علائم ناکامی ایندور از مذاکرات را نخست میتوان در برگزاری کنفرانس های جداگانه مطبوعاتی کاترین اشتون و محمد جواد ظریف، بدون نام بردن از محتوی و روند احتمالی گفتگوها و یا چشم انداز آن در آینده نزدیک، بخوبی دریافت. فضا و چشم انداز مذاکرات بقدری تیره و تار بود که برای نمونه کاترین اشتون حتی از خواندن بیانیه پایانی این مذکرات خودداری کرد وفقط به این اکتفا نمود که وی بیانیه را در وب سایت خود خواهد گذاشت.
خانم اشتون در ادامه اضافه کرد ”توافق حاصل شده است که در مورد جزئیات صحبتی نشود“. همچنین روز گذشته عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه حکومت آخوندی علائم بارز این ناکامی را اینگونه بیان کرده بود: ”البته تغییر لحن آنها مثبت بوده اما رویکرد مثبتی هنوز از آنها ندیده ایم. به مذاکرات امیدواریم و قضاوت زود هنگام نمی کنیم“.
خبرنگار فارس از عراقچی درباره اظهارات مایکل مان مبنی بر اینکه ایران باید گام اول را بردارد و درباره برنامه هسته ای خود شفاف سازی کند، سوال کرد و پرسید آیا سخنان وی در تضاد با طرح پیشنهادی ایران است.
عراقچی پاسخ داد: ”آقای مایکل مان از فضای مثبت مذاکرات سخن می گوید اما اظهارات او ناامید کننده است“.( خبرگزاری حکومتی فارس 23 مهر 1392)
برخلاف مذاکرات پیشین و به درخواست رژیم آخوندی، طرفین تلاش زیادی نمودند تا ”بسته پیشنهادی ایران“ به بیرون درز نکند. وحشت ولی فقیه از انتشار و بیرون زدن گوشه هائی از این بظاهر بسته پیشنهادی در طبعیت آن نهفته است. ولی فقیه که در بن بست اتمی گیر افتاده، بویژه شقه و شکافی که در درون رژیم بر سر نوشیدن ”جام زهر“ میان خامنه ای و رفسنجانی براه افتاده، آن روی سکه ی استصیال رژیم است که هیچ چشم اندازی برای عبوراز این بحران متصور نیست. در این رابطه کیهان خامنه ای در سرمقاله سه شنبه 23 مهر زیر عنوان « گل به خودی در آستانه مصاف ژنو»، نوشت: برای دقایقی خودتان را جای رصدگران اطلاعاتی در آمریکا و غرب بگذارید. ناگهان میبینید موجی درباره لزوم مذاکره با آمریکا راه میافتد و یک سیاستمدار شناخته شده در ایران، از نامهای محرمانه خبر میدهد که 6-25 سال پیش برای خمینی نوشته است و میگوید «من در سالهای آخر عمر حیات امام نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم... یکی از مسائل رابطه با آمریکا بود»، این رفتار- بخوانید خودزنی- علامت مهمی در آن سوی مرزهاست و بوی تند کم آوردن میدهد“.
در چنین صحنه ئی که بقول معروف ”رنگ رخسار سخن از راز درون می گوید“ مذاکره کننده اتمی از سوی رژیم آخوندی بخوبی میدانند، که چنته رژیم در تمامی زمینه ها، هم داخلی و نیز هرآنچه که جامعه بین الملل در چهارچوب تحریم ها از آنان طلب میکند، بسیار خالی و میدان مانوری برای رژیم متصور نیست. اما آنچه که تا کنون به بیرون درز پیدا نموده، خود سخن از ”مشت نمونه خرواری“ است که با آن رژیم قفل شده آخوندی در تلاش است تا با خرید وقت، آنهم برای ”یک سال“ به مطامع و بلند پروازی های اتمی اش دست یابد.
بازی با کارت زمان آنهم برای خرید وقت، تاکتیکی ناکامی خورده است. بر سیاق این دکترین، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ی ولایت فقیه در حاشیه اجلاس ملل متحد در نیویورک با کاترین اشتون در ماه سپتامبر، نه تنها خواهان یک سال فرصت“ برای ”شفاف سازی کامل“ !! شده بود، بلکه حتی فراتر از آن از طرف مقابل خواسته بود تا طرف مقابل همان پیشنهادات نیم بند آلماتی را نیز بکناری گذاشته و ”فضای کاملا جدیدی“ را با ولایت فقیه و مطامع اتمی و تروریستی اش، آغاز نمایند.
سخن از تاکتیکی است که به یمن سیاست مماشات، دیکتاتوری آخوندی توانسته از سال 2003 تا به امروز فرصت خریده، آبشارهای اتمی، پروژه آب سنگین در اراک، قریب 200 کیلواورانیوم غنی شده 20 درصدی، سایت فردو، سایت پرچین، و کار روی چاشنی های اتمی را براه بیاندازد. همچنین در سایه این سیاست است که رژیم آخوندی اکنون قریب 18 هزار سانتریفیوز را برای غنی سازی بالای 20 درصد براه انداخته است. با چنین ماحصلی و در حالیکه کارشناسان رژیم بکرات از غنی سازی بالای 60 درصد نیز سخن رانده اند، اکنون باید گفت که بواقع این تاکتیکی پوسیده و رنگ باخته ای بیش نیست و انتظار میرود که اینبار از سوی جامعه بین الملل رد شود. در این رابطه دیوید آلبرایت مدیر مؤسسه علوم و امنیت بین المللی در واشنگتن، در مورد برنامه اتمی رژیم می گوید: ”در دنیای واقعی، ما یک سال وقت نداریم. مذاکره کنندگان غربی خواهان این هستند که همین الان گامهای مهم برداشته شود.
وی افزود، استراتژی مذاکره آنطور که از سوی مذاکره کنندگان رژیم تهران مطرح شد، خطر افزایش تنش را در بردارد“.
آنچه که مسلم است اگر چنین ”پیشنهادی“ از سوی متولیان سیاست مماشات پذیرفته شود، یقیننا کمتر از یک سال ما شاهد ”نخستین آزمایش اتمی“ ولی فقیه خواهیم بود. چنین سناریوئی سخن از همان استراتژی ”برد- برد“ را دارد که دیکتاتوری تروریستی آخوندی بدنبال آن است. خبر گزاری آلمان به نقل از محمد جواد ظریف در این رابطه گزارش میکند: ”در مورد جزئیات مذاکرات صحبت نخواهد کرد. وی با بیان اینکه غنی سازی حق ایران است و این کشور از این حق کوتاه نخواهند آمد، از الگوی برد-برد به عنوان تنها راه حل دستیابی به موفقیت یاد کرد“.
دلیل دیگر ناکامی مذاکرات را نیزعدم توافق برامضاء پروتکل الحاقی ارزیابی کرد. پروتکل الحاقی همان سیستم کنترل و منیتورینگ از سوی آژانس بین المللی انرژی است که بر سیاق آن ”بازرسی حق آژانس است و نیازی بهتصویب شورای حکام (برخلاف بازرسی ویژه) ندارد. از طرف دیگر، آژانس در بازرسیهای خود برمبنای پروتکل الحاقی حق دارد به هرمکانی که برای انجام وظایف خود ضروری میداند، دسترسی پیدا کند“.
این شیوه بازرسی که برپایه ”عدم اعتماد“ به طرف مقابل استوار شده، به آژانس امکان بازرسی های ناگهانی را در هرزمان میدهد. همچنین عدم حضور وزاری خارجه کشورهای طرف مذاکره با رژیم آخوندی در مذاکرات این دور و تعیین قراری برای ” نشست های کارشناسی هسته ای“ که قرار است در روزهای هفتم و هشتم نوامبر برگزار شود، از دیگر علائم ناکامی مذاکرات است. اختلافات طرفین بر سر بازرسی سایت های اتمی رژیم، که یقیننا جمله سایت های نظامی مانند فردو، پرچین و لویزان را نیز شامل خواهند شد، به اندازه ئی مشهود بود که مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفتگو با تلویزیون یورونیوز در این رابطه آشکارا گفت: ”آنچه رژیم تهران باید انجام دهد این است که جامعه بین المللی را مطمئن سازد برنامه هسته ایش دارای مقاصد نظامی نیست. برای این کار نیز ضروری است به بازرسان اجازه داده شود به بازدید از تاسیسات اتمی بپردازند“.
در این رابطه نیز عضو مذاکره کننده از سوی رژیم آخوندی، عباس عراقچی در راستای سیاست ”برد- برد“ دسیابی به توافقی بر سر پروتکل الحاقی را به آینده ئی بسیار دور حواله می دهد، و می گوید: ” پروتکل الحاقی بخشی از پایان بازی است. روی میز قرار دارد، ولی نه فعلا. پروتکل الحاقی بخشی از گام نهایی است“.
در چنین تابلوئی بخوبی میتوان ناکامی ایندوراز مذاکرات درک کرد. مذاکراتی که ولی فقیه طلسم ناکامیه با ”مثبت“ خواندن آن در تلاش است تا در نبود یک سیاست منسجم برای مقابله با جاه طلبی های آخوندی، با هرچه طولانی تر نمودن آن به مقاصد شوم خود دست یابد.
24 مهرد 1392