معرفی‌ کتاب ”فرزندان ایران، سرگذشت پروین و زنانی دیگر“ نوشته رضا اولیا

روز شنبه 12 اکتبر2013 به دعوت شهرداری شهر پیترا سانتا در ایتالیا مراسمی در سالن موزه هنری شهر و باحضور عده زیادی از مقامات سیاسی و فرهنگی شهر، جهت معرفی کتاب ”فرزندان ایران، سرگذشت پروین و زنانی دیگر“ نوشته آقای رضا اولیا هنر مند مجسمه ساز و نقاش و عضو شورای ملی مقاومت ایران برگزار گردید.، در ابتدای برنامه شهردار شهر دکتر دومنیک لومبردی ضمن اظهار خیر مقدم به رضا اولیا گفت:

ما افتخار می‌کنیم که رضا اولیا دعوت ما را قبول کرد و امروز در شهر ما در این سالن پر جمعیت درباره کتاب اولیا و درباره مردم ایران صحبت می‌کنیم. من رضا اولیا را از سالهای دانشگاهی می‌شناختم، آن موقع رژیم فاشیستی شاه در ایران حکومت میکرد و رضا اولیا علیه این دیکتاتور در ایتالیا و اروپا فعالیت داشت. نقاشیها و مجسمه های رضا اولیا تصویرگر شکنجه و تیرباران زندانیان سیاسی و نیز مبارزه مردم ایران و بخصوص زنان ایران بود. رضا اولیا بعد از سقوط دیکتاتوری شاه و در طول سالهای تاریک پس از آن، فعالیتهای هنری و سیاسی خود را بر علیه رژیم آیت‌الله‌ها در شورای ملی‌ مقاومت ادامه میدهد. شهر ما دو سال پیش در سالن شهرداری تظاهراتی برای نجات زنی که به سنگسار محکوم شده بود برگزار کرد و تصویر این خانم چندین هفته روی پرده‌ای در ساختمان شهرداری به نمایش گذاشته شد. امروز رضا اولیا این هنرمند برجسته، آخرین اثر ادبی‌ خود را معرفی‌ می‌کند. اولیا از زنان ایران صحبت می‌کند. در نمایش آثار رضا اولیا یک نقاشی‌ دیدم که به نام عزیز مادر رضائی ها کشیده است. اولیا به من گفت که شش تن از فرزندان این  مادر در دو رژیم شاه و آیت‌الله‌ها به قتل رسیده‌اند. من امیدوارم روزی بتوانیم با حضور شما شهروندان این مادر را که  سمبلی برای زنان ایران است را  در شهرمان بپذیریم. شهر ما بار دیگر همبستگی‌ خود را با مردم ایران ابراز می‌دارد.
سخنران بعدی استاد دانشگاه و پرزیدنت انجمن فرهنگی‌ پاندلفینی آقای جولیو ربکی بود. وی طی سخنانی گفت:
از رضا اولیا صحبت کردن بسیار آسان است. اولیا یک هنرمند شناخته شده در شهر ما، در استان ما و در تمام ایتالیا است. آثار هنری اولیا را در تعداد زیادی از شهرهای ایتالیا می توان دید. من هم با رضا اولیا در سالهای دانشجویی آشنا شدم، در سالهایی که در شیلی کودتا شد و در یونان سرهنگ‌ها کودتا کردند.رضا اولیا دوست و یار همه پناهندگان سیاسی بود. در تمامی تظاهرات‌ سیاسی رضا در صفّ اول بود و آثارش علیه رژیم‌های سرهنگ ها و پینوشه و شاه دیکتاتور در همه جا بود. رضا اولیا یک فعال سیاسی خستگی‌ ناپذیر است.آثاری که در نمایشگاه امروز به نمایش گذاشته شده گویای وحشیگری آیت‌الله‌ها علیه مردم ایران و به خصوص علیه زنان می‌باشد. من هم مثل آقای شهردار تحت تاثیر نقاشی‌ مادر عزیز قرار گرفتم و امیدوارم که این زن قهرمان، این مادر فرزندان ایران، به شهر ما بیاید و ما افتخار میهمانی این سمبل آزادی باشیم.
پس از آن دکتر ساندرو سباتینی گفت:
آشنایی من با رضا اولیا از زمان کودکی ام می‌باشد، چون رضا اولیا دوست پدر من است. اولین نمایشگاه آثار رضا اولیا در شهر ما فولونیکا برگزار شد و من دبیرستان میرفتم که با آثار اولیا آشنا شدم،در دوران دانشگاه و تا به امروز با رضا و با مبارزه او هستم. من با شورای ملی‌ مقاومت آشنایی کامل دارم و هر سال در تظاهرات بزرگ این شورا شرکت می‌کنم. تظاهراتی که علیه رژیم جنایتکاران حاکم بر ایران است. رضا اولیا عضو و از شخصیت های بارز این مقاومت می‌باشد، مقاومتی که رژیم تهران را به وحشت می‌اندازد چرا که مقاومت ایران ریشه در فرهنگ و مبارزات مردم ایران دارد. من برای هزارمین بار از دوست و رفیق عزیزم رضا تشکر می‌کنم، و به او احترام میگذارم که هنر و مبارزه اش برای دموکراسی و آزادی مبارزه ما هم می‌باشد.
آخرین سخنران این برنامه رضا اولیا بود که از شهردار شهر و شهروندان و شخصیتهای هنری و سیاسی حاضر تشکر کرد. اولیا گفت رابطه من با شهر شما یک رابطه طولانی و دوستانه می‌باشد، شهر شما شهری ضد فاشیستی است. پارتیزانهای شهر شما و مبارزاتشان علیه نازیها و فاشیست‌ها افتخار این شهر و کشور ایتالیا می‌باشد. شهر شما شهرت مبارزاتی دارد چون شما در طول این سالیان با مبارزات مردم فلسطین،یونان،شیلی و ایران همراه بوده اید. من در این کتاب به طور مختصر از مبارزه زنان و جنایاتی که در سیاه چالهای رژیم آخوند خامنه ای علیه زنان اعمال میشود از جمله این که در زندانها به دختران تجاوز میشود نوشته‌ا‌‌‌م و نوشته ام که بدلیل زن ستیزی ملا ها زنان ایران در اولین صفوف مبارزاتی علیه این جنایتکاران میباشند، همچنانکه رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی پرچمدار این مقاومت بزرگ است  وما با رهبری ایشان رژیم ملاهای جنایتکار وضدبشر را سرنگون وآزادی ودموکراسی را درایران مستقر میکنیم. صحبت‌های اولیا بارها با کف زدن جمعیت حاضر قطع شد. اولیا در خاتمه گفت: دوست عزیز، آقای شهردار! من سعی‌ می‌کنم که مادر عزیز را به شهر شما دعوت کنم و به طور قطع مادر عزیز هم از این دعوت استقبال می‌کند.