خامنه ای جرار در یک سیاست هماهنگ شده با نوری مالکی، دیکتاتور عراق جدید و به موازات سرکوب خونین قیام مردم در پی انتخابات پوشالی و بروی کار آوردن پاسدار احمدی نژاد، توطئه شوم خود یعنی حمله به اشرف را در روزهای 6 و 7 مرداد 1388 به اجرا در آورد. در تاریخ 10 اسفند 1387 خامنه ای در دیداری با طالبانی از او و نوری مالکی، خواستار اجرای توافق دوجانبه، برای سرکوب قرارگاه اشرف و مجاهدین در عراق شده بود. موفق رُبیعی که تا آن زمان مسئول پرونده اشرف در دولت عراق بود، یکسال پیشتر در 23تیر1387 آشکارا گوشه هایی از توطئه را در تلویزیون عرب زبان رژیم آخوندی در عراق این چنین اعلام کرده بود: «این پرونده به زودی زود پایان خواهد یافت… تنها راه این است که نیروهای مسلح عراقی مسئولیت قرارگاه اشرف را برعهده و اداره آن را برعهده بگیرند. باید مدیریت آن صرفاً توسط عراقیان باشد. آنهایی که در حق مردم عراق مرتکب جرم شدند باید اینجا محاکمه شوند. هرکشور دیگری که از آنها حمایت میکند آنها را ببرد و اکثریت عمده آنها به کشورشان برگردند. شاید به جز 56نفر از آنان مورد عفو قرار بگیرند. باقیمانده به کشورشان باز گردند».
در آن دوران ولایت فقیه در هراس از سرنگونی و اوجگیری قیام، به مردم و مقاومت مردمی اعلان جنگ داد. رژیم آخوندی جنگی ناعادلانه را هم در داخل کشور و هم در عراق برای از بین بردن کامل نیروی اصلی اپوزیسیون در دستور کار خود قرار داده بود. در حالیکه لباس شخصی ها، بسیج، پاسداران و اطلاعاتی ها و نیروهای سرکوبگر رژیم در گوشه و کنار شهرها به شکار و سرکوب خونین علیه مردم به جان آمده دست زده بودند، در حالیکه رژیم با تظاهرات گسترده مردمی و با شعارهای«مرگ بر اصل ولایت فقیه» روبرو بود، تهاجم به اشرف برای تصرف کامل آن نیز، آن روی دیگر این سکه بود.
از سوی دیگر در زمستان سال 87 و زمانیکه ایالات متحده تصمیم به ترک عراق و انتقال حفاظت اشرف به دولت نوری مالکی گرفت، فشار بر اشرف و ساکنان آن ابعاد تازه یی یافت. هنوز جوهر تفاهم نامه و این انتقال خشک نشده بود که دولت دست نشاندة مالکی جنگی روانی و محاصرات پزشکی و خدماتی علیه ساکنان کمپ را اعلام نمود. واگذاری و انتقال حفاظت به دولت مزدور مالکی از سوی ایالات متحده در حالی صورت گرفته بود که این کشور با تک تک ساکنان اشرف قرار داد حفاظتی امضا کرده بود. به علاوه عطف به قوانین بین الملل و کنوانسیون های ملل متحد، ایالات متحده همچنان مسئول اصلی حفاظت از جان اشرفیان بشمار میرود.
در چنین شرایطی خبر حمله وحشیانه نیروهای عراقی وسیعاً انعکاس یافت. گزارشهای شبکه های جهانی از عصر روز سه شنبه 6 مرداد خبر از تهاجم گسترده نیروهای ویژه عراق تحت فرمان و نظارت کامل نوری مالکی و دفتر نخست وزیری، با ظرفیت بیش از دو هزار پرسنل آموزش دیده، با انواع سلاحها و خودروهای زرهی و مهندسی را میدادند. نیروهای سرکوبگر عراقی با استفاده از ضد انسانی ترین شیوه های سرکوب با تبر و ساطور و قنداق تفنگ و چوب و باتوم و شلاق و میله گرد و سنگ و ماشین آبپاش و لودر و بولدوزر و شلیک مستقیم گلوله دست به تهاجم علیه 3400 انسان تحت حفاظت کنوانسیون 4 ژنو، زدند. مردم جهان و بسیاری از مدافعان حقوق بشر با چشمانی اشکبار شاهد صحنه های دردآور وحمله ناجوانمردانه به مجاهدان بی سلاح و بی دفاع بودند. به گزارش خبرگزاریها، به دستور مالکی تیپ عقرب، نیروی واکنش سریع، نیروی ویژه نخست وزیری، گردانهایی از تیپ 37، گردانهای واکنش سریع از شهر بعقوبه به بهانه برقراری پست بازرسی و در حقیقت برای قلع و قمع و کشتار مجاهدان وارد قرارگاه اشرف شدند.
جهان به عینه نظاره گر صحنه هایی بود که از یک سو صلابت و جانفشانی زنان و مردان از همه چیز گذشته را به تصویر می کشید و از سوی دیگر میزان درنده خویی و جباریت و تجاوز به حقوق انسانی را مشاهده میکرد.
«در ساعت 16 و 30 دقیقه سیاج های قسمت ورودی اشرف توسط نیروهای پلیس عراق با لودر در حال تخریب است و ضرب و شتم شدید افراد در گرمای57 درجه ادامه دارد. نیروهای عراقی از بالای محل استقرار خود به جانب مجاهدین سنگ پرتاب میکنند و مجاهد خلق همایون دیهیم با آرماتور مورد ضرب و شتم قرار میدهند. در نقاط دیگر نیز با سنگ به سر و روی مجاهدین می کوبند. مجاهدان خلق مانند صحنه های قیام در ایران شعار الله اکبر میدهند. مجاهدان خلق، احمد حنیف نژاد، حسین شهیدزاده، جلال شریفی، ناصرنوعبادیان، عباس فیلی، پویا، ایرج اخلاقی و عبدالرضا زاهد، محمدرضا خالقی، ایوب مهدیان، محمدرضا هوشمند، عباس زمردی، علیرضا معصومی و حسن بشارت مجروح و نیمی از آنان دستگیر و توسط نیرهای عراقی به مکان نامعلومی برده شدند. نیروهای آمریکایی مشغول فیلمبرداری از صحنه ها هستند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران 6مرداد1388»
همزمان با این حمله وحشیانه مقاومت ایران پرده از نقش سفیر مزدور رژیم آخوندی، کاظمی قمی در پیشبرد « طرحهای جنایتکارانه» رژیم برداشت. بر اساس این گزارش، وی «تماماً در ارتباط و ملاقات با مقامات عراقی بوده است» و «گزارشهای مربوط به حمله به اشرف را به طور مستقیم برای ستاد فرماندهی نیروی تروریستی قدس و برای چهار ارگان دیگر شامل دفتر خامنه ای، ولی فقیه رژیم، دفتر وزیرخارجه، ستاد ویژه عراق در وزارت خارجه و اداره کل بررسی گزارشها – شعبه وزارت اطلاعات در وزارت خارجه ـ» ارسال میکرد.
دو روز پس از تهاجم ناجوانمردانه به اشرفیان، مالکی مزدور از نیات واقعی رژیم آخوندی پرده برداشت: «هدف از وجود این مرکز پلیس این است که افراد موجود در قرارگاه بعضی شان می خواهند به ایران یا به هر کشوری در جهان مسافرت کنند، ولی سازمان و رهبران سازمان جلوی آنها را میگیرند و به آنها اجازه این کار را نمیدهند. بعضیها میخواهند که با استفاده از عفو به ایران برگردند ولی آنها نمی گذارند. 55 نفر از آنها تحت تعقیب انترپل میباشند زیرا جنایتکارند و علیه آنها شکایت هایی هست. این مسئولان قرارگاه حاضر به تحویل دادن آنها نیستند. از این رو خواستیم که مرکزی در آنجا باز کنیم» (تلویزیون الحره-31 ژوییه 2009)
در پی این تهاجم ناجوانمردانه 11 تن از مجاهدان به شهادت رسیدند و بیش از 300تن از ساکنان بی دفاع و بی سلاح اشرف زخمی شدند. همچنین نیروهای سرکوبگر عراقی 36 تن از ساکنان را که عمدتا جراحات سنگینی برداشته بودند را به گروگان گرفتند.
متعاقبا گروگانهای اشرفی اعلام کردند تا رسیدن به خواسته های عادلانه و برحق خود به اعتصاب غذا دست خواهند زد، ازجمله بازگشت تمامی آنها به اشرف و همچنین حضور نماینده شورای امنیت یا دبیرکل ملل متحد در اشرف.
به موازات آن نیز دراشرف و همچنین در پایتخت های کشور متعدد در سراسر جهان ایرانیان آزاده، یاران و اشرف نشانان، ایرانیان آزاده و مدافعان حقوق بشر دست به اعتصاب غذای نامحدود زدند. موجی از همبستگی ملی و حمایتهای بین المللی کارزار بزرگی را برای احقاق حقوق اشرفیان و آزادی گرگانهای اشرفی به جریان افتاد. سیاستمداران، حقوقدانان، پشتیبانان و مدافعان حقوق انسانی، سازمانها و شخصیتهای ایرانی و بین المللی، تظاهرات و اکسیونهای افشاگرانه، کنفرانسهای مختلف مطبوعاتی، جملگی بخش کوچکی از این کارزار جهانی بودند که در پی 72 روز اعتصاب غذا که 6 روز آخر آن اعتصاب خشک بود از سوی گروگانهای اشرفی که بعضا در آستانه شهادت قرارداشتند، به پیروزی رسید.
«اما پایداری حماسی و شگفت آنان در این 72روز دنیایی را تکان داد… و بیگمان در آستانه مرگ محتوم قرار داشتند. 46روز قبل از پیروزی و بازگشت گروگانها به اشرف، دادگاه خالص، برای اولین بار، در روز اول شهریور (23اوت2009) دستور آزادی آنها را صادر کرد، اما دولت مزدور و جنایتکار مالکی به بهانه واهی ورود غیرقانونی به عراق، آن هم در 23سال پیش، مانع آزادی آنها شد و بدینسان همچنان در بازداشت نگهداشته شدند. دادگاه مجدداً در 25شهریور (16سپتامبر2009) فرمان آزادی آنها را تأیید کرد. سپس در روز 5مهر (27سپتامبر2009) قاضی برای سومین بار و به طور قطعی قرار آزادی آنان را صادر کرد و آنها را از هرگونه اتهامی مبرا شناخت. استقامت خارق العاده مجاهدان ربوده شده، پایداری مجاهدان اشرف، اعتصابها و تحصنها و تظاهرات و اعتراضات هموطنانمان در کشورهای مختلف جهان که جلوه درخشانی از همسبتگی ملی ایرانیان بود، و همچنین موج گسترده حمایت بین المللی توسط برجسته ترین شخصیتهای سیاسی و اجتماعی در سراسر جهان و ارگانهای بین المللی مدافع حقوق بشر و بالاخره شماری از دولتها در اروپا و آمریکا که در اثر همین کارزار عظیم جهانی که توسط رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی رهبری میشد، ناگزیر به موضعگیری شده بودند، سرانجام توطئه های فاشیسم دینی حاکم بر ایران را نقش برآب کرد و سرفرازی و آزادی و پیروزی اشرفیان و مجاهدان به گروگان گرفته شده را رقم زد. خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت، آزادی 36مجاهد خلق را به هموطنان و یاران مقاومت در داخل و خارج کشور، به مجاهدان اشرف و به رهبر مقاومت تبریک گفت و با اشاره به تلاشهای بین المللی برای تضمین حفاظت اشرف، مصرانه از مجاهدان اشرف و اعتصابیون در کشورهای مختلف خواهش کرد به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت 15 مهر 1388»
و بدین سان توطئه اشغال اشرف و از بین بردن و تسلیم مجاهدان به رژیم آخوندی به یمن پایداری اشرفیان و همبستگی ملی ایرانیان با شکست روبرو گردید.
گرامی باید یاد و خاطره «سیاوشان» فروغ ایران