گزینه های موجود برای حل بحران و لغو تحریمها:
یکم ـ گزینه سازش: خامنه ای و روحانی با هم جام زهر را می نوشند و تحریمها لغو می شوند.
از آنجا که؛
الف ـ تحریمها معلول سیاستهای راهبردی و استراتژیک رژیم می باشند لاجرم لغو آنها ازعقب نشینی از سیاستهای استراتژیک و راهبردی می گذرد. به بیانی دیگر برای رفع تحریمها سیاستهای راهبردی بایستی تعیین تکلیف شوند.
ب ـ سیاستهای راهبردی رژیم از قبیل برنامه هسته ای و صدور انقلاب و تروریسم برنامه هایی است که رژیم برای تداوم حیات و بقاء تدوین کرده است.
پ ـ اتخاذ چنین سیاستهایی ناشی از ماهیت قرون وسطایی رژیم که با فرهنگ و تمدن امروز بشری سر ناسازگاری دارد، می باشد. چون نمی تواند با جهان معاصر یک رابطه متعارف و عادی بر اساس تعامل برقرار کند و جامعه جهانی نیز نمیتواند آن را با این عملکرد و شکلی که هست بپذیرد، تنها راه برای رژیم بالا بردن وزن خود در حدی است که جهان خارج نتواند آنرا در معادلات نادیده بگیرد. رژیم با اتخاذ سیاست بسط (صدور انقلاب) و برنامه اتمی در واقع در صدد بالا بردن وزن خود به حد واندازه ایست که جهان نتواند آنرا نادیده بگیرد و به ناچار وجود آن را به همان شکلی که هست بپذیرد و تحمل کند.( برقراری رابطه از موضع اقتدار)
ت-پس لغو تحریمها بستگی مستقیم به دست برداشتن از سیاستهایی دارد که رژیم برای بقاء تدوین کرده و دست بر داشتن از نها موقعیت رژیم را درچانه زنیهای بعدی کاملاً تضعیف می کند. اگر رژیم به آن اندازه ازعقب نشینی تن دهد نمی تواند سرکوبی و شرایط انقباض داخلی را هم به همان شدت گذشته سر پا نگه دارد. تضعیف عنصر سرکوب، رژیم را در مقابل طوفانها و مطالبات متراکم جامعه بسیارآسیب پذیرترمی کند. حاصل چنین روندی تضعیف بیش از پیش رژیم می باشد.
دوم- گزینه عدم سازش و تقابل، که دو حالت دارد؛
الف- خامنه ای خط بی دنده و ترمز هسته ای و سیاست صدور انقلاب و دخالتهایش در سوریه، لبنان و ... را ادامه می دهد و روحانی نیز به عنوان کارگزار، تمکین می کند. در چنین حالتی همین شرایط کنونی ادامه می یابد، تحریمها تشدید می شوند و با گذشت زمان آثار آن کشنده تر می گردد. درمجموع درچنین حالتی رژیم نیز شکننده تر و آسیب پذیرتر خواهد شد.
ب ـ خامنه ای خط عدم سازش را پیش خواهد برد. اما روحانی کوتاه نمی آید و او را به چالش میکشد. در چنین حالتی درگیری بین خامنه ای و روحانی اجتناب ناپذیر است و دو حالت دارد؛
یکی- خامنه ای روحانی را جراحی می کند و روحانی تمکین می کند و استعفا می دهد. در چنین حالتی رژیم به نقطه ای بسا بدتر از آنچه که اکنون در آن است برخواهد گشت.
دیگری- روحانی تمکین نمی کند و در مقابل خامنه ای می ایستد. در چنین حالتی چون تمام اهرمهای قدرت در دست خامنه ای متمرکز است روحانی تنها امکانی که دارد به صحنه آوردن هواداران خود خواهد بود تا با فشار از پایین و چانه زنی در بالا، از خامنه ای امتیاز بگیرد. در چنین حالتی مردمی که منتظر فرصت هستند به خیابان خواهند آمد و خامنه ای با شرایطی بسا بدتر از سال 88 مواجه خواهد شد.
بنابراین میتوان گفت که به رغم دود و دم تبلیغاتی که رژیم و رسانه های استعماری راه انداخته اند، این انتخابات نه تنها رژیم را تقویت نمی کند که میتواند برای آن جام زهری کشنده باشد.