مهدی سامع: وقاحت شیادانه در دو راهی نرمش قهرمانانه و مانور هنرمندانه

مقام معظم در سخنرانی برای بسیجیان در ادامه سیاست یکی به نعل و یکی به میخ، «نرمش قهرمانانه» را «مانور هنرمندانه» برای رسیدن به «هدف» توصیف کرد و هرگونه توضیح و تفسیر دیگر را مردود اعلام کرد.

ولی فقیه اما در همین سخنرانی با تاکید بر عدم دخالت در جزییات مذاکرات، از تیم مذاکره کننده با تاکید بر این که «خطوط قرمز باید رعایت شود» و حتی «یک قدم عقب نشینی نشود»، حمایت کرد. در مورد چند و چون «خطوط قرمز» البته خامنه ای حرفی نزد و لابد آن را به جزییات مذاکرات موکول کرد. این سخنان را خامنه ای در روز چهارشنبه 29 آبان، همان روزی که سومین دور مذاکرات در ژنو آغاز شد بیان کرد و در همین سخنرانی با شدت کم سابقه و البته با کاربرد کلماتی سخیف مانند؛ «دهان نَحس نَجس سگ هار منطقه» به مزدورانی که برای آنان حرف می زد، دلداری داد. واقعیت این است که خط قرمز خامنه ای تا کنون «دستیابی به توانایی برای ساخت بمب اتمی» بوده است. در این مورد طی ده سال گذشته به وفور دلیل و مدرک ارایه شده است. واقعیت دیگر این است که خامنه ای در دوران 8 ساله احمدی نژاد نتوانست به این توانایی دست یابد. قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریمهای متوالی و مهمتر از همه نتایج قیامهای سال 1388 و پایان سال 1389، خامنه ای را در مسیر شکست پروژه «ریل گذاری جدید در ولایت» قرار داد. قرار گرفتن خامنه ای در این مسیر او را مجبور به تن دادن به روحانی به عنوان کاندیدای جریانی که به دنبال «مشروط» کردن ولایت فقیه هستند، نمود. اینها هم واقعیتهای قابل محاسبه هستند که در مقابل خط قرمز خامنه ای صف آرایی کرده و بنابرین مساله نوشیدن «جام زهر» و عقب نشینی یک امکان و احتمال جدی است. اما سوال اساسی این است که با کدام عقب نشینی و از طریق کدام بده و بستان این نتیجه به دست می آید که ولی فقیه در مساله اتمی، حداقل برای مدتی عقب نشینی کرده است. دقیق ترین و گویا ترین پاسخ به این سوال را از خلال تعیین خط قرمز 6 کشور طرف مذاکره می توان به دست آورد. عباس عراقچی در روز پنجشنبه 30 آبان خط قرمز 6 کشور طرف مذاکره را با بهترین و کوتاه ترین کلمات بیان کرد. او گفت:«هر ظرفیتی که منجر به ساخت سلاح هسته ‌ای شود» خط قرمز طرف مقابل در مذاکرات است.

با آگاهی به همین خط قرمز جدی و حیاتی است که کارگزاران رژیم به فتوای مقام معظم بر نفی سلاح اتمی تاکید می کنند. البته این فتوا  می تواند در ردیف «مانور هنرمندانه» در مقابل «نرمش قهرمانانه» باشد و یا برای این که «تا سه نَشه بازی نَشه» نوعی «وقاحت شیادانه» تلقی شود. کاربرد این فتوای مزوّرانه در گذشته هرچه که بوده است، اکنون می تواند در خدمت «نرمش قهرمانانه» قرار گیرد به ویژه آن که عباس عراقچی پس از تعیین خط قرمز 6 کشور می گوید:«غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران چیزی نیست که برای قدرتهای جهان خط قرمز محسوب شود». بنابرین اگر خامنه ای فعلاً در حدی عقب نشینی کند که ظرفیت رژیم برای «ساخت سلاح هسته ‌ای» مهار شود، 6 کشور غربی هم موضوع غنی سازی را در حدی که به این «ظرفیت» منجر نشود خواهند پذیرفت و در این صورت با توسل به کاربرد «وقاحت شیادانه» ولی فقیه می تواند این معامله را «بُرد – بُرد» معرفی کند و کارگزاران ولایت خامنه ای هم با جار و جنجال از این که مقام معظم یک ذره هم عقب نشینی نکرده بر شیپور دروغ بدمند.

برای همین منظور است که علی لاریجانی، در نطق پیش از دستور خود در جلسه علنی مجلس ارتجاع در روز چهارشنبه 29 آبان به طرفهای خارجی پیام داد که رژیم ایران «همه حقوق صلح ‌آمیز هسته ‌ای را بدون هیچ کم و کاستی پیگیر است و از طرفی تضمین روشن می ‌دهد که به سوی سلاح هسته ‌ای نمی ‌رود».

کیهان شریعتمداری در سرمقاله روز چهارشنبه 29 آبان نوشت:«مطابق گزارش هفته گذشته آژانس، [رژیم ایران] برخی از پیشنهادات ۱+۵ در نشست ژنو ۲ را پیشاپیش و از سه ماه قبل به اجرا درآورده است و بسیاری از فعالیتهای هسته ‌ای کشورمان را متوقف کرده و یا در سطح نزدیک به توقف نگاه داشته که این از جمله مواردی بود که حریف در مذاکرات ژنو ۲ انجام آن را به ایران پیشنهاد کرده بود. از این روی باید گفت که ایران بخش قابل‌توجهی از امتیازات مورد نظر ۱+۵ را پیشاپیش به نفع حریف تامین کرده است و اکنون نوبت ۱+۵ است تا در مقابل امتیازاتی که از کشورمان گرفته است، امتیاز بدهد.».

تا پایان روز پنجشنبه 30 آبان هیچ علامت روشنی مبنی بر معامله و یا ادامه مجادله نشان داده نشده است. اما بدون تردید خامنه ای اگر مسیر راه را در محور معامله تعیین کرده باشد، این راهبرد کلان و محوری او نخواهد بود و او تلاش خواهد کرد تا با خرید زمان از طریق دریافت امتیازاتی در زمینه شُل شدن برخی از تحریمها، در فرصت مناسب به مسیر اصلی بازگردد. در سیاستهای کلان خامنه ای و به منظور تامین و تضمین امنیت ولایت اش، کسب هژمونی در خاورمیانه نقش تعیین کننده دارد. این را بارها گفته اند که «عمق استراتژیک نظام» در عراق و لبنان و سوریه و....است. بدون داشتن ظرفیت «ساخت سلاح هسته ‌ای» چنین امری اگر محال نباشد، بسیار بعید به نظر می رسد. به ویژه آن که حساب جدی و میان مدت روی دولت مالکی در عراق و بشار در سوریه نمی تواند عاقلانه باشد. بنابرین عقب نشینی خامنه ای هرچند محدود و موقت، خُسرانهای جدی برای امنیت ولایت خواهد داشت. البته حسن روحانی می تواند مدعی شود که مذاکره پذیری رژیم به خاطر تحریمها نبوده و حتی به طور موقت در جلد محمود احمدی نژاد رفته و مدعی شود که قطعنامه ها فقط کاغذ پاره های شورای امنیت بوده و که فقط برای مسئولان نظافت این شورا درد سر ایجاد کرده و قطعنامه دادن کشورهای طرف مذاکره پاره پاره شده و......

اما واقعیتهای سرسختی وجود دارد که بخش ناچیزی از آن در جریان مناظره سوم در جدال انتخاباتی از پرده برون افتاد. از این واقعیت های سرسخت البته نمی توان به طور قطعی نتیجه گرفت که خامنه ای تن به عقب نشینی خواهد داد. تا چند روز دیگر صحنه روشن تر خواهد شد.

اما چه خامنه ای با نرمش قهرمانانه عقب نشینی کند و چه با مانور هنرمندانه موش و گربه بازی را ادامه دهد، چه به ظرفیت ساخت سلاح اتمی دست پیدا کند و چه نتواند به این هدف برسد، سرنوشت ولایت اش نه در ژنو که در خاک ایران ویران شده و به دست زنان و مردان آزادیخواه رقم خواهد خورد. وقاحت شیادانه مقام معظم در انتخاب هریک از این دو راه، فقط به افزایش خشم و نفرت مردم از نظام ولایت فقیه منجر خواهد شد.
برگرفته از نبرد خلق شماره 341،  اول آذر 1392 - 22 نوامبر 2013