سخن از انتخاباتی است که اکنون برای تمامی باند های درونی حاکمیت به جنگ قدرتی بی مانند تبدیل شده است و قرار است در نظام پوسیده و بحران زده ولایت فقیه رقم بخورد.
ولی فقیه طلسم شکسته از هم اکنون در تلاش است تا با ” انقباض“ هرچه بیشتر، رئیس جمهوری با همان ” خصائل احمدی نژاد “ اما مطیع و چاکر منش تراز وی بر سرکار بیاورد. رئیس جمهوری که بر اساس طرح خامنه ای و با به کارگیری وسیع بسیج و سپاه ودیگر نهادهای سرکوبگرو با ساختن ” 50 میلیون رای “ منصوب و به کارگمارده شود. مضافا بر نماینده ولی فقیه که صراحتا بر «حق » سپاه در مهندسی انتخابات توصیف کرد، آخوند مصلحی وزیر اطلاعات رژیم نیز اخیرا در مصاحبه ای از جمله گفت: ”در چارچوب و وظایف وزارت اطلاعات برنامهریزیهای خوبی در این باره صورت گرفته و همه تمهیدات را در این باره اندیشیدهایم“ ( خبرگزاری حکومتی فارس 7 فروردین 1392 )
گذشته از این رقم سازی های پوشالی، و صرفنظر از اینکه آرائ واقعی مردم که مبنای ” دمکراسی “ است، اساسا در تضاد ماهوی با موجودیت و تمامیت این رژیم ضد ایرانی و ضدبشری است. سخن از تناقض ماهوی در بطن ساختار و چهارچوب ولایت فقیه هم هست که اززمان پایه گذاری خود با آن همواره در تضاد و در جنگ بوده است. و آن نفس انتخابات با این دیکتاتوری قرون وسطایی است. علاوه بر این تضاد ” سر و بدنه “ و سک دعواها بین باندهای مختلف حکومتی هم که در تمامی عرصه های حکومت، به خصوص در شرایط کنونی و در مرحله سرنگونی به اوج خود رسیده است. و پند و اندرزها و تهدیدها و هشدارهای خامنه ای نیز برای مهار این جنگ و جدالها افاقه نمیکند.
زیرا ” خودی های نظام “ از بن بست و وضعیت بحرانی و متزلزل ولی فقیه طلسم شکسته بخوبی آگاهی دارند.
برای نمونه خامنه ای روز گذشته شخصا وارد صحنه شد و با دفاع از نقش فیلتر کننده ی ” شورای نگهبان ” به باند ها ی متخاصم در رژیم هشدار داد که در“محاسبات خود اشتباه نکنند”. وی فرصت را غنیمت شمرد و شرائط ریییس جمهور مطلوب اش را از جمله این چنین اعلام کرد: ” دارا بودن روحیه مقاوم، برخورداری از تدبیر، تهذیب اخلاقی و نپرداختن به حواشی را از جمله خصوصیات رییسجمهور مطلوب “ است.( خبرگزاری حکومتی ایلنا 7 اردیبهشت 1392)
هشدار خامنه ای آن روی سکه ی هرج و مرج عمیق و بلبشوی حاکم در رژیم ولایت فقیه را برملا میکند، بلبشو و شقه و شکافی که سر در واقعیت درونی رژیم و نارضایتی عمیق توده های مردم بجان آمده دارند.
اما واقعیت های صحنه ی داخلی کدامند؟
تعمیق شقه و شکاف در راس حاکمیت از فردای سرکوب خونین مردم پس از انتخابات سال 88 یک واقعیت است. همان شکافی که خامنه ای و باند نظامی – امنیتی حاکم تا به امروز با تلاشها و تشبثات وتشدید انقباض و سرکوب در سیاستهای داخلی و خارجی، نتوانسته آن را ببندد. تعمیق این شکاف به مانند سلول سرطانی به تمامی اندام های حکومتی سرایت کرده است .
اوضاع رژیم بحدی وخیم است که ولایتی، مشاور خامنه ای درامور بین الملل از ” هرج و مرج “ سخن رانده و موقعیت لرزان و بی ثبات ولایت فقیه را با این جملات توصیف کرده است: ”وضعیت کشور به قدری به هم ریخته است که هر روز منتظر وخیمتر و بدتر شدن شرایط هستیم. در امور داخلی مشکلات زیادی وجود دارد که باید رفع شود این در حالی است که زمان به دعواهای سیاسی بین رقبا میگذرد “ (خبرگزاری حکومتی ایلنا 6 اردیبهشت 1392 )
خامنه ای تا به امروز از به بازی گرفتن رفسنجانی در نمایش انتخابات پیش رو خودداری کرده است و بگفته ی رفسنجانی در آخرین دیدار” عدم اعتماد “ خود به رفسنجانی را نشان داده است. ( سایت حکومتی سحام نیوز 25 فروردین 1392)
رفسنجانی که خود را ” ناجی نظام “ میداند، اخیرا در سخنانی خامنه ای را خطاب قرارداد و گوشهئی از شکاف در درون حاکمیت را برملا نمود. وی در عین حال با حمله مستقیم به سپاه پاسدران، این جریان سرکوبگر را متهم به تمامیت خواهی نمود و از جمله گفت ” سپاه به کمتر از کل کشور راضی نیست“.( همان منبع بالا )
اشاره رفسنجانی به ” مهندسی انتخابات “ از سوی خامنه ای و سپاه پاسداران تحت امر وی می باشد که به تعمیق این شقه در آستانه ی انتخابات ضریب زده است.
رفسنجانی همچنین خامنه ای را مقصر اوضاع فعلی حکومت مشخصا با گماردن احمدی نژاد به ریاست جمهوری می داند وبا طلبکاری از اینکه چرا به چنین اشتباهی اعتراف نمی کند، در جمع نمایندگان ادوار مجلس آخوندی می گوید: ”عجیب این است که بعضی از شخصیتها، اعم از روحانی و غیرروحانی، خام این جریان و تفکر شدند و آنچنان مورد حمایت قرار دادند که اکنون بهرغم فهم اشتباهات گذشته، روی بازگشت و اعتراف به خطا و اشتباه را ندارند و خلاف میل قلبی و عقلی خود دست از حمایت از این بلیه برنمیدارند“.(سایت حکومتی بازتاب 2 اردیبهشت 1392)
اما تعمیق تضاد و شکاف دیگر بین خامنه ای و باند آخوند شیاد خاتمی است ناکامی آخوند خاتمی در راضی نمودن خامنه ای برای ورود او به صحنه ی انتخابات حکایت همان مثل معروف ملا نصرالدین است. روایت است: ” ملا در بازار پیراهن زری برای زنش میخرید. رفیقش گفت: تو میخواستی زنت را طلاق بدهی پس پیراهن زری برای کی میخری؟ ملا جواب داد: زنم شرط کرده که اگر پیراهن زری برایش بخرم پیش قاضی بیاید و طلاق را قبول کند.“
خاتمی در سخنانی با تاکید بر ” عدم اطمینان “ مردم به حاکمیت، وضعیت نابسامان رژیم را ” امنیتی،ارزیابی میکند و می گوید: ” وضعیت امنیتی کشور وضعیت بسیار ناگواری است. منظورم فضای امنیتی حاکم بر کشوراست. نمی توان به صورت امنیتی و نظامی کشور را اداره کرد؛ شاید بتوان برای مدتی آرامش ظاهری پدید آورد، اما با ادامه این روند اعتمادها گسسته می شود و جامعه از درون مستعد ناآرامی می شود؛ صرف نظر از این که این نحوه اداره کشور ظلم فاحش است “(سایت حکومتی عرش نیوز 3 اردیبهشت 1392)
اما پاسخ خامنه ای به آخوند خاتمی تا به امروز همچنان منفی بوده و از طریق سخنگوی شورای نگهبان و دیگر دستگاه های تحت امر خود بکرات به گوش این باند رسانده که در صورت اعلام نامزدی، تیغ تیز فیلتر این شورا یقینا گردن وی را خواهد برید. بدین سان آن همه مجیزگویی و خوش خدمتی خاتمی برای ولی فقیه، که به ادعای خود خاتمی «منتسب به وحی» است، افاقه نکرده و تا این نقطه، خامنه ای کاندیداتوری را از دسترس خاتمی دور نگهداشته است. چنین است که خاتمی حسرت به دل، تظاهر به بی میلی نموده و دردیدار با جمعی از ایثارگران و جانبازان ” رژیم غر میزند که: ”اگر پیغمبر خدا هم بیاید و همین رویه هایی که موجود است ادامه پیدا کند، مشکل کشور حل نمی شود.“ (همان منبع بالا)
شقه و شکاف بین باند احمدی نژاد و خامنه ای هم که به وضوح روزبروز عمیق ترمی شود. عمق شکاف بین گماشته ی رم کرده با ولی فقیه طلسم شکسته بقدری است که اکنون امکانی برای مهار سگدعواهای علنی بین مجلس و دولت، همچنین بین قوه قضائیه و باند احمدی نژاد باقی نمیگذارد. برای نمونه آخوند حسن روحانی، کاندید مورد نظر رفسنجانی در سخنانی پرده از عمق اختلافات در حاکمیت برداشت و گوشه ئی از آنچه را که در ” تاریک خانه ی بیت رهبری “ میگذرد چنین برملا کرد: ” شرایط به گونه یی بود که مجلس شورای اسلامی، حتی تا مرز صدور حکم عدم کفایت و عزل رئیس جمهور پیش رفتند. اما بنا به مصالح و شرایط بین المللی، گفتند بگذارید این مدت باقی مانده عمر دولت هم بگذرد “ (خبرگزاری حکومتی ایسنا 7 اردیبهشت 1392)
احمدی نژاد است درپی سهیم ماندن در قدرت بعد از خاتمه ریاست جمهوریش است. اما از آنجائیکه بر اساس قانون اساسی رژیم دیگر امکان کاندید شدن را ندارد، لذا درصدد تعین ” جانشینی مناسب ” برای این پست است. مدل آن هم همان مدل ” هوگو چاوز“ و یا” پوتین – مدودف “ است. رابطه شکننده و متخاصم طرفین را میتوان هم در وقایع اخیربویژه در شهرهای اصفهان و تبریز و حمله فیزیکی به احمدی نژاد و هم موضعگیری های ایندو باند بخوبی دید. برای نمونه به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس ( 9 فروردین 1392 )، آخوند احمد خاتمی از مهره های خامنه ای در نشستی با ” نخبگان فرهنگی در شهرستان شوشتر“ گفت: ” شورای نگهبان و قانون اساسی کف صلاحیت ها را بررسی میکند... قطعا ساختارشکنان و کودتاچیان مخملی اجازه حضور به عنوان معرفی کاندیدا در انتخابات را ندارند، رهبری از سال ۸۸ تاکنون صدها بار بر این قضیه تاکید کرده و از فتنه سخن گفته است.... جریان انحرافی نیز از خطوط قرمز انتخابات است، جریانی که قصد انحراف در ارزشها و مبانی انقلاب را دارد .“
بهرحال این وضعیت بحرانی بیانگر به ته خط رسیدن این رژیم است پاسخ ” اتودینامیک حکومتی است که با تکیه سرکوب خونین مردم ایران و شکنجه و اعدام و قتل عام رشیدترین فرزندان مجاهد و انقلابی آنها در سیاه چالهای قرون وسطائی و با تداوم بگیر و ببند ها و تشدید اختناق و فضای شدیدا “ پلیسی - امنیتی ” منجمله با اعدامهای در ملأ عام، به حیات ننگین خود ادامه داده است. همان حاکمیتی که بیشترین تمرکزش را در داخل و خارج ایران برضد مجاهدین و مقاومت ایران به عنوان دشمن اصلی و تهدید اصلی موجودیت خود گذاشته و به خصوص از هیچ توطئه و فشار و جنایتی علیه مجاهدین در اشرف و لیبرتی فروگذارنکرده و نمی کند. کمپ بی دفاع لیبرتی را در زیر چشمان ملل متحد موشک باران می کند وعلیه مجاهدان آزادی در اشرف از بام تا شام توطئه چینی میکند. خامنه ای امروز در گوشه ی رینگ و در سراشیبی سقوط تمامی علائمی که از خود نشان می هد سخن از ” ترس و حشت شدید“ وی از سرنوشت محتوم یعنی سرنگونی به دست مردم و مقاومت ایران است. در این راستا نیز تلاشهای درونی و بیرونی ، بویژه پاره ای از مماشاتگران، بویژه در مذاکرات هسته ئی برای ” کم کردن فشار ” ازدوش ولی فقیه و چشم پوشی آشکار“ بر ” تروریسم وصدور انقلاب “ و بر” نقض شدید حقوق بشر“، راه بجائی نخواهد برد. مردم ایران و فرزندان مجاهدشان با تکیه برمردم ایران و هواداران و پشتیبانان اشرف نشان در ایران و در سراسر جهان عزم جزم کرده اند تا این رژیم را در کلیتش، با هر نتیجه ای از نمایش مسخره انتخاباتی آن که لاجرم به تضعیف بیشتر و مألا تشدید بحرانهایش منجر خواهد شد، به کنار بزنند. نمایشی که ربطی به مردم ایران ندارد که رأی قاطعشان سرنگونی تمامیت این رژیم ضد ایرانی و ضدبشری است. و یقیننا چنین خواهد شد.
9 اردیبهشت 1392