منظور مزدوران پیشانی سیاه است که” با مأموریت مشخص و مزد و پاداش مشخص عمل می کنند و سپس آن دسته بنام ”خانواده الدنگ “ است که یا بفرمان اطلاعات آخوند مصلحی, در پشت درب های اشرف با سیصد بلندگو نعره های “ مرگ بر منافق “ سر میدهند و یا نوع فکل و کراواتی هاشان دراین خارجه تا دلتان بخواد لغز “دمکراسی و پلورالیسم و هزاران ایسم دیگرو کوفت و زهر مار ” برای اشرفیان و ساکنان لیبرتی میخوانند. بقول عوام”جای دوست و دشمن“ را نشان می دهند
اما حرف اشرفیان و ساکنان لیبرتی چیست ؟ در یک کلام مبارزان راه آزادی خطاب به آن مماشات گرایان و توطئه گران می گویند. ما قراردادها و تعهدات امان را بند به بند عملی کرده ایم, همان میثاق هائیکه بر اساس آنها شما موظف به دادن ” امنیت و حفاظت “ هستید. همان قراردادهائیکه بر اساس آن ما را پناهندگان سیاسی و ” افراد حفاظت شده “ تحت کنوانسیون چهارم ژنو به رسیمت می شناسند. اما این شما بودید که “ نقض عهد “ کرده اید. نه از حفاظت خبری است و نه از امنیت!!. ما را از خانه و کاشانه ی 26 ساله امان به زندانی بنام “ لیبرتی “ آوردید و “ طعمه “ مطامع تروریستی رژیم آخوندی و مالکی مزدور کردید. خامنه ای, این دیکتاتور خون آشام در یک تهاجم تروریستی 8 تن از یاران ما را در 20 فوریه امسال به شهادت رساند و بیش از یکصد نفر را زخمی کرد. این شما بودید که چشمانتان را بر همکاری مالکی مزدور و خامنه ای جنایتکار و کوبلر بسته اید. ایذا بر جنایات مالکی در 18 و 19 فروردین 1390 که با زرهیهای خود، از روی بدنهای دست کم 22 نفر از اشرفیها عبور کردند و 36 قهرمان آزادی به شهادت رساندند, سکوت کردید. سرنوشت آن کمیته ی حقیقت یاب راستی به کجا کشید؟ بقول شهردار جولیانی: ” آمریکا کجا بود تا از تعهد حفاظتش دفاع کند؟ هیچ کجا! هیچ کجا که بتوان آن را دید نبود! ایالات متحده باید به تعهداتش عمل کند. “ ( تلویزیون فاکس نیوز 26 بهمن 1391).
و باز این شما بودید که بر دروغ های نجومی کوبلر که ساختاروامکانات کمپ لیبرتی را مطابق با “ استانداردهای انسانی بین المللی “ قلمداد کرده, سکوت مضاعف پیشه کردید. بله بدین وسیله حقوق بشر را لگد مال کردید و در مقابل تمامی جنایات, فشارهای روحی و جسمی, تمام کش کردن, عدم رسیدگی پزشکی, ونبود میمنم های زندگی انسانی در کمپ لیبرتی خم به ابرو نیاوردید. می گویئم حال که توان حل مسائل را ندارید, حال که نمی توانید امنیت و حفاظت اشرفیان و ساکنان لیبرتی را تامین کنید, حال که چشم اندازی برای باز اسکان سریع آنها ندارید, پس ساکنان لیبرتی را به مامن خود با زیر ساختارهای محکم یعنی به اشرف برگردانید.
اشرفیان و ساکنان لیبرتی می گویند, در مقابل ما به این رفتارها ی متناقض اعتراض می کنیم, اعتراض ما به رویکرد مارتین کوبلر، نماینده یونامی درعراق می باشد، که آگاهانه دست در دست سفارتخانه ی نیروی تروریستی قدس در بغداد وگشتاپوی آخوندی و همچنین در راستای اهداف مشخص سیاسی عمل میکند. 3100 انسان بی دفاع و بی سلاح را با وعده ی” بازاسکان “ و بر خلاف میل باطنی اشان در لیبرتی زندانی کرده اید. بله خانم ها و آقایان این شما بودید که به تعهدات و تمامی قول و قرارهایتان پشت پا زدید و سکوت در پی سکوت اتخاذ کرده اید. دکتر ویدال کوادراس نایب رییس پارلمان اروپا در نامه ی افشاگرانه ی خود به دبیرکل ملل متحد بتاریخ 1 اردیبهشت 1392 در این رابطه از جمله می نویسد: ” پیش از این بارها برای شما نوشته ام که فرستادن ساکنان اشرف به لیبرتی نقض بسیاری از استانداردهای بین المللی است و از مصادیق بارز بی خانمانسازی اجباری است. کمیته بین المللی در جستجوی عدالت این نگرانیها را در سه گزارش جداگانه و مبسوط با جزییات به اجلاس 10 آوریل، اجلاس 19 ژوییه و اجلاس 29 نوامبر 2012 شورای امنیت در باره عراق ارسال کرد. اما سند کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد نشان میدهد نه تنها حرفهای ما درست بوده است بلکه یک پنهانکاری و فریبکاری از سوی کوبلر در کار بوده است که ساده ترین اسمی که میشود به آن داد، خیانت به ارزشهای ملل متحد است “
اما حرف آخوند خامنه ای و گشتاپوی تحت امر آخوند مصلحی در ورای تمامی دغل و دروغ ها, در ورای تمامی جنایت ها و موشک باران ها و در ورای تمامی توطئه ها و دسیسه ها, در ورای تمامی باج دادن ها به دنیای “ متمدن امروزی“ در ورای تمامی قرارداد های ” نفت و خون “ و باز در ورای تصور و ذهن هر انسان آزاده ای, در یک کلام ”تعطیلی مبارزه و تسلیم “ است. یعنی نادم سازی, خائن سازی و تسلیم به فاشیسم مذهبی! شاید با کمی بالا ویا پائین این جوهر و مضمون اصلی حرف دیکتاتور باشد. برای رسیدن به این خواسته نیز ”خرج “ میکند. انجمن ” نجات “ ( به روایت مردم نجاست ) راه میاندازد. میلیاردها دلار از کیسه ی مردم ایران, باج می دهد. بی آبروئی و سکه ی یک پول شدن را به جان و دل میخرد. موشک میزند, کشتار دستجمعی می کند. آدم ربائی و توطئه و تهدید می کند و کوبلر و مالکی درست میکند. بقول آقای هزارخانی”روابط عاشقانه “ برپا میکند. حتی با ”فامیل الدنگ” یا همان فامیل” بی غیرت و بیکار و لوده “.
زمانیکه به مضمون و جوهرسخن آنها نگاه کنیم, در می یابیم که جنس بنجل و لاطائلات هر دوی اینها در حرف و عمل یکی است., از یک منظر منتهی با ادبیات متفاوت! و با بزک کردن و با ” قمپز” های متفاوت.. فامیل الدنگ ” همانیکه “ ننگ ما، ننگ ما “ است, کمپین راه می اندازد, دروغ می گوید و فضا را مخدوش می کند. به آمران و عاملان سیاست سرکوب در اشرف و لیبرتی عامدا نمی پردازد, یقه ی کوبلر و یونامی و مالکی را نمی گیرد, بلکه یک راست سراغ ” قربانی “ میرود. نمی گوید که این ساکنان اشرف و لیبرتی به تمامی تعهدات اشان و قول و قرارهایشان عمل و وفا کرده اند. نمی گوید, شاید هم توان درک و فهم آن راندارند که ساکنان لیبرتی نزدیک به یکسال بعد از جابجایی اجباری بعلت ناکارایی شدید زیر ساخت ها و فقدان حداقل استانداردها، روزانه با مشکلات جدی در حل و فصل اولیه ترین نیازهای خود روبرو هستند. نمی گویند که نتیجه این رویکرد و این فریبکاری و دغلبازی، یک جابجایی اجباری ساکنان، بی خانمان کردن آنها با نقض واضح معیارهای کمیساریا و تحت نام سازمان ملل بوده است. یقه ی خامنه ای و مالکی و شریک جرم آنها کوبلر را هرگز نمی گیرد , بلکه با مخدوش کردن واقعیات زمینه ساز و مشروع کننده ی ” کشتار های بعدی “ رژیم می شود.آنقدر ” دمکرات “ است که برای عقاید و نظرات 3100 انسان بالغ و عاقل و مبارز, اصلا و ابدا ”حق و حقوقی“ قائل نیست. چوب زیر بغل و همصدا با آخوند مصلحی است. خمپاره و موشک اش را خامنه ای میزند, بزعم او, قصاصش را قربانی باید پس دهد!! به مانند آخوند های شریر اشرفیان و ساکنان لیبرتی را ” کالا “ میداند که در دستان” رهبرانشان “ گرفتارند! همان اشرفیانی که بدنبال برابری زن و مرد, آزادی زندانی سیاسی هستند. همان انسان هائیکه بدنبال جامعه ئی هستند که در آن از ستم , زنان خیابانی, کودکان کار , فقر, ستم طبقاتی, مذهبی و ملیتی خبری نباشد. در وادی عدالت و برابری برای تمامی آحاد جامعه اند, در یک کلام بدنبال دنیائی بهتر, نه برای خویش, بلکه برای مردم خویش اند. واقعا نمیدانیم خدمتی که این طیف” الدنگ “ به رژیم می کنند ”با جیره است و یا بی جیره “ !! حکایت آن مثل قدیمی است ” به اسم ولی به کام علی “, البته از نوع خامنه ای اش! اینقدر میدانیم که در این دنیای بی مروت هیچکاری بدون ” مزد “ و “ بی جیره و مواجب “ نیست.
اما در مقابل فامیل واقعی و با شرافت با فامیل الدنگ فرق دارد. فامیل حقیقی, دلسوزو مدافع است, به خاطر همین دفاع و دلسوزی و البته احترام به عقیده و راه و آرمان مجاهدان و رزمندگان آزادی در اشرف و لیبرتی جایش در اوین و قزل حضار و کهریزک است. در پیشانی اش دربدری ودر غربت و تبعید مهر شده. گرما و سرما نمی شناسد, برای احقاق حقوق اشرفیان پافشاری میکند, در زندان زیر تیغ و عدم امکانات است و نهایت به مانند شهدا علی صارمی و جعفر کاظمی با یک حکم اعدام
بقول حافظ شیرازی
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود “
حال خود بگویئد در کجای این وادی ایستاده اید؟
2 اردیبهشت 1392