جمشید پیمان: رَنگ خـــدا گرفته است چـلیـپـا

(نامه ی سربسته به مسعود رجوی)

با چلیپا میانه ی چندانی نداریم
رَنگ خدا گرفته است چلیپا
شانه هامان
از قامت نگاهمان فراتر نمی روند
و دیدگانمان میزبان آفتاب نبوده اند
ــ هرگز ــ ،
شایسته ی صلیب
بلند قامتانند و چشم خورشیدین.
گناه تو را به دوش نمی گیریم
آن گاه که از جاده های سنگ و تیغ می گذری
و ما از سکوت مترسک لبریزیم
تنها،
نگاهمان را به صحرا می بخشیم
و آوازمان را به بی پروائی ی سکوت.

می دانی برادر پیشین؟
مسیح
به جُل جُتای عصیانمان می کشاند
و مترسک،
درست می نشاندمان در هاویه ی ترس.
تو را نمی دانیم
ما ، امّا هاویه را برگزیده ایم
در گریز از مسیح.