یقیننا پاسخ به این سوال منطقی در یک کلام در محتوی توافقنامه نهفته است، محتوایی که سخن از عقب نشینی خفت بار و ذلیلانه و یا به قول عوام در ”بای دادن“ آخوندهای ترسو و بزدل دارد. واقعیت این است که جام زهر اتمی در پروسه ی جنگ آشکار بین رفسنجانی و خامنه ای و در هراس از خیزش و قیام های عمومی به وقوع پیوسته است. رفسنجانی در تأیید خوراندن جام زهر به خامنه ای در مصاحبه ای با سایت انتخاب می گوید: ”به نظرم خیلی جای بحث ندارد؛ یک جا بپذیریم که آنها هر تردیدی دارند، ما برطرف کنیم و دیگر مزاحم ما نباشند. همیشه هم بر کار ما نظارت کنند، چنان که حقشان است“.
این سخنان در حالی بیان می شود که آخوند حمید رسائی نیز از باند خامنه ای به صراحت“توافق اتمی در مذاکرات ژنو را جام زهر ”عنوان کرد و خطاب به رفسنجانی می گوید: “زهر را به عنوان شربت شیرین وانمود می کنند“.
به هر حال از هرسو که به صحنه ی رقت بار عقب نشینی ولی فقیه نگاه کنیم، جملگی به همین جملات یعنی ”جام زهر“ خواهیم رسید. زهری که صد البته بدون کارزار مجاهدین و مقاومت ایران در افشاء پروژه ی ضد ملی و ضد میهنی اتمی رژیم هرگز میسر نمی بود و طرف های مقابل و مماشاتگر، همچنانکه به کرات در تمامی زمینه ها ی نقض حقوق بشر، تروریسم صادراتی و صدور انقلاب به کشورهای همسایه مشاهده کرده ایم، یقیننا خود را به مانند سنوات قبلی به خواب خرگوشی میزدند. در سایه چنین بی تفاوتی بود که آخوند روحانی توانست تا سال 2007 کشورهای غربی را فریب داده و در خفا پروژه های رژیم را برای دستیابی به سلاح اتمی، به پیش ببرد. همان خواب خـرگوشی که اکنون مردم میهنمان در زمینه نقض شدید حقوق بشر و افزایش اعدام های وحشیانه آن را با گوشت و پوست و استخوان هایمان لمس می کنند. همان بخواب زدن های دروغینی که در سایه بی عملی و سکوت آن، فرزندان ما را در زندان لیبرتی، موشک باران و در اشرف قتل عام می کنند.
سخن از حکومتی نا مشروع است که سال ها در بوق و کرنا تحریم ها را ”کاغذ پاره“ می نامید و رئیس جمهورش بر بالای منبر می گفت ”آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دان تان پاره شود“!! همان رژیمی که با تمامی جار و جنجال ها ی رسانه ای، سرانجام دومین شکست استراتژیک را پس از جنگ ضد میهنی ایران و عراق، آنهم به یمن تلاش های دوباره مجاهدین متحمل شده است. همان حکومتی که با سیاست های میهن برباد ده، کشور را به پرتگاه جنگی دیگر کشانده است و بزرگترین خسران مالی و اقتصادی را به زیر بنای کشور وارد آورده و در این رابطه میلیاردها دلار اموال مردم محروم و تحت فشار میهنمان را برای بلند پروازی های خود به تاراج داده است. برای نمونه در حالیکه تا به امروز و پس از گذشت 20 سال از پروژه اتمی هنوز یک ”لامپ“ نیز با انرژی اتمی در کشور روشن نشده و به گفته ی خانم رجوی پروژ های اتمی رژیم بیش از ”120 میلیارد دلار“ هزینه بر دوش مردم ایران گذاشته شده، قرار است تا در پی این توافق و طی 6 ماه آزمایش، مبلغ 4،2 میلیارد دلار از دارائی های بلوکه شده آنهم به طور قسطی باز پرداخت شود!
“محصول میلیاردها دلار سرمایهگذاری مستقیم رژیم طی ۲۵ سال گذشته تا کنون حدود ۷۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت تا ۵ در صد و ۱۹۵ کیلوگرم اورانیوم با غلظت تا ۲۰ در صد بوده که ارزش آن در بازار از حد اکثر ۷ میلیون دلار متجاوز نخواهد بود (مبنای خرید سوخت اتمی از روسیه) رادیو فردا 26 دی 1392
با نگاهی گذرا به محتوی این توافقنامه به خوبی میتوان به ابعاد عقب نشینی های رژیم از هارت و پورت های اتمی که یقین با همان تاکتیک ”نرمش قهرمانانه“ صورت گرفته است، پی برد. عقب نشینی هائی که در همان چهارچوب خوردن ”جام زهر“ بوده و برملا شدن آن و مألا پی بردن نیروی زهوار درفته رژیم از محتوی آن، می تواند عنقریب به ریزش ته مانده و تتمه نیروهای رژیم راه ببرد. سایت حکومتی شاخص نیوز از پیروان سینه چاک ولی فقیه طلسم شکسته در تاریخ 24 دی 1392 در این رابطه می نویسد: ”اگر توافقی مشروح میان ایران و گروه ۱+۵ در مورد ابعاد و مفاهیم توافقنامه ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ صورت گرفته باشد، باید این متن نیز همانند اصل توافقنامه مذکور در اختیار عموم قرار گیرد تا از دامنه و حجم آن اطلاع دقیق و ارزیابی روشن صورت پذیرد. اما همچنان این پرسش باقیست که چرا تیم هسته ای از انتشار آن ابا دارد؟“
با نگاهی به متن منتشر شده از سوی آمریکا به خوبی میتوان به عقب نشینی های خفت بار و ذلیلانه ولی فقیه و دست کشیدن از تمامی ادعا های پرطمطراق قبلی پی برد. بر سیاق این توافقنامه دیکتاتوری آخوندی متعهد شده:
غنی سازی 20 درصدی را متوقف نماید
نیمی از ذخایر اورانیوم غنی شده 20 درصدی را به هکزا فلورید و نیم دیگر به اسید، یعنی به پروسه ی غیر قابل برگشت تبدیل نماید
تاسیسات جدید غنی سازی دیگر نسازد
غنی سازی را توسعه ندهد
آزمایشات برای راکتور آب سنگین اراک را متوقف کند
سوخت و آب رسانی به سایت آب سنگین اراک منتقل نکند
نیمی از سانترفیوژهای نطنز و سه چهارم در فردو را عملا از پروسه فعالیت ها خارج کند
همچنین رژیم آخوندی به بازرسی های سرزده از سوی آژانس بین المللی اتمی نیز تن داده است.
حال با این توافق نامه و با این جام زهر، این خامنه ای طلسم شکسته و زهر خورده است که باید به مردم ایران پاسخگوی اعمال ضد میهنی اش باشد. این خامنه ای است که باید پاسخگو باشد، اگر دستیابی به چنین توافقی امکان پذیر بود، چرا کشور را به لبه ی بحران های لاعلاج کشانده است؟ چرا این توافقنامه را در مذاکرات آلماتی، بغداد و قبل از آن در استامبول امضاء نکرده است؟ مگر دستور کار در آن نشست ها چیزی به غیر از این توافقنامه بود؟ خامنه ای باید پاسخ دهد چرا قریب بیست سال جامعه جهانی را فریب داده است و با ساخت سایت های مخفی زیر زمینی و به هدر دادن میلیاردها دلار از سرمایه های کشور، دست آخر با خفت و سرشکستگی به پای میز توافقنامه رفته است!
واقعیت این است که حکومت آخوندی در عقب نشینی و خوردن جام زهر ید طولایی دارد. به مجردی که آخوندها در مخمصمه و زیر فشارهای مرگبار و تهدید سرنگونی قرار بگیرند، عقب نشینی در عرصه سیاست به ”اوجب واجبات“ تبدیل خواهد شد. همان اوجب واجباتی که در زمان خمینی با شعار ”جنگ، جنگ تا پیروزی“ به جام زهرکشنده ای تبدیل شد که تاثیرات آن، رژیم آخوندی را ”رژیمی صاحب مرده“ کرد.
28 دی 1392