روحانی: من هم از حضور در تلویزیون خودمون! خوشحالم.
بی بی سی: میدونید که ما اینجا در بی بی سی از انتخاب شما چقدر خوشحالیم. شما دموکراسی و آزادی را به ایران برمیگردانید. مچکریم. تا همینجاش هم دم شما گرم. کلی از زندانیان سیاسی که البته دوران زندانشون مدتی بود تمام شده بود هم آزاد شدند.
روحانی: اولا دموکراسی و آزادی هیچوقت از ایران نرفته بوده که بنده برشون بگردانم. این حرفها مال دشمنان نظام است نه بی بی سی. آزادی زندانیان هم که زندانی امنیتی بوده اند، چون ما زندانی سیاسی نداریم، همیشه بوده و ربطی به آمدن بنده نداره. گاهی زندانها پر میشن و خوب برحسب ضرورت تعدادی رو اعدام میکنن و تعدادی رو آزاد می کنن که جا باز بشه. قوه قضائیه ما مستقل است و کارش رو می کنه.
بی بی سی: ببخشید آقای دکتر. اولین سوالم اینه که نظر شما در مورد ماهواره و تلویزیون ماهواره ای چیه؟
روحانی: شما بهتر از من میدانید که حالا دیگر روی هر پشت بامی حتی در دهات ایران بشقاب ماهواره نصب شده. مگر میشود جلوی خواست مردم را گرفت؟
بی بی سی: ولی آقای دکتر در اخبار آمده بود و عکسش هم بود که نیروی انتظامی تعداد زیادی بشقاب ماهواره را از روی پشت بامها جمع کرده و با تانک از رویشان عبور کرده و خورد و خمیرشان کرده اند. دشمنان شما این را به حساب سرکوبگری نیروی انتظامی می گذارند.
روحانی: بله بنده هم اون عکس را دیدم. دشمن همیشه دنبال بی اعتبار کردن ما بوده. این واقعه مسرت بخش اتفاقا نشانه گرایش نیروی انتظامی ما به تکنیک جدید و پیشرفت است. شما اگر دقت کرده باشید همه ی اون بشقابها زنگ زده و قراضه بودند. نیروی انتظامی به دنبال این است که مردم از بشقابهای ماهواره ای نو استفاده کنند تا بتوانند برنامه ها را بطور شفاف و بدون پارازیت بگیرند.
بی بی سی: بله کاملا درسته. حتی به این ترتیب نیروی انتظامی به ایجاد شغل و بهتر شدن وضعیت اقتصادی کشور هم کمک می کنه. آقای دکتر دشمن شایعه کرده که این شما بودید که به اوباما زنگ زدید. درحالیکه شما می گوئید که این اوباما بوده که به شما زنگ زده. ما البته گفته ایم که شما درست می فرمائید اما مردم می پرسند کدام واقعیه؟
روحانی: اولا از شما غیر از این هم انتظار نمی رود. اما شما میدانید که بین ما و امریکائیها همیشه سوء تفاهم و عدم توافق و اختلاف نظر وجود دارد. خوب این هم یکی از مواردی است که ما با امریکائیها در موردش اختلاف نظر داریم. داشتن اختلاف نظر هم که طبیعیه. اونها نظرشون بر این است که بنده اول زنگ زدم. ما در جمهوری اسلامی نظرمون بر عکس این است و معتقدیم که اونا اول به بنده زنگ زدن. خوب اتفاقا مذاکرات هم برای همین است که این نظرها به همدیگر نزدیک بشه.
بی بی سی: نظر شما در مورد جنگ سوریه و شایعه حضور نیروهای سپاه پاسداران در شهرهای مختلف سوریه چیه؟
روحانی: خوب این هم یکی دیگه از نمودهای اختلاف نظر بین ما و غربه. ما قبلا هم گفتیم که سرنوشت حکومت در سوریه باید توسط مردم سوریه تعین شود. البته اینکه رای مردم سنی سوریه هم باید به حساب بیاد یا نه مطلبی است که ما داریم در شورای امنیت ملی در موردش بحث می کنیم و منتظر اعلام نظر و فتوای ولی فقیه هستیم. ما منکر حضور تعدادی از هموطنانمون در سوریه نیستیم. اما اون هموطنان ایرانی ما که در سوریه هستند اصلا اهل جنگ نیستن. اونها برای زیارت به سوریه رفته اند. حالا خوب تعدادشون سی چهل هزار نفره دلیلش علاقه مردم متدین ما به حضرت زینب سلام اله است.
بی بی سی: ما هم همین رو می گیم. اما دشمنان شما میگن که اون ایرانیهایی که در سوریه هستن لباس نظامی تنشون هست و فقط توی یک شهر که مرقد مطهر قرار داره نیستن. در اغلب شهرها و حتی بیرون شهرها هم هستن.
روحانی: خوب شما به عنوان یک رسانه انقلابی و متعهد کارتون این است که به همین شایعات پاسخ بدهید و روشنگری بکنید. شما باید این شایعات رو خنثی بکنید. خوب جوانان متدین ما که برای زیارت به سوریه میرن دوست دارن که لباس سپاه و بسیج به تن کنند. اینطوری ثوابش بیشتره. این هم که در چند شهر دیده شده اند برای اینه که روایات متفاوتی در باره محل دفن حضرت زینب وجود دارد. خوب این زائران هم برای احتیاط به همه شهرها میرن و زیارت می کنن.
بی بی سی: ولی در ویدیوهایی که پخش شده در دست این نفرات ایرانی یونیفورم پوش سلاح هم دیده شده.
روحانی: راستش بنده هم علت خاصی برای به دست گرفتن اون سلاح ها نمی بینم. اما خوب شاید تحت تاثیر تبلیغات رسانه های استکباری فکر کرده اند که سوریه کشور امنی نیست و بهتره برای دفاع از خودشون حالا یک اسلحه ای هم دست بگیرند. البته بدون شک اون سلاح ها خالیه و فشنگ نداره. بیشتر به نظر میرسه که برای ترساندن تروریستها باشه.
بی بی سی: نظر شما در مورد شعارهایی از قبیل مرگ بر امریکا و امریکا شیطان بزرگ و امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و از این قبیل چیه؟
روحانی: اینکه امام فرمودند شیطان بزرگ خوب ما هم به بچه هامون میگیم شیطون کوچولو. غرض اظهار محبت است. اما بنده از همون اولش هم که در شورای امنیت بودم با دادن شعار "مرگ بر" مخالف بودم. خوب میشد گفت وفات بر امریکا. یا مثلا آمریکا آمریکا، رعایت کن برادر. این داستان امریکا هیچی غلطی نمیتواند بکند هم در واقع یک ترجمه غلط از سخنان گهر بار حضرت امام بود. ایشان منظورشون این بود که امریکا کار غلطی نمی تواند بکند یا نمی کند. این را مقام معظم رهبری هم تاکید کردند. اما برخی از نیروی خودسر که خوب همیشه برای ما مشکل درست کرده اند این سخنان رو آنگونه ترجمه و تفسیر کردند و از توش آقای احمدی نژاد درآمد که از مسئله هولوکاست هم ترجمه غلطی داشت. از این اتفاقات مشکل ساز ما همیشه داشته ایم. همین ترجمه های غلط باعث شدند که ما در مسئله هسته ای عقب بمانیم. اون جمله معروف امام که فرمودند که این قلم ها را بشکنید که یادتون هست. مثل این است که حالا بگوئیم این لپ تاپها را خاموش کنید. نیروهای خودسر اینگونه ترجمه کردند که گردن نویسندگان رو باید شکست و اون اتفاقات قتلهای خودسرانه زنجیره ای پیش آمد که البته مقام معظم رهبری معتقد بودند که کار اسرائیلی ها بوده و معلوم هم نشد که کار کی بوده. در حالیکه خوب میشد اینگونه تفسیر کرد که قلمها رو باید شکست و به جاش خودکار و خودنویس به نویسندگان داد. یا مثلا به نویسندگان لپ تاپ داد که یک کار انقلابی و پیشروانه است.
بی بی سی: یعنی میفرمائید که بیشترین ضربه ها را ما تا بحال از ترجمه غلط گفته های بزرگان خورده ایم. خوب آقای دکتر اجازه بدید در پایان مصاحبه با بهره گیری از اخلاق خوش و دموکراتیک و آزادیخواهانه شما که به تصویب شورای عالی بی بی سی فارسی رسیده یک سوال خصوصی هم بکنم. شایعه شده که در موقع ورود شما به تهران تعدادی از استقبال کنندگان لنگه کفش به هوا پرتاب کرده اند که دشمنان نظام این را تعبیر به اینکه این لنگه کفشها به سوی شما پرتاب شده کرده اند. از زبان خودتان بفرمائید داستان چی بوده؟
روحانی: عرض کنم که بنده با دیدن یک لنگه کفش در هوا بلافاصله دستور بررسی دادم. بررسی هم بلافاصله توسط کارشناسان امنیتی انجام شد و براساس گزارش کارشناسی نیروی امنیتی بنده، حضور این لنگه کفش در هوا چند علت میتواند داشته باشد. اول اینکه استقبال کنندگان از شوقشون میخواستن کلاهشون رو به هوا بندازن که چون کلاه نداشتن کفششون رو به هوا انداختن. علت دیگر اینکه یکی از استقبال کنندگان به خاطر فشار زیاد استقبال کننده، لنگه کفشش از پاش در میاد و مامورین حفاظت بنده که متوجه قضیه شدن برای اینکه لنگه کفش اون برادر زیر ماشین نره و پاره نشه به سرعت لنگه کفش را از جلو ماشین برداشته و به سمت صاحبش پرتاب می کنند و ایشان هم ضمن گرفتن لنگه کفش در هوا می گوید روحانی مچکریم. روایات دیگری هم هست از جمله اینکه اون چیزی که توی عکس دیده میشه و به نظر لنگ کفش میاد اصولا لنگه کفش نیست و پرنده ایست که از اونجا عبور میکرده. حالا من نمی گویم که اون پرنده هم به اذن خداوند برای استقبال از ما آمده بوده چون دلیل قانع کننده ای ندارم اما خوب پرنده ای بوده و عبور میکرده و عکش مثل لنگه کفشه. البته تحقیقات هنوز ادامه دارد و بنده اگر دلیل دیگری هم برای اون لنگه کفش پیدا شد حتما خدمت امت همیشه در صحنه خواهم گفت.
بی بی سی: خیلی از شما به خاطر پذیرفتن این مصاحبه مچکریم.
روحانی: بنده هم مچکرم
13 مهر 1392 – 5 اکتبر 2013