چرا ما را نمی گیری تو تحویل
که از سرمای تو بستیم قندیل
اوباما جان مکن از من تو دوری
بیا تا روشنت سازم حضوری
من آن شیخم که نامم بی فریدون
ولی روحانیش کردند رندون
وگرنه تا بخوای جسمانی ام من
بگوید با تو بی بی سی کیم من
من آن برنامه ها را دوست دارم
اوباما من شما را دوست دارم
مکن از نام من بر من ملامت
گواه من بود این قد و قامت
مرا بی بی سی اسپانسر نموده
برای شغل خود حاضر نموده
مرا بسیار می کرده حمایت
رئیس جمهور شدم من در نهایت
مرا جک استرا تعلیم داده
سیاست را به ما تعلیم داده
و حالا من کمک میخواهم از تو
کمی لاستیک و جک میخواهم از تو
رژیم ما شده پنچر برادر
نمانده چاره ی دیگر برادر
اگر می خوای که ما باقی بمانیم
بزن سازی که ما با هم بخوانیم
برای ماندن ما گفتمان کن
کلینتون را به یاد آور، چنان کن
مرا چون خاتمی از خود بدان تو
مرا هم سید خندان بخوان تو
مکن با دشمنان ما مدارا
بکن در لیست آنها را، خدا را
ببر درلیست آنها را دوباره
به یک نیش قلم، یا یک اشاره
کمی هم باز بمبارانشان کن
دوتا موشک بزن آرامشان کن
اگر هم دیگران گفتند زشته
بگو کار خدا و سرنوشته
از این تحریم ها هم دست بردار
و ما را هم به حال خویش بگذار
کمی هم از دلارای دل آرام
عنایت کن برای حفظ "اسلام"
الهی خیر از این دنیا ببینی
به روی فرش ایرانی بشینی
یه لقمه نفت و گاز ساده داریم
کمی هم زعفران آماده داریم
بیا بنشین کنار سفره ما
بخور با ما توهم زین خوان یغما
اگر ملت دچار قحط نانه
براشون خوبه و یک امتحانه
ولی ما کارمان حفظ نظامه
و هر کار دگر برما حرامه
خلاصه اینکه مقصد ماندن ماس
کلید ماندن ما هم اوباماس
22 مرداد 1392