایران علیه کشورهای خلیج فارس یا علیه اسراییل مواجه خواهد شد».( تلویزیون الشرقیه: 920118 ). علت این واکنشها هم روشن است چون رویتر 16فروردین با وضوح کامل هدف از مذاکرات را گزارش کرد و نوشت: «مذاکرات آلماتی بر سر برنامه اتمی رژیم ایران، با هدف آرام کردن تنشهایی صورت میگیرد که میتواند به جوش بیاید و به جنگ تبدیل شود»!…
سرشکستگی رژیم در واکنش کشورهای منطقه خلیج فارس
اما طیف دیگری هم به شکست مذاکرات در آلماتی2 واکنش نشان دادند. نیویورک تایمز در رابطه با تاثیر شکست مذاکرات آلماتی روی کشورهای خلیج فارس نوشت:  پوچی و بیهودگی مذاکرات اتمی با رژیم ایران، امر مسلم برای به صدا درآوردن مجدد زنگ خطرازسوی کشورهای منطقه است.(نیویورک تایمز921018). به دنبال آن، و با فاصله کوتاهی از وقوع زلزله در استان بوشهر، شورای همکاری خلیج فارس، بهخاطر نگرانیهای کشورهای عضو این شورا  نسبت به نشت احتمالی تشعشع اتمی از نیروگاه بوشهر در این منطقه، درخواست کرد بازرسان بین المللی به تأسیسات اتمی بوشهر فرستاده شوند. الزیانی رئیس شورای همکاری خلیج فارس گفت، این زمین لرزه ”زنگهای خطر را دررابطه با ایمنی تأسیسات اتمی درمنطقه ی زلزله خیز، به صدا در میآورد“(خبرگزاری فرانسه 920125 )
از سوی دیگر پاسدار جلیلی مذاکره کننده رژیم؛ در حالیکه دقایقی پس از پایان مذاکرات اتمی در آلماتی2، خبر شکست این مذاکرات توسط رسانه های مهم بین المللی مخابره شده بود، در کنفرانس مطبوعاتی خود، در پاسخ به سوال خبرنگار تلویزیون شبکه خبر رژیم در مورد توقف غنی سازی اورانیوم گفت: ما همانطور که بارها تأکید کردیم حق غنی سازی را جزو حقوق مسلم خود میدانیم چه 5% و چه 20%. در دورهای قبل هم ما صحبت کردیم در طرح جامعی که در مسکو هم ارائه کردیم ما این را بیان کردیم که غنیسازی را حق خودمان میدانیم… البته فقط فراموش کرد بگوید این حقی که میگوید در مسکو در طرح جامعی! مطرح کردهاند، اگر درست و پذیرفته بوده پس مذاکرات آلماتی 1 و 2 دیگر برای چه بود؟ در این حال،  اجبار رژیم به انقباض و فرار به جلو ، قادر به پوشاندن  ضعف و تزلزل بیسابقه رژیم نیست و حتی از خلال موضعگیریهای خود رژیم عمق پوسیدگی و درهم شکستگی رژیم ولایت بیرون میزند.. چند روز پس از شکست آلماتی علی آهنی دیپلومات تروریست رژیم در فرانسه؛ به مجله فرانسوی «ژئواکونومی» گفت:  «محمود احمدینژاد نگفته است که اسراییل باید از نقشه جهان محو شود» و افزود: «در این خصوص باید گفت که رسانه ها اظهارات رئیسجمهور احمدینژاد را تغییر دادند». آهنی از فرط استیصال به اظهارات وزیر اطلاعات و انرژی اتمی «رژیم صهیونیستی» دخیل بست و افزود:  «دان مریدور»، وزیر اطلاعات و انرژی اتمی اسراییل هم گفته است که «آقای احمدی نژاد هرگز این جمله ”اسرائیل باید از نقشه جهان محو شود“ را به کار نبرده است»!!.
 از سوی دیگرتهدید تکراری بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع به خروج از «ان پی تی» و همزمان؛ چشم دوختن رژیم به ماجراجویی اتمی کره شمالی برای دوختن کلاهی ازاین نمط برای بقای خودش هم، نمونه دیگری از نهایت درهم شکستگی رژیم ولایت بود. روزنامه حکومتی مردم سالاری20فروردین با عنوان «بحران کره و تاثیر آن بر دیپلوماسی هسته ای ایران » نوشت: «درباره تاثیر این بحران برروی اوضاع ایران و خصوصا برنامه هستهای کشورمان دو رویکرد وجود دارد. اول این که این تهدیدات و بحرانها در شرق آسیا به نفع ایران است زیرا توجه رسانه ها و افکار عمومی به سمت کره جلب میشود و به نوعی تاکید و فشار برروی ایران و منطقه خاورمیانه و دخالت در مسائل این منطقه کمتر خواهد شد زیرا هرمشکل برای غرب و آمریکا به نفع ایران خواهد بود. رویکرد دوم نظری مخالف ارائه میدهد و اعتقاد دارد که این بحران به ضرر ایران خواهد بود زیرا کشورهای غربی و آمریکا از این موقعیت به ضرر ایران شبیه سازی میکنند و هرگونه فرصت به ایران در راستای برنامه هسته ای را از ترس قدرت گرفتن به مانند کره منتفی اعلام کرده و با آن مبارزه خواهند کرد»
عوارض مرحله انقباض
شکست در آلماتی به دلیل مرحله رژیم؛ تکرار شکست های قبلی در مذاکرات نبود. برای رژیمی که چالش حیاتی انتخابات را در ساختاری وضعیت بحرانی کنونی درپیش رو دارد؛ ایده آل این بود که می توانست بسته مشوق سخاوتمندانه غرب را بپذیرد
تا بتواند تحریمها را کاهش بدهد، فشار انزوا را در صحنه بین المللی از روی خودش کم کند
فشار کشورهای عرب خلیج فارس روی خودش کاهش دهد
به خصوص در شرایط پیشروی ارتش آزادی سوریه و ضربات استراتژیک در قلب دمشق به اسد و با توجه به این که سرنوشت حزب الله هم به سرنوشت اسد گره خورده است و هم چنین با توجه به قیام درعراق و خواست سرنگونی مالکی توسط مردم عراق و عزم جزمشان برای پایان دادن به دخالت رژیم ایران در این کشور؛ اهمیت غیر قابل انکاری می داشت.
البته همه اینها را ولی فقیه خودش خودش  خوب می داند اما مسأله  این است که  مرحله سرنگونی را هم بهتر از هرکس دیگر درک کرده که امکان چنین برون رفتی برایش باقی نگذاشته زیرا تن دادن به آن یعنی خوردن جام زهری که روند فروپاشی و سرنگونی رژیم ولایت فقیه را سرعت می بخشد. اما این به معنای این نیست که انقباض و فرار به جلو یک راه نجات و برون رفت واقعی است، برعکس، اینهم به صورت دیگری بحرانهای مختلف درونی و بیرونی رژیم را تشدید و چشم انداز سرنگونیش توسط مردم و مقاومت ایران  را اجتناب ناپذیر می سازد.
ضعف ولی فقیه دستمایه چالشها و نتایج آن
به دلیل همین بن بستهای رژیم  و ضعف ولی فقیه است که از یک طرف با چموش بازیهای گماشته اش احمدی نژاد مواجه است که او را به چالش می کشد  …
و از طرف دیگر با موضعگیریها و اظهارات رفسنجانی مبنی بر این که ولی فقیه به او اعتماد ندارد و این که خودش بوده که خامنه ای را ولی فقیه کرده است و این که سپاه به کمتر از کل کشور راضی نیست(سحام نیوز27فروردین92)؛ آن هم در موضع رئیس مجمع مصلحت نظام. این تنشها به خصوص در آستانه نمایش انتخابات رژیم؛  که کمترین نتیجه آن تضعیف کیفی آن است، واجد اهمیت خاصی است. دولتی ها حساسیتی آخرالزمانی پیدا کرده است یعنی یا در قدرت میمانند یا برای همیشه صحنه قدرت را ترک میکنند.با پرونده هایی که برای دولتی ها ساخته یا فراهم شده خیلی از آنها فردای روز شکست نمیتوانند امید چندانی برای یک زندگی عادی هم داشته باشند! پاسدار سلیمانی فرمانده نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران وحشت رژیم را از عوارض چالش در انتخابات پیش روی ابراز کرد وگفت: در انتخابات پیش رو نباید اشتباه کنیم و افزود انتخابات 92 جای اشتباه ندارد» (روزنامههای ابتکار و بهار26فرورودین).
تاثیر راه حلهای انقباضی در تشدید بحرانها
همزمان اعلام تعطیلی امتحانات دانشگاهها از نیمه اردیبهشت تا پایان خرداد؛ اظهارات رئیس قوه قضاییه رژیم مبنی بر این که «امیدوارم برخی گمان نکنند که میتوانند خطای سال 88 را تکرار کنند و اعتراض به نتیجه انتخابات را به صورت رسمی و علنی به اعتراضهای غیرقانونی و خیابانی تبدیل کنند…»؛  تشکیل «قرارگاه فجر» پلیس برای تامین امنیت انتخابات و راه اندازی «پلیس افتخاری» در آستانه نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم که پاسدار احمدی مقدم سرکرده نیروی انتظامی گفت «با این کار می خواهند ویژه بودن شرایط برگزاری انتخابات پیشرو را گوشزد کنند»؛ تنها ترکشهایی از وحشت رژیم از وقایع در راه است. پاسدار احمدی مقدم گفت: «پلیس میخواهد همه توان خود را به کار بگیرد تا درقبال کوچکترین عملی از خود عکس العملی نشان دهد و قرار است امنیت انتخابات را تامین کند... امنیتی که پایش را از نیروها هم فراتر گذاشته و قرار است سوارهنظام (پلیس اسبسوار) و «واحد سپکا» (واحد سگهای پلیس کارآگاهان ایران و سگهای پلیس کنترل اجتماعات) برای «برخورد با اغتشاشات» و تامین امنیت وارد میدان شوند»(روزنامه بهار 28 فروردین 92 )
وحشت از گذار از دورة نمایش انتخابات، بر سایر کارهای رژیم نیز سایه انداخته است. روزنامه حکومتی اعتماد28فروردین92 با عنوان« نشست 6 ساعته مجلس، تصویب مصلحتی کلیات بودجه» نوشت: «نمایندگان به کاری انجام شده گرفتار آمده بودند. آنها از یک سو در مقابل اقتصادی بودند که اشکال های ساختاری دارد … و از سوی دیگر مصلحت کشور و وقایع در پیش روی».
خیز رژیم برای غنی سازی بیش از 20 درصد و اظهارات پاسدار عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم آخوندی در مورد قصد و نیاز رژیم برای غنی سازی اورانیوم با غنای بالاتر از20 درصد که رویتر آن را گام تکنیکی نسبتاً کوتاهی تا درجه تسلیحاتی نامید؛ طراحی رژیم برای ترور و انفجارهای منطق های و فرامنطقه ای برای مقابله با عوارض شکست درآلماتی و سقوط اسد و بحران عراق و ادامه یافتن تظاهرات علیه مالکی؛ افزایش اعدام و سرکوب و ایجاد نهادهای سرکوب جدید؛ راه حلهای رژیم برای مرحله کنونی، یعنی مرحله سرنگونی رژیم است، در رأس همه مسائل ومشغله های رژیم، مسأله مجاهدین و مقاومت ایران، به عنوان دشمن اصلی و تنها آلترناتیو رژیم است که به خصوص با پیروزی ها و اعتلای موقعیت آن، رژیم را بیش از همیشه سراسیمه کرده وتشبثات و  توطئه هایش  برضد این مقاومت را چه در ایران ، چه در عراق و چه در سطح بین المللی به اضعاف شدت بخشیده است. یک نمونه آن  در ادامه حمله جنایتکارانه اش به لیبرتی، مسافرت وزیر اطلاعات رژیم به عراق و طرح خواسته های ولی فقیه در رابطه با مجاهدین از دولت مالکی و پیگیری آن در صدر مذاکرات مصلحی با کلیه مقامات و سردمداران دولت عراق، است. به موازات این خواسته اصلی، هماهنگی ها و رهنمودهای رژیم برای سرپانگهداشتن حکومت مالکی، به خاطر اهمیت حفظ آن برای موجودیت خود رژیم، هدف مهم دیگر خامنه ای  از اعزام مصلحی به عراق بود .

تلویزیون التغییر عراق و روزنامه المستقبل از طرحهای تروریستی در دستور رژیم خبر دادند و تلویزیون التغییر گفت: سفر مصلحی وزیر اطلاعات رژیم به عراق از جمله برای انجام هماهنگی ها در این رابطه بود. التغییر گفت: رژیم ایران از مالکی خواسته است تا به سرعت یک هیأت نظامی عراقی را به ریاست سعدون الدلیمی و به همراه رسته های مختلف به تهران بفرستد تا در مورد هماهنگی های تخصصی مشترک گفتگو کنند و سفر حیدر مصلحی وزیر اطلاعات رژیم ایران به بغداد بخشی از هماهنگی تخصصی مشترک بوده است( تلویزیون تغییر 20فروردین92) حدود دو ماه قبل از مذاکرات آلماتی2 وال استریت ژورنال با عنوان «شغل جهانی رژیم ایران قتل است»،  نوشت: انفجاردر پایتخت ها، آدمربایی، قاچاق مواد مخدر و سلاح. اینها همه صادرات رژیم ایران هستند. حالا رژیم ایران هسته یی هم میخواهد». وال استریت در مورد انفجار در بلغارستان و آفریقا و طرح انفجار در رستوران محل مراجعه سناتورهای آمریکایی و ترور سفیر عربستان در آمریکا… نوشت: «این رخدادها ممکن است به نظر رسد که ارتباطی با یکدیگر ندارند. ولیکن نقطه چین ها به صورت پیچیده و نامشهود، به هم ربط دارند. فصل مشترک آنها رژیم ایران است»(وال استریت ژورنال24بهمن91). حدود دو هفته بعد از سفر مصلحی به عراق هم؛ وال استریت ژورنال نوشت: «جان کری روی رهبران رژیم ایران و کره شمالی متمرکز است …اینطور در نظر گرفته میشود که خامنه ای و سپاه پاسداران رژیم ایران توانایی به گروگان گرفتن پروسه صلح خاورمیانه را دارند. بر اساس گفته مقامات آمریکایی و عرب، سپاه پاسداران ایران تأمین مالی کننده و ارسال کننده اصلی تسلیحات به گروههای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی طی دهه گذشته بوده است»...(وال استریت ژورنال26فروردین 92)  درهمین رابطه متیو لویت معاون سابق اطلاعاتی خزانه داری آمریکا و نویسنده کتاب “ردپای جهانی حزبالله“ هم با بیان گوشه ای از طرحهای تروریستی رژیم برای تامین ادامه حیاتش به تلویزیون فرانس 24 گفت:  «15فقره بمبگذاری های 1985، 1986 در پاریس که زندگی نرمال آنجا را بحال توقف کشاند توسط حزبالله انجام شد. در سالهای 1980 حزبالله در حملات از کپنهاگ تا ایتالیا تا آلمان و فرانسه دست داشته است. … حزبالله بخشی از جنگ سایه ایران در برنامه اتمی با غرب است …جان کلام این است که این فعالیت های حزبالله برای باز داشتن آمریکا، اسراییل و قدرتهای اروپایی از تضعیف برنامه اتمی ایران است. در واقع حزب الله کمک کار رژیم ایران در جنگ با غرب بر سر برنامه اتمی است. این پیام کارهای حزبالله است» ... (فرانس24ـ12اسفند91)
نتیجه قانونمند
در این مرحله هر تضاد و چالش نه فقط نتیجه منفی خودش را روی رژیم دارد، بلکه نتیجه کاهنده و تحلیل برنده آن، به چالشها و تضادهای جدید راه می برد و  سوخت می رساند. چالشهای نمایش انتخابات موضوع اتمی؛ بحران حاد اقتصادی و مسأله تحریمها؛ نقض حقوب بشر؛ تروریسم(بخصوص با تویجه به تضعیف موقعیت و امکانات منطقه ای رژیم با وضعیت اسد و مالکی و بهار عرب) درجه و شدتش ضریب می خورد و این افزایش توان تخریبی تضادها در حالی است که رژیم به لحاظ الزامات رویارویی با این تضادها؛ درضعیف ترین نقطه خودش است؛ یک قلم به دلیل فروپاشی درونی ترین باند ولایت. اما حرف جدیتر این است که در نقطه مقابل، این مجاهدین و مقاومت ایران است که به عنوان هماورد اصلی و تنها پاسخ سرنگونی  رژیم مفلوک آخوندی ،بحرانهای رژیم را مألا به سود مردم و مقاومت ایران، و درجهت خواسته مبرمشان یعنی سرنگونی این رژیم کانالیزه میکند. واکنشهای هیستریک رژیم؛ درقبال مقاومت مردم ایران ناشی از این ارتباط گسست ناپذیراست. رژیم آخوندی ممکن است برای مدتی از سیاست مماشات غرب بهره بگیرد ولی با شکست بنیادی این سیاست به خصوص در مواجهه با انقباض و ناتوانی رژیم از استفاده از امتیازات غرب در ازای دست کشیدن از پروژه بمب، زمان چندانی برای کش دادن آن باقی نمانده است. به عبارت دیگر این رژیم پوسیده ضدبشری، هرگز قادر نیست قانونمندی های اجتناب ناپذیر در مورد سرنوشت محتوم خود را که لاجرم به دست مردم و مقاومت ایران رقم خواهد خورد، به گروگان بگیرد.