آنچه امروز از آن به عنوان بحران اتمی رژیم نام برده میشود، در واقع خود زائیده کلان بحران مطالبات آزادیخواهانه نسلی بالنده از یک سو و رژیم واپسگرایی است که به دلیل فقدان مشروعیت سیاسی و مردمی، لاجرم برای حفظ بقای خود به آن روی آورده است.
رژیم آخوندی از همان ابتدای این روند راه گریز را درسرکوب خونین خواسته های بر حق مردم و ایجاد تنش و صدور بحران می دید. بنابراین میتوان دریافت، که چرا دجال وقت خمینی جلاد از جنگ و خون ریزی به عنوان تنفس گاه حاکمیت ضد مردمی اش سود میبرد و جنگ را "نعمت الهی" میدانست.
تعمیق این بحرانها، اوجگیری مقاومت سراسری و سازمان یافته در ارتش آزادی بخش ملی ایران و ایزولاسیون بین المللی رژیم، آخوندهای حاکم را در تنگنای مرگباری قرار داده بود، که چاره ای جز باج خواهی و یاغیگری بین المللی در مقابل خود نمی دیدند و پروژه بمب سازی رژیم از این نقطه آغاز میگردد، تا شاید خلاء مشروعیت مردمی را با تکیه بر این ابزار جبران نماید.
در راستای پیشبرد این اهداف، حمایت از گروههای بنیادگرا و تروریستی منطقه با هزینه های نجومی از سرمایه های کشورمان در الویتهای برنامه های رژیم قرار گرفت، تا در صورت دسترسی به سلاح کشتار جمعی آنها را به عنوان نیروهای پیاده نظام خود در راستای ایجاد امپراطوری ارتجاع دینی بکار گیرد.
نگاهی به بیلان جنایات رژیم آخوندی وعمق رذالت و شقاوت آن در شکنجه و سرکوب مردم ایران، جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد، که این رژیم یکی از ضد ملی ترین رژیم های تاریخ میهن ما است. بنابراین دعاوی دجالگرانه رژیم مبنی بر "پروژه ملی هسته ای" تنها به درد ساندیس خوران داخلی و تاجران فکل کراواتی خارجه نشینی میخورد که منافع کلان از قبل این پروژه ضد میهنی دارند. وگرنه کدام حکومت ملی است که گروه گروه ملت خود را در میادین عمومی به دار بیاویزد و در عین حال در تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای برای حفظ وحراست از همان ملت باشد. طرفه اینکه رژیمی دم از غرور ملی میزند، که حتی نامگذاری یک خیابان در تهران به نام مصدق کبیر پیشوای ملی مردم ایران را برنتابید!
بنابراین جای هیچ شبهه ای نیست که تلاش آخوندهای حاکم بر میهنمان چیزی جز دستیابی به سلاح اتمی به مثابه یک شریان تنفسی و حیاتی در راستای حفظ موجودیت رژیم ضد انسانیشان نمیباشد.
بدیهی است که به چالش کشیدن هر تحرک سیاسی رژیم، که به ادامه حیات منحوس آن، ولو به اندازه یک روز بیانجامد، از مبرمترین وظایف هر نیروی انقلابی و ملی است، که دل در گرو آزادی میهن دارد و ذره ای از حق حاکمیت مردم کوتاه نمی آید. ازاین نگاه افشای سایتهای مخفی اتمی رژیم از طرف جنبش مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران، که با تمام قوا درگیر نبرد سرنگونی این رژیم یاغی میباشد، به عنوان برگ زرینی از خدمات ملی آنها در تاریخ این مرز و بوم به ثبت خواهد رسید. پیشدستی هوشمندانه جنبش مقاومت در ایجاد موانع صعب العبور در مقابل رژیم آخوندی، نه تنها رژیم را تا این لحظه از دسترسی به ابزار استراتژیک سلاح کشتار جمعی محروم ساخته است، بلکه تضادهای درونی رژیم را نیز به طور چشمگیری تشدید کرده است.
نگاهی گذرا به مذاکرات اتمی اخیر در ژنو، که در آن رژیم آخوندی دست به دامن "شیاطین بزرگ و کوچک" گردید تا برای مدت کوتاهی هم که شده از فشار تحریمهای نفس گیر اقتصادی خلاصی یابد و اوجگیری جنگ گرگها پس از توافقنامه ژنو، خود گویای وضعیت به غایت شکننده رژیم است.
رفسنجانی که نجات رژیم را در دریوزگی به درگاه "شیطان بزرگ" می بیند کابوس سرنگونی نظام را از برآیند کشمکشهای اتمی پنهان نمیکند و می گوید: "شش ماه پیش خطر جنگ و تشدید تحریم ها ما را تهدید می کرد و حالا از همهٴ اینها خلاص شده ایم".
در مقابل باندهای رهبر پوشالی نظام در وحشت از قیام مردمی به رفسنجانی نسبت به سرنگونی کل نظام هشدار میدهند که: "ای سیاستمدارانی که خواب شما را فراگرفته مگر یادتان رفته است که ما در سالهای 78 و 88 به فاصله 10سال دو شبیخون بزرگ از دشمن» دریافت کردیم؟ خودخواهی و خودبرتربینی و خشم و شهوت- رضایت و نارضایتی- های نوک دماغی، باندی و قبیله ای چنان پلک برخی سیاسیون با سابقه در طیف های مختلف را سنگین کرده بود که نتوانستند 2 شبیخون بزرگ را به فاصله10سال ببینند چه رسد به این که در برابر حریف مهاجم سینه سپر کنند."
شکست خفت بار رژیم در مذاکرات اتمی ژنو و زانو زدن سردمداران آن در مقابل "شیطان بزرگی" که شعارهای نابودی آن دهه های متوالی خوراک سرپا نگهداشتن آدمکشان رژیم بود، قبل از هرچیز مبین ضعف و بحرانی است، که رژیم را با شتاب هر چه بیشتر به نقطه تعیین تکلیف سوق میدهد.
گرچه رژیم به گفته رفسنجانی از "خطر جنگ و تشدید تحریم ها" برای ٦ ماه "خلاص شده است"، مختصات رژیم جنایتکار آخوندی اما تصویر تاریکی را در تقدیر دارد.
فقدان هرگونه مشروعیت سیاسی،
بحران کمرشکن اقتصادی و لشکر بیکرانی که چون بشکه باروت هر آن انتظار انفجار آن میرود،
تضادهای اوج یابنده باندهای درونی و مهمتر از همه مقاومت سازمان یافته ای که اثبات کرده است، که برای رسیدن به آزادی حاضر به پرداخت سنگینترین بهای لازم است.
و حال بنگرید، که در این وانفسای سیاسی رژیم، سلاح اتمی که قرار بود به عنوان گریزگاه بحران بکار گرفته شود، میرود تا با هوشیاری جنبش مقاومت و مجاهدین خلق ایران به گذرگاه سقوط رژیم پلید آخوندی تبدیل گردد
آذر ١٣٩٢